< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

80/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح/ ادامه مسئله 5 /

بحث در مسئله اتّحاد فحل به عنوان يكى از شرائط باب رضاع بود. روايات موافق بيان شد و سراغ روايات معارض رفتيم.

* ... عن على بن عبدالملك بن بكار الجراح، عن بسطام، عن ابى الحسن(ع) (اين روايت به جهت وجود عبدالملك بن بكار ضعيف است، علاوه بر اين متن روايت نيز ابهام دارد و مرحوم شيخ طوسى براى رفع ابهام تفسيرى كرده كه تفسير او نيز ابهام دارد) قال: لايحرم من الرضاع الاّ الّذى ارتضع منه (اى الفحل) قال الشّيخ: يعنى لايتعدّى الاّ ما يُنسب الى الامّ من جهة الرضاع...[1]

در جامع الاحاديث به جاى «الاّ»، «الى» دارد يعنى اتّحاد از ناحيه مادر فايده اى ندارد، بلكه از ناحيه پدر فايده دارد، پس اگر «الاّ» بخوانيم روايت معارض مى شود و اگر «الى» بخوانيم روايت موافق مى شود يعنى فقط فحل است كه باعث حرمت مى شود نه امّ.

* ... عن على بن اسمعيل الدغشى عن رجل، عن عبداللّه بن ابان الزيات، عن ابى الحسن الرّضا(ع) قال: سألته عن رجل تزوّج ابنة عمّه و قد أرضعته امّ ولد جدّه (پس اين رجل، فرزند جد است يعنى با عموى خويش برادر است و در واقع مى خواهد دختر برادر خودش را بگيرد) هل تحرم على الغلام؟ قال: لا.[2]

با اينكه فحل واحد است، امام فرمود حرام نيست، لابد علّتش اين است كه مادرها دو تا هستند پس اتّحاد فحل صريحاً نفى شده است.

ممكن است حديث چنين توجيه شود كه لابد اين لبن، براى جد نبوده و يا شير، شير كامل نبوده است; ولى ظاهر اين است كه اجازه مى دهد و جزء روايات معارض است.

نكته: بايد توجّه داشت كه كسى به مضمون اين حديث قائل نيست (چون كسى نمى گويد اتّحاد فحل شرط نيست) حتّى طبرسى اتّحاد فحل را منكر نبوده، بلكه اتّحاد امّ را كافى مى داند، البتّه عامّه به مضمون اين روايت فتوى داده اند.

جمع بندى: دو حديث از احاديث معارض دلالت خوبى داشتند; ولى سندشان ضعيف و يكى هم مبهم بود، دو حديث ديگر هم سند خوبى داشتند; ولى دلالت آنها ضعيف بود، چون معناى «ما احبّ» هميشه كراهت نيست و در حرمت بكار مى رود، اگر به معنى حرمت باشد، اين دو روايت هم از روايتهاى موافق است.

شواهد زيادى از قرآن داريم كه «ما احبّ» در تحريم و يا شبيه تحريم به كار مى رود. مثلاً حضرت ابراهيم در داستان دلائل توحيد مى فرمايد﴿لا احبّ الافلين﴾[3] به هيچ وجه دوست ندارم نه اين كه كراهت داشته باشد كه با تمايل هم سازگار باشد.

﴿ولكن لاتحبّون الناصحين﴾[4] به كفّارمى گويدشماناصحين را دوست نداريد يعنى به هيچ وجه دوست نداريد نه اينكه كراهت داريد.

﴿و اللّه لا يحبّ الفساد﴾[5] ﴿و اللّه لايحب الظّالمين﴾[6] ﴿ان اللّه لايحبّ الخائنين﴾[7] يعنى خداوند به هيچ وجه فساد، ظالمين و خائنين را دوست ندارد، نه اينكه بر آنها كراهت دارد كه با تمايل هم سازگار باشد، پس در تمام اين موارد «لايحبّ» به معنى حرمت استفاده شده نه كراهت، و اگر ظهورى هم باشد، آن ظهور ضعيف است.

جمع بين دو طايفه روايات:

احاديث طايفه اوّل و دوّم بيان و معلوم گرديد كه طايفه دوم با قطع نظر از تعارض، دلالت ضعيفى بر مدّعاى خود دارند و كنار مى روند، امّا سلّمنا كه با طايفه اوّل تعارض كند، ابتدا سراغ جمع دلالىِ عرفى مى رويم (الجمع مهما امكن اولى من الطرح) و در مقام جمع، طايفه اولى اكثر، اوضح، و اصرح بود كه مى فرمود لايجوز ولى روايات معارض دلالت ضعيفى دارند كه با استفاده از جمع ظاهر و اظهر طايفه اوّل را مقدّم مى كنيم. سلّمنا كه جمع دلالى را نپذيريم در اين صورت سراغ مرجّحات مى رويم، روايات طايفه اوّل دو ترجيح دارد:

اوّلاً: موافق مشهور و ثانياً: مخالف عامّه است، چون عامّه اتّحاد فحلِ به اين معنى را قبول نكرده اند; ولى طايفه ثانيه يك مرجّح دارد كه موافقت كتاب اللّه است چون كتاب اللّه اطلاق دارد (اخواتكم من الرضاعة عام است وبرادروخواهرابى،امّىوابوينى را شامل مى شود).

قلنا: اگر روايات معارض مى گفت اتّحاد در ام كافى است خوب بود و مى گفتيم موافق كتاب اللّه است; ولى آنها با اتّحاد فحل مخالفت مى كنند، پس نمى توانيم روايات طايفه دوّم را بپذيريم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo