< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

80/02/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:کتاب النکاح / مسئله 3 / وطىء الشبهة

بحث در وطى شبهه از نظر مهر بود كه چه مهرى داده شود؟

مشهور قائل به مهرالمثل بودند ما لم يتجاوز عن مهرالسّنّة، كه دو روايت خوانديم، روايت سوّمى هم داريم كه دلالتش خوب است ولى سند ندارد:

* دعائم الاسلام: عن جعفر بن محمّد(ع) انّه قال من تزوّج امرأةً على مهر مجهول، لم يفسد النكاح و لها مهر مثلها ما لم يتجاوز مهرالسّنّة، خمس مأة درهم [1]

اين روايت از جهت سند ضعيف است; ولى اصحاب به مضمونش فتوى داده اند. به علاوه، دو حديث قبلى را هم ضميمه مى كنيم و لذا مشكلى ندارد.

تا اينجا ظاهر روايات اين است كه اگر مهرالمثل در موارد مجهول، بيش از مهرالسّنة باشد، به مهرالسّنة برمى گردد. بعضى از فقها به كلام مشهور اشكال نموده و حتّى در شهرت آن هم دغدغه ايجاد كرده اند. از جمله علاّمه سبزوارى كه مى فرمايد: قاعده معمول ما در اينگونه موارد، در سراسر فقه، حمل بر استحباب است، چون در ما نحن فيه رواياتى داريم كه مى گويد مهرالمثل را بدهند و شما مى خواهيد آن را حمل بر مهرالسّنّة كنيد، چگونه است كه در اينگونه موارد در جاهاى ديگر حمل قيد بر استحباب مى شود; ولى در اينجا حمل قيد بر استحباب نكرديد.[2]

ولى اين كلام عجيب است، چون قاعده مسلّم در سراسر فقه در عامّ و خاص و مطلق و مقيّد، تقيّد است و اگر ممكن نشد حمل بر استحباب. ما نحن فيه از همين قبيل است كه روايات در مورد عدم ذكر مهر مى گويد مهر نسائها (مهرالمثل) اين مطلق و عام است، و اين دو سه روايت هم مى گويد مهرالسّنّة، كه اين مقيد است ابتداءً روايات را تقييد مى زنيم و اگر ممكن نشد حمل بر استحباب مى كنيم. پس اشكال ايشان وارد نيست و ما قائل به كلام مشهور هستيم.

اللّهم الاّ ان يقال: اگر ما بخواهيم تخصيص بزنيم و مقيّد كنيم، تخصيص اكثر لازم مى آيد چون مهرالمثل غالباً بالاتر از مهرالسنة است (در زمان ما كه اين گونه است) آيا در زمان امام صادق(ع) هم مهرالمثلها بالا بوده است، و يا سنّت عربها اين بود كه مهر را سبك مى گرفتند، چون نقداً مهر را مى پرداختند؟ اگر بتوانيم بگوئيم كه در آن عصر هم مهرالمثل ها بالا بوده اند، دراينصورت تخصيص اكثر مى شود و لذا طبق بيان آقاى سبزوارى قيد را استحبابى مى گيريم (مهرالسّنة حمل بر استحباب مى شود) ولى اگر نتوانيم آنرا بگوئيم، بايد قائل به وجوب شويم.

نتيجه: چون اين مسائل مشكوك شد كه آيا در زمان امام صادق(ع) مهرالمثل ها بالا بوده است يا نه، و اينكه آيا قاعده تقييد و اطلاق را جارى كنيم يا قيد را استحبابى بگيريم، لذا بايد بگوئيم احتياط اين است كه مصالحه كنند بر مهر عقد، بين دائم و منقطع و همچنين در مورد مهرالسّنة، كه مشكل است فتوى دهيم كه به خاطر يك اشتباه، مهر سنگين عقد دائم را بپردازد.

البتّه اگر زن باكره باشد و دخول صورت بگيرد و ازاله بكارت شود در عرف هم هزينه و مهرش سنگين است.

«هذا تمام الكلام فى مسائل الوطىء بالشّبهة»

شبيه سازى (الاستنساخ)

مسئله مستحدّثه اى كه اين روزها پيدا شده است مسئله شبيه سازى است. يعنى بدون تركيبِ نطفه مرد و زن، انسانى از جزء بدن انسانى متولد شود.

عنوان مسئله:

بدن انسان از سلّول ها تركيب شده، كه كوچك ترين اجزاء بدن انسان هستند. هر سلول بدن انسان تمام اوصاف آن را در بر دارد و اگر هر سلول را بتوانيم پرورش دهيم يك انسان كامل مى شود. اخيراً روى حيوانات اين آزمايش را انجام داده اند و نتيجه داده است. يعنى يك سلّول را از بدن حيوان يا از خون حيوان مى گيرند و آنرا در درون تخمكى كه داخل آن خالى شده (پوسته تخمك) قرار داده (بدون اينكه تركيبى صورت گيرد) و سپس در رحم حيوانى مى كارند و پرورش پيدا مى كند و حيوانى مى شود درست شبيه حيوانى كه سلّول از او گرفته شده است.

در انسان هنوز اين كار به جهت ممنوعيّت هاى قانونى انجام نشده است و اگر هم انجام داده باشند، هنوز اعلام نشده است.

اين مسئله اگر با دقّت ملاحظه شود، مثل قلمه زدن در گياهان است كه هم قلمه و هم زمين مساعد را خدا آفريده است و در مورد انسان هم همين است، پس از نظر تشكيلات آفرينش يك بذرافشانى و قلمه زدن است و چيز عجيبى نيست.

در اينجا سؤالاتى مطرح است:

آيا اين كار جايز است؟ بچّه اى كه متولّد مى شود چه حكمى دارد؟ آيا احكام و محرّمات نسبيّه را دارد؟ آيا جانشينِ همان شبيه است؟ از چه كسانى ارث مى برد؟ آيا از اقوام شبيه ارث مى برد؟ نفقه و حضانت چنين بچّه اى با كيست؟ اگر كسى او را به قتل برساند آيا قصاص و ديه دارد؟ اگر مسلمان شود آيا اسلامش پذيرفته مى شود؟

نكته: در حدود سى سال قبل كه كتاب «معاد و جهان پس از مرگ» را نوشتيم در شبهه آكل و مأكول اين فرض را داشتيم كه اگر مثلاً انسانى از بدن انسان ديگر تغذيه كند (بلاواسطه يا مع الواسطه) و مقدارى از بدن انسان اوّل جزء بدن او شود، در روز قيامت كه معتقد به معاد جسمانى هستيم، آيا انسان اوّل از انسان دوّم جدا مى شود يا نه؟ اگر جدا شود انسان دوّم ناقص مى شود و اگر جدا نشود انسان نيكوكار و بدكار با هم مخلوط است، پس امر چگونه است؟

جواب هائى داده شده است، من جمله جوابى كه ما داده ايم بعنوان يك نظريّه، كه از پرورش يك سلّول، انسان كامل به وجود مى آيد، حتّى اگر يك سلّول از انسان دوّم هم باقى بماند، از همان مى تواند بقدرت خداوند، انسان دوّم ساخته شود و انسان اوّل هم به جاى خودش هست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo