< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

82/03/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / ادامه مسئله 7 /

بحث در مسئله ناصبى بود كه بحث حكمى آن (حرمت نكاح ناصبى و ناصبيّه) بيان شد.

بقى هنا شىء:

ناصبى كيست؟

ناصبى در چهار كتاب (كتاب الطهارة، كتاب النكاح، كتاب الارث و كتاب الحدود) احكام دارد پس بايد موضوع آن معلوم شود و بدانيم ناصبى كيست تا احكام را بر او جارى كنيم. درباره معناى ناصبى تفاسير و احتمالات متعدّدى موجود است كه پنج احتمال و تفسير مهمّ را عرض مى كنيم:

تفسير اوّل:

تفسيرى كه جمعى از بزرگان دارند و مى فرمايند:

«الناصبى من يستدين ببغض على»، قاموس در اين زمينه مى گويد:

والنواصب و الناصبية و اهل النصب المتدينون ببغضة على(عليه السلام)لانّهم نصبوا له اى عادوه.[1]

«نصب» در لغت معانى متعدّدى دارد:

الف) به معنى تعب، خستگى و ناتوانى، در سوره كهف به اين معنى آمده است.

﴿فلما جاوزا قال لفتاه آتنا غدائنا لقد لقينا من سفرنا هذا نصباً﴾.[2]

ب) به معنى علامت و اظهار كردن چيزى، قرآن مى فرمايد:

﴿و ما أكل السبع الا ما ذكيتم و ما ذبح على النصب﴾[3] كه يكى از گوشت هاى حرام، گوشتى بود كه قربانى بت هاى منصوب و نمايان مى كردند. بنابراين انصاب بت هايى است كه نصب كرده و آن را عبادت مى كردند و آشكار بود.

ج) به معنى تظاهر به دشمنى، نصب له اى عاداه، شايد اين معنى هم از معناى دوّم گرفته شده باشد كه به معنى تظاهر بود.

در تفسير اوّل تديّن به بغض على(عليه السلام) يا اهل بيت(عليهم السلام) جزء معنى است، يعنى اين را جزء دينش قرار داده است كه در خيلى از عبارات علما هم آمده است و رواياتى هم داريم كه ناصبى را به همين معنى تفسير مى كند:

*... عن عبداللّه بن ابى يعفور (بعيد نيست كه سند معتبر باشد اگرچه صاحب جواهر تعبير به خبر ابن ابى يعفور دارد) عن ابى عبداللّه(عليه السلام)فى حديث قال: و ايّاك أن تغتسل من غسالة الحمّام (حمام هاى سابق داراى مخزن آبى بود كه در پايين آن شيرى قرار داشت و زير آن يك حوضچه كوچكى بود، آب از منبع در حوضچه مى ريخت و با ظرفى از آن آب بر روى خود مى ريختند و خود را شستشو مى دادند، آب هاى زائد در چاهكى جمع مى شد و بعضى به خاطر شلوغ بودن حمام از آب آلوده همان چاهك استفاده مى كردند كه در احاديث متعدّدى از آن نهى شده است) ففيها تجتمع غسالة اليهودى و النصرانى و المجوسى و الناصب لنا اهل البيت (شاهد در اين تعبير است و از اين كه ناصبى در كنار يهود و نصارى قرار داده شده معلوم مى شود كه مذهبش ناصبى بودن است) فهو شرّهم فان اللّه تبارك و تعالى لم يخلق خلقاً انجس من الكلب و ان الناصب لنا اهل البيت لأنجس منه.[4]

*قال: و قال النبى(صلى الله عليه وآله): صنفان من امّتى لا نصيب لهم فى الاسلام الناصب لاهل بيتى حرباً و غال فى الدين مارق منه (چون روايت «والغلات» دارد معلوم مى شود كه ناصبى، مذهبش اين است)....[5]

*دعائم الاسلام عن ابى جعفر محمّد بن على(عليهما السلام) أنه قال فى حديث: فامّا اهل النصب لآل بيت محمد(صلى الله عليه وآله)والعداوة لهم من المباينين ذلك (تظاهر مى كنند) المعروفين به الذين ينتحلونه دينا (پذيراى دين مى شوند) فلا تخالطوهم ولاتوادّوهم ولا تناكحوهم.[6]

تفسير دوّم:

ناصبى كسانى هستند كه عداوة اهل بيت(عليهم السلام) دارند ولى آن را مذهب خودشان اقرار نمى دهند مثل شاميان كه دشمن اهل بيت(عليهم السلام) بودند ولى معلوم نيست كه آن را جزو مذهب خودشان قرار داده بودند، مگر اين كه گفته شود اگر عداوتى داشته اند جنبه دينى داشته نه اين كه دعواى آب و ملك بوده باشد، پس اگر اين معنى مصداقى پيدا كند نمى توانيم بگوييم كه چنين شخصى ناصبى است، چون دليلى نداريم كه اين سبب كفر شود.

تفسير سوّم:

ناصبى كسى است كه عداوت شيعه داشته باشد نه عداوة اهل بيت(عليهم السلام) فقط، و دليل آن روايتى است كه به مناسبت اين كه مال ناصب مثل مال كافر حربى است، نقل شده است.

*... عن عبداللّه بن سنان عن ابى عبداللّه(عليه السلام) قال: ليس الناصب من نصب لنا اهل البيت لانّك لا تجد رجلا يقول أنا ابغض محمداً و آل محمّد ولكن الناصب من نصب لكم و هو يعلم انّكم تتوّلونا و انّكم من شيعتنا.[7]

دشمن شيعه است كه اين هم به معنى اوّل برمى گردد به اين معنى كه چون نسبت به پيامبر(صلى الله عليه وآله) و آل او نمى توانستند اظهار عداوت كنند، لذا با شيعيان آنها عداوت مى كردند چون آنها ائمه(عليهم السلام) را دوست داشتند.

نكته: اهل سنّت و خصوصاً وهابى ها گاهى با ما مخالفت مى كنند به اين جهت كه مى گويند شما دوستان واقعى اهل بيت(عليهم السلام)نيستيد، بلكه ما پيرو واقعى هستيم و دليل آن تبليغات سوئى بوده كه بر عليه شيعه شده است، همان گونه كه بعضى از شيعه ها مى گويند سنّى واقعى ما هستيم، چون با به سنّت پيامبر عمل مى كنيم. حال اگر اين معنى را بگوييم ولو خطا و اشتباه است ولى اين ناصبى نمى شود، چون دشمنى اش با شيعه مربوط به اين است كه شيعه را پيروان واقعى اهل بيت نمى داند.

تفسير چهارم:

ناصبى كسى است كه غير على را بر على(عليه السلام)ترجيح مى دهد و روايتى هم در اين زمينه داريم:

*محمّد بن ادريس فى آخر السرائر نقلا من كتاب مسائل الرجال عن محمّد بن احمد بن زياد و موسى بن محمّد بن على بن عيسى قال: كتبت اليه يعنى على بن محمد(عليهما السلام)(امام هادى) اسأله عن الناصب هل احتاج فى امتحانه الى اكثر من تقديمه الجبت و الطاغوت و اعتقاد امامتهما؟ فرجع الجواب: من كان على هذا فهو ناصب.[8]

تفسير پنجم:

هر مخالفى ناصبى است، يعنى غير شيعه همه ناصبى هستند، به دليل «من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهليّة».

آيا مى توان ناصبى را اين قدر توسعه داد؟

از اين پنج معنى كدام قابل قبول است؟


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo