< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

82/03/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 10 /

حديث اخلاقى: حسن عاقبت

مقدمه:

مطابق بعضى از روايت امروز روز رحلت حضرت معصومه(عليها السلام)است.

در آخر زيارت آن حضرت عرض مى كنيم: «و اسئلك أن تختم لى بالسعادة فلا تسلب منّى ما انا فيه» خدايا به ما حسن عاقبت عطا فرما و ايمان، سلامت و تقواى مرا نگير. به همين مناسبت حديثى در مورد حسن عاقبت بيان مى كنيم كه مسئله مهمّى است گاه پيش مى آيد كه شخصى يك عمر در مسير حق بوده ولى مسئله اى پيش مى آيد كه پايانش با كفر و گناه و فسق تمام مى شود و گاه مى شود كه يك عمر در گناه بوده ولى زمينه اى داشته كه در آخر عمر عوض مى شود مانند «حر بن يزيد رياحى» كه در يك ساعت عوض شد به طورى كه در مقابل قبرش «بابى انتم و امّى» گفته مى شود، حتّى معصوم(عليه السلام)هم در مقابل قبور شهداء اين را مى گويد. حسن عاقبت عواملى دارد كه در حديثى در ميزان الحكمه كه از كتاب عيون الاخبار نقل مى كند به آن اشاره شده است:

متن حديث:

الامام الصادق(عليه السلام) لبعض الناس: إن اردت ان يختم بخير عملك حتّى تقبض و انت فى افضل الاعمال فعظّم للّه حقّه أن تبذل نعمائه فى معاصيه و أن تغتّر بحلمه عنك و اكرم كلّ من وجدته يذكر منّا او ينتحل مودّتنا.[1]

ترجمه حديث:

امام صادق(عليه السلام) مى فرمايد: اگر اراده كرده اى كه عاقبت به خير شوى و قبض روح تو در بهترين حالات باشد از نعمت هاى خدا در معصيت او استفاده نكن و اگر گناه كردى و خدا تو را عذاب نكرد مغرور به حلم خدا نباش و گرامى بدار هر كس را كه از ما اهل بيت سخن مى گويد و موّدت ما را پذيرفته است.

شرح حديث:

امام (عليه السلام) مى فرمايد: اين سه كار را انجام ده، تا عاقبت بخير شوى، اوّل اين كه نعمت هاى خدا را در مسير معصيت به كار نبر اين عبارت در واقع اشاره به نكته اى دارد و مى فرمايد كه اى معصيت كنندگان به هوش باشيد چرا كه از نعمت هاى خدا در راه معصيت او استفاده مى كنيد عمر، ثروت، اعضا و جوارح و... همه نعمت هاى الهى هستند كه از آنها در مسير معصيت بهره مى گيرى و اين كار زشتى است.

دوّمين كار اين است كه وقتى گناهى مى كنى و خداوند به جهت حلمش به تو مجال توبه مى دهد مبادا اين مجال باعث غرور تو شود و فكر كنى كه كار بدى نكرده اى.

سوّم اين كه كسانى كه علاقه به اهل بيت(عليهم السلام)دارند و شيعه آنان هستند و همواره از آنان سخن مى گويند، اكرام و احترام كن. اين مراقبت ها سبب عاقبت به خيرى مى شود.

انسان نمى داند چه وقت از دنيا مى رود و چه خوب است انسان در حال كار خوبى مانند مسجدالحرام و حرم امامان(عليهم السلام)در حال عبادت از دنيا برود و چه قدر بد است كه در حال عصيان از دنيا برود. همه بزرگان از عاقت كار مى ترسيدند و از خدا تقاضاى حسن عاقبت مى كردند چرا كه مهمّ صفحه آخر پرونده است. هميشه بايد خودمان را به خدا بسپاريم و اگر گناهى سر زد توبه كنيم.

* * *

بحث در مسئله ده در اين بود كه كسى ازدواج كرده و صاحب قدرت بر نفقه بود (يسار) ولى بعداً ورشكسته شد (معسر) و توان اداره زن را نداشت (صورت اوّل) آيا زن حق فسخ دارد؟ بيان شد كه حق فسخ ندارد نه و سه دليل براى آن اقامه كرديم. دليل اوّل قياس اولويت بود چون وقتى از اوّل يسار نداشته باشد نكاح صحيح است پس به طريق اولى در ادامه يسار شرط نيست. دليل دوّم استصحاب بود البتّه براى كسانى كه استصحاب را در شبهات حكميّه جارى مى دانند.

روايت:

* و بهذا الاسناد (جعفريات داراى سند است ولى سند آن ضعيف است) باسناده عن جعفر بن محمّد عن ابيه عن جدّه(عليهم السلام) ان امرأة استعدت (كمك به طلبيه) علياً(عليه السلام)على زوجها و كان زوجها معسراً فأبى أن يحبسه و قال انّ مع العسر يسراً [2]

سند حديث و دلالت آن مشكل دارد و اجنبى از ما نحن فيه است چون صحبت از حبس است، نه صحبت از طلاق و ظاهراً تقاضاى زندان است چون روايت مى فرمايد «أبى أن يحبسه».

در ميان ادلّه عمده دليل همان دليل اوّل (قياس اولويّت) است.

صورت دوّم: شوهر مال دارد ولى نفقه نمى دهد.

اقوال:

در اينجا كلمات اصحاب با صورت اوّل مخلوط شده است ولى از آن استفاده مى شود كه با تحت فشار قرار دادن شوهر موافقند كه يا نفقه دهد و اگر نفقه نداد حاكم خودش از مال او بردارد و نفقه دهد و اگر دست رسى به اموال او نبود او را مجبور به طلاق مى كند و اگر طلاق نداد حاكم شرع طلاق مى دهد.

ادلّه:

1- آيه ﴿فامساك بمعروف أو تسريح باحسان﴾:[3]

يا خوب رفتار كن يا خوب رها كن، (تعبير جالبى است) آيا امساك به معروف شرطش اين نيست كه نفقه بدهد و يا اگر نمى دهد او را رها كند (البتّه در صورتى كه زن بخواهد طلاق بگيرد) و اگر نخواست مشمول آيه نيست پس بلا تكليف قرار دادن زن ممكن نيست.

روايات:

روايات صريحى داريم. بعضى صحيح السند و بعضى ضعيف السند است. تنها به بيان سه روايت اكتفا مى كنيم:

اين روايات را حمل بر واجد مى كنيم نه معسر ولو ظاهر روايات اطلاق دارد چون امام تكليف ما لا يطاق نمى كند.

*... عن ربعى بن عبداللّه و الفضيل بن يسار (در واقع دو روايت است و هر دو ثقه هستند) جميعاً عن ابى عبداللّه(عليه السلام) فى قوله تعالى: و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا آتاه اللّه قال: ان أنفق عليها ما يقيم ظهرها مع كسوة و الا فرقّ بينهما (اگر خودش اين كار را نكرد حاكم شرع دخالت مى كند).[4]

*... عن روح بن عبدالرحيم قال: قلت لابى عبداللّه(عليه السلام): قوله عزوجل: و من قدر عليه رزقه فلينفق ممّا آتاه اللّه قال: اذا انفق عليها ما يقيم ظهرها مع كسوة و الاّ فرّق بينهما.[5]

*... عن ابى بصير يعنى المرادى (ثقه) قال: سمعت اباجعفر(عليه السلام)يقول: من كان عنده امرأة فلم يكسها ما يوارى عورتها و يطمعها ما يقيم صلبها كان حقّا على الامام أن يفرّق بينهما (اگر زن تقاضاى طلاق كند).[6]

ان قلت: اين كه در كلام امام (ره) آمده اوّل شوهر را مجبور مى كنيم كه يا نفقه بدهد يا طلاق، آيا طلاق اجبارى باطل نيست؟

قلنا: در جايى كه اجبار به حق بوده شارع مقدّس شرطيّت اختيار را برداشته است يا به عبارت ديگر حاكم شرع به جاى او نيّت مى كند، همان گونه كه در زكات، حاكم شرع مجبور مى كند پس اجبار به حق اشكال ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo