< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

80/02/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / مسئله مستحدّثه / شبيه سازى

بحث در شبيه سازى بود. از نظر حكم شرعى بعنوان اوّلى شبيه سازى مشمول اصالة الاباحة است، چون آيه، روايت، دليل عقلى و اجماعى بر حرمت نداريم. بعضى براى حرمت آن، سه دليل اقامه كرده اند:

دليل اوّل: اصالة الحرمة:

بدن ما ملك خداست و ما اجازه اى نداريم كه از آن برداريم و روى آن كار كنيم و در تخمك مادّه قرار دهيم، تا در رحم بماند و پرورش پيدا كند.

قلنا: اين منطق اصالة الحظرى هاست كه اصل را در همه اشياء حرمت مى دانند; ولى اصل در اشياء اباحه است و اينكه ما ملك خدا هستيم مالكيّت تكوينيّه الهى است و در مقابل داريم كه خلق لكم ما فى الارض جميعاً و يا الناس مسلّطون على اموالهم و انفسهم كه اينها با مالكيّت تكوينيّه الهى منافات ندارد و بر فرض هم ملك خدا باشد، خدا خودش بر اساس كل شىء لك حلال اجازه داده است.

دليل دوّم: ﴿فليغيّرنّ خلق اللّه...﴾[1]

شيطان مى گويد انسانها را وسوسه مى كنم تا خلق خدا را تغيير دهند پس نبايد خلق خدا را تغيير بدهيم و شبيه سازى هم نوعى تغيير خلق اللّه است.

قلنا:

اوّلاً: (جواب نقضى) در اينصورت از خيلى از كارها بايد جلوگيرى كنيد مثلاً جراحىِ زيبائى (عمليّة التجميل) را بايد حرام بدانيد، و يا جرّاحى براى جداسازى انگشت ششم و يا جدا كردن دوقلوهاى به هم چسبيده و يا تركيب انواع گياهان با هم و توليد گياهان جديد كه اينها همه تصرّف در خلق اللّه است و بايد بگوئيد همه حرام است، در حالى كه هيچكدام حرام نيست.

ثانياً: (جواب حلّى) «خلق اللّه» در آيه اشاره به فطرت اللّه است، يعنى من اينها را وسوسه مى كنم تا فطرت اللّه را تبديل به كفر كنم، چون مى فرمايد ﴿فطرة اللّه الذى فطر الناس لا تبديل لخلق اللّه﴾[2] كه در ذيل آيه فطرت است و فليغيّرن خلق اللّه را تفسير مى كند. پس آيه مربوط به توحيد و شرك است و ربطى به جرّاحى و شبيه سازى ندارد.

دليل سوم: تفرقه بين المرأ و زوجه:

معتقدند به مقتضاى آيه ﴿فيتعلّمون منهما ما يفرّقون به بين المرء و زوجه﴾[3] اين كار حرام است. يعنى شبيه سازى را به جريان هاروت و ماروت تشبيه مى كنند كه آنها از طريق سحر بين مرأة و زوجش جدائى مى انداختند.

قلنا: اينها هيچ ربطى به هم ندارد، زن و شوهر را از هم جدا كردن غير از شبيه سازى است چون شبيه سازى تكثير از غير طريق تركيب نطفه زن و مرد است (غيرجنسى).

نتيجتاً اگرچه از نظر عنوان اوّلى قائل به اصالة الاباحه شديم; ولى از نظر عنوان ثانوى مشاكل اخلاقى زيادى دارد كه از جمله از بين رفتن نظام خانواده و باردار شدن زنهاى بدون شوهر... است، كه اين مسئله اگر در جامعه گسترش پيدا كرد، خانواده ها تهديد مى شود و مسائل غيراخلاقى و اشباع قواى جنسى از راه نامشروع شايع مى شود و مشاكل عظيم اجتماعى را ايجاد مى كند و اگر بتوانيم بگوئيم حرام است، از طريق عنوان ثانوى است.

قد يقال براى شبيه سازى فوايدى هست كه از جمله:

فايده اوّل: نوابغ و اشخاص بزرگ و برجسته را شبيه سازى كنيم تا در هر عصر و زمانى از اين نوابغ داشته باشيم.

قلنا: (جواب نقضى) چه اطمينانى داريد كه ديگران شبيه سازى از اشقيا و ظالمان تاريخ نكنند كما اينكه نيروى اتم فقط در عمران و آبادى استفاده نشد و قبل از عمران و آبادى هيروشيما را نابود كرد، پس اين تيغ دو دم است و اينگونه تيغ ها بيشتر در طرف منفى استفاده مى شود.

فايده دوّم: بوسيله شبيه سازى پيوند اعضاء انجام داده و افرادى را از اين طريق از مرگ نجات دهيم.

قلنا: جواب آن معلوم است، چون مثلاً كليه را به تنهائى نمى توان شبيه سازى كرد، بلكه بايد انسانى بسازيم و آنرا قطعه قطعه كنيم و قطعات بدنش را بر انسان ديگر پيوند بزنيم و حال آنكه انسان شبيه سازى شده هم حقّ حيات دارد، پس ترميم اعضاء به قيمت كشتن انسانها خواهد بود و اين كار جايز نيست.

پس در بحث از مقام اوّل (حكم شرعى) به اين نتيجه رسيديم كه شبيه سازى به عنوان اوّلى مشمول اصالة الاباحة است ; ولى به عنوان ثانوى حرام است. زيرا آثار سوء اخلاقى زيادى را در پى دارد.

المقام الثانى:

اگر انسانى از اين طريق متولّد شد، از جهت ارث، قتل، اسلام، حضانت و نفقه و محرميّت چه حكمى دارد؟ (احكام فقهى)

ـ محرميّت: چون عناوين الاب و الاخ و الاخت در مورد چنين ولدى صادق نيست يعنى شبيه دوقلو است; پس صدق برادر و خواهر نمى كند، پس هيچ يك از عناوين نسبيّه بر آن صادق نيست; ولى عنوان الاُم در اينجا شبيه مادر رضاعى است كه او را پرورش داده، و نطفه اى در كار نيست. ما مى گوئيم با اين مادر ازدواج نكند چون مثل مادر رضاعى است، زيرا گوشت و پوست او از آن زن پرورش يافته است. بنابراين احكام محارم جارى نمى شود جز نسبت به مادر احتياطاً.

ـ اسلام: اگر مسلمان شود حكم مسلمان را دارد.

ـ قتل: اگر مسلمان باشد، قتلش ديه دارد.

ـ نفقه و حضانت: عرف عقلا كسى را كه سبب پيدايش چنين طفلى شده (غير از عرف عقلا دليلى نداريم) مسئول مى داند پس نفقه و حضانتش با اوست.

ـ ارث: چون در حقيقت برادر و خواهر كسى نيست ارث هم نمى برد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo