< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

80/10/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح/ ادامه مسئله 5 /

بحث در امر ثالث بود اكثريّت عامّه لبن فحل را موجب حرمت مى دانند; ولى معنى لبن فحل، غير از معنائى است كه ما قائل شديم. دعواى آنها در اين است كه آيا نشر حرمت از ناحيه امّ است يا از ناحيه اب هم باعث نشر حرمت مى شود؟ به عبارت ديگر وقتى بچّه اى از زنى شير مى خورد، آيا اين بچّه، فقط به اين زن و خويشاوندان او محرم مى شود يا به پدر و خويشاوندان پدرى هم محرم مى شود؟ اكثريّت محرميّت را از هر دو طرف مى دانند و اقليّتى هم قائل شده اند كه لبن فحل موجب حرمت در ناحيه پدر نمى شود و محرميّت فقط در جانب مادر است.

ادلّه ردّ كلام عامّه:

1- اجماع: كه مخالفى هم ندارد.

اخبار كثيره از شيعه:

3- رواياتى از عامّه: كه از طريق پدر هم نشر حرمت مى شود.

* ... و روى أن عليّاً(ع) قال: قلت يا رسول اللّه(ع) هل لك فى ابنة عمّك ابنة حمزة فانّها اجمل فتاة فى قريش؟ فقال(ص): أما علمت أنّ حمزة اخى من الرضاعة، و انّ اللّه حرّم من الرضاع ما حرّم من النسب (يعنى از طرف اب و ام فرقى نمى كند)[1]

ان قلت: به اين حديث نمى توان براى لبن الفحل استدلال كرد چون پيامبر و حمزه از يك مادر شير خورده اند بنابراين نشر حرمت از ناحيه ام است، پس استدلال به آن براى لبن الفحل كه اهل سنّت مى گويند درست نيست.

قلنا: پيامبر با خودِ حمزه از يك مادر شير خورده اند; ولى با دختر حمزه كه هم شير نبودند، و حال آنكه بحث ما در حرمت دختر حمزه است، اگر دختر حمزه بر پيامبر حرام بوده از ناحيه حمزه كه پدر او بوده حرمت سرايت كرده است.

به عبارت ديگر اشكالى كه عايشه داشت و مى گفت من كه از «افلح» شير نخورده ام بلكه از همسر او شير خورده ام، پيامبر هم از دختر حمزه شير نخورده و دو تائى هم از يك مادر شير نخورده اند، پس اگر حرمتى هم باشد از ناحيه فحل آمده است چون پيامبر از مادر حمزه شير خورده است، نه از همسر حمزه.

و لكن الانصاف: اين نهايت دفاعى است كه مى توان از اين استدلال كرد; ولى اين استدلال خالى از تأمّل نيست.

* ... عن عايشة قالت دخل علىّ افلح ابن ابى القعيس فاسترت منه، فقال: تستترين منى و انا عمّك؟ قالت، قلت من أين؟ قال: ارضعتك امرأة اخى. قلت انّما ارضعتنى امرأة، و لم يرضعنى الرجل، فدخلت على رسول اللّه(ص) فحدّثته، فقال: انّه عمّك فليُلج (اى ورود) عليك.[2] [3]

در بداية المجتهد بعد از ذكر اين حديث مى گويد:

خرجه البخارى و مسلم و مالك كه دليل بر اين است كه اين روايت در نظر آنها محترم است; ولى گروهى از علماء عامّه به آن فتوى نداده اند. تعجّب از عايشه است كه خودش راوى حديث است و ديگران به خاطر روايت او فتوى داده اند; ولى خودش فتوى نداده است، شايد آنچه كه در اعماق ذهنش بوده براى پيامبر مطرح كرده; ولى از جواب پيامبر قانع نشده و كلام پيامبر را نپذيرفته است.

* ما ورد فى الحديث (ظاهراً حديث نبوى) انّ لبن الفحل يحرّم[4]

* حديث «يحرم من الرضاع ما يحرم من النسب» كه عامّه هم آن را نقل كرده اند، طبق اين حديث چون نسب شامل پدر و خويشان پدرى مى شود، پس رضاع هم شامل پدر و خويشان پدرى مى شود.

ادلّه عامّه بر عدم نشر حرمت:

مخالفين از عامّه كه لبن فحل را باعث نشر حرمت ندانسته و محرميّت را فقط از ناحيه مادر مى دانند دو دليل اقامه مى كنند:

1- ظاهر آيه شريفه ﴿و امّهاتكم اللاتى ارضعنكم و اخواتكم من الرّضاعة﴾

فقط نشر حرمت از ناحيه مادر است پس در مورد پدر و خويشان پدرى، آيه ساكت است و اگر بخواهيد زائد بر آنچه كه در قرآن است از روايات ثابت كنيد لازمه اش تأخير بيان از وقت حاجت است پس جايز نيست و يا اينكه بايد بگوئيد «يحرم من الرضاع ما يحرم من النسب»آيه را نسخ كرده،درست نيست و نسخ،دليل قطعى مى خواهد.

جواب:

اوّلاً: آيه نسبت به غيرِ امّهات سكوت كرده و عمومى ندارد كه بخواهيم تخصيص بزنيم و مى دانيم كه در قرآن بعضى از احكام بيان نشده است (مثلاً شرائط نماز) و نسخ و تأخير بيان از وقت حاجت معنى ندارد.

ثانياً: اگر اينها را از قبيل تأخير بيان از وقت حاجت بدانيد بايد يك فقه جديدى بياوريد چون تمام مسائلى كه در قرآن آمده احكامش بعداً مى آيدپس تمامشان تأخير بيان از وقت حاجت است.

عدم ارتباط تكوينى بين مرضعه و مرد:

بچّه وقتى از زن شير مى خورد چه ارتباطى به مرد دارد. در واقع اين اجتهاد در مقابل نص و يك نوع قياس است كه با كمك آن مى خواهند جلوى روايات را بگيرند.

جواب: اين دليل از دليل قبل ضعيف تر و همان چيزى است كه در اعماق ذهن عايشه هم بوده است. ابن قدامه در مغنى [5] متعرّض اين دليلِ ضعيف شده و جواب داده است:

1- هذا قياس فى مقابل النص

2- اين شير كه در سينه زن است مستند به شوهر هم هست چون شير براى بچّه و بچّه هم براى شوهر است و اگر نطفه شوهر نبود، و با نطفه زن تركيب نمى شد، شير هم توليد نمى شد، پس اين شير، ناشى از نطفه مرد است.

 


[1] الخلاف، الشيخ الطوسي، ج5، ص94. (سنن ابن ماجه، ج1، ص623)

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo