< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

82/02/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / مسئله 4 / لو اسلمت زوجة الوثنى او الكتابى

مسألة 4: لو اسلمت زوجة الوثنى أو الكتابى (زوج وثنى باشد يا كتابى) وثنية كانت أو كتابيّة (زوجه وثنى باشد يا كتابى) فان كان قبل الدخول انفسخ النكاح فى الحال و ان كان بعده وقف على انقضاء العدّة لكن يفرّق بينهما (در مدّت عدّه مثل زن و شوهر رابطه ندارند) فان اسلم قبل انقضائها فهى امرأته والاّ (اگر شوهر در عدّه مسلمان نشد) بان أنّها بانت (جدا مى شود) منه حين اسلامها.

عنوان مسئله:

بحث در مسئله چهارم از مسائل حرمت نكاح با كفّار در جايى است كه زوجه مسلمان شده و زوج بر كفرش باقى است.

مسئله داراى دو صورت است:

1- شوهر بت پرست (وثنى) است.

2- شوهر كتابى است.

در هر دو صورت اگر دخول نشده باشد بلافاصله از هم جدا مى شوند و اگر دخول شده باشد اگر در زمان عدّه شوهر مسلمان شود نكاح باقى است و اگر مسلمان نشود نكاح از اوّل باطل است (البتّه صورت دوّم اجماعى نيست).

شوهر وثنى است:

اقوال:

مرحوم صاحب رياض بعد از ذكر احكام در مورد شوهر وثنى مى فرمايد:

و جميع ذلك موضع وفاق فى الوثنى.[1]

شهيد ثانى در مسالك مى فرمايد:

امّا اذا كان (زوج) وثنياً فهو موضع وفاق.[2]

اگر شوهر كتابى باشد، مشهور قائلند كه آنهم مثل وثنى است. مرحوم شيخ طوسى در سه كتاب نهايه، تهذيب و استبصار مخالفت كرده و مى فرمايد اگر شوهر اهل كتاب و زن مسلمان باشد نكاح بهم نمى خورد و از هم جدا نمى شوند و روزها مى تواند نزد او بيايد ولى شبها نمى تواند. اين عبارت به چه معناست اگر زن و شوهر هستند چرا شبها نمى توانند، كنار هم باشند؟

مرحوم صاحب رياض از شيخ طوسى نقل مى كند كه ايشان مى فرمايد:

لم ينفسخ العقد بانقضاء العدة مطلقا بل ان كان الزوج ذمياً قائماً بشرائط الذمّة كان نكاحه صحيحاً باقياً بحاله ولكن لا يمكّن (اجازه نمى دهند) من الدخول عليها ليلا ولا من الخلوة بها نهاراً ولا من اخراجها الى دار الحرب.[3]

از آنچه گفته شد معلوم شد كه مسئله داراى دو صورت است كه صورت اوّل (شوهر وثنى) اجماعى و صورت دوّم اجماعى نيست و مخالفى مانند شيخ طوسى دارد.

دليل صورت اوّل (شوهر وثنى):

صورت اوّل دو قسم است:

الف) جايى كه دخول حاصل نشده:

اين قسم نياز به دليل خاصى ندارد چون زن مسلمان و شوهر بت پرست است و زن مسلمان نمى تواند زوجه بت پرست باشد و دخولى هم حاصل نشده تا عدّه داشته باشد پس از هم جدا مى شوند و دليل آن اجماع است و روايات سابق و مفهوم روايات آينده هم، ما نحن فيه را شامل مى شود.

ب) جايى كه دخول حاصل شود:

بايد انتظار بكشند، اگر در زمان عدّه شوهر مسلمان شد كاشف به عمل مى آيد كه عقد باقى است و اگر تا پايان عدّه مسلمان نشد كاشف به عمل مى آيد كه عقد از ابتداى عدّه باطل بوده است.

دليل اين مسئله علاوه بر اجماع دو طايفه روايت است كه يك طايفه مطلق و يك طايفه مقيّد است. روايات مطلق مى گويد «يفرّق بينهما» و روايات مقيّد مى گويد اگر در عدّه مسلمان نشد جدا مى شوند. اين دو طايفه را از قبيل مطلق و مقيّد حساب كرده و بين اين دو طايفه به تقييد جمع مى كنيم.

طايفه اوّل: روايات مطلق

*... عن عبداللّه بن سنان (سند خوب است) عن ابى عبداللّه(عليه السلام)قال: اذا اسلمت امرأة و زوجها على غير الاسلام فرّق بينهما الحديث (كارى با دخول و عدّه نداشته و مطلق است).[4]

*... عن عبدالرحمان بن الحجاج عن ابى الحسن(عليه السلام)، فى نصرانى تزوّج نصرانيّة فاسلمت قبل أن يدخل بها قال: قد انقطعت عصمتها منه (وقتى شوهر نصرانى است جدا مى شوند، حال اگر وثنى باشد به طريق اولى جدا مى شوند و فقط در مورد عدم دخول است و در مورد عدّه صحبت نمى كند) و لا مهر لها (مهر محلّ بحث است و مرحوم امام(ره) در تحرير به آن اشاره نكرده است) ولا عدّة عليها منه.[5]

*... عن احمد بن محمّد بن ابى نصر (سند ظاهراً صحيح است) قال: سألت الرضا(عليه السلام) عن الرجل تكون له الزوجة النصرانيّة (از ذيل حديث استفاده مى شود كه شوهر هم نصرانى است) فتسلم (زوجه مسلمان شد) هل يحلّ لها أن تقيم معه قال: اذا اسلمت لم تحلّ له (وقتى نصرانى حلال نيست اگر وثنى باشد به طريق اولى حلال نيست) قلت: فان الزوج اسلم بعد ذلك (بعد از عده يا قبل از آن، دخول بوده يا نه؟) أيكونان على النكاح؟ قال: لا، يتزوّج بتزويج جديد.[6]

اين روايت را بر جايى حمل كرده اند كه در عدّه مسلمان نشده يا غير مدخوله بوده و شاهد ما در اين است كه در مورد كتابى هم مى گويد از هم جدا مى شوند، پس در وثنى به طريق اولى جدا مى شوند.

طايفه دوّم: روايات مقيّد

*... عن السكونى (محلّ بحث است) عن جعفر عن ابيه عن على(عليه السلام)انّ امرأة مجوسيّة اسلمت قبل زوجها فقال على(عليه السلام): لا، يفرّق بينهما ثمّ قال إن اسلمتَ قبل انقضاء عدّتها فهى امرأتك و ان انقضت عدّتها قبل أن تسلم ثم أسلمت فانت خاطب من الخطاب.[7]

اين روايت در مورد مجوس است، اگر گفتيم كه مجوس در نكاح حكم اهل كتاب را ندارد (كما اين كه بعضى چنين مى گويند) شاهد بحث ما است.

*... عن منصور بن حازم قال: سألت اباعبداللّه(عليه السلام) عن رجل مجوسى أو مشرك من غير اهل كتاب كانت تحته امرأة فاسلم (مسئله قبل) أو اسلمت (ما نحن فيه) قال: ينتظر بذلك انقضاء عدتها (اگر در عدّه مسلمان نشد بينونت حاصل مى شود).[8]

اين روايت قبلا بيان شد و گفتيم دو طريق نقل دارد (طريق شيخ طوسى و كلينى) كه طريق كافى به درد بحث ما مى خورد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo