< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمود مددی

97/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: تنبیه سوم: انحلال علم اجمالی /تنبیهات /متباینین/ اصالة الاحتیاط /اصول عملیه

خلاصه مباحث گذشته:

بحث از تنبیه دوم؛ شبهه غیر محصوره از تنبیهات اصالة الإحتیاط تمام شد و بحث امروز در تنبیه سوم: انحلال علم اجمالی است.

 

1تنبیه سوم: انحلال علم اجمالی

بحث انحلال علم اجمالی از مباحث دقیق و مفید است.

اگر علم اجمالی وجود داشته باشد سپس آن علم اجمالی تبدیل به علم تفصیلی در بعض اطراف شود آیا علم اجمالی منحل می‌شود یا نه؟

مثلاً علم اجمالی وجود دارد به نجاست یک ظرف از سه ظرف سپس علم تفصیلی حاصل می‌شود که ظرف اول نجس است، آیا علم اجمالی با حصول علم تفصیلی منحل می‌شود یا نه؟ اگر منحل می‌شود انحلال حقیقی است یا حکمی؟

لازم به ذکر است که گاهی بعد از علم اجمالی، علم تفصیلی پیدا می‌شود و گاهی بعد از علم اجمالی، علم اجمالی دوم پیدا می‌شود که دایره علم اجمالی دوم ضیق‌تر از دایره علم اجمالی اول است مثلا علم اجمالی وجود دارد به نجاست یک ظرف از سه ظرف سپس علم اجمالی دوم پیدا می‌شود که یک از آن دو ظرف نجس است، در اینجا در مرحله دوم علم تفصیلی حاصل نمی‌شود بلکه علم اجمالی دوم حاصل می‌شود که دایره آن بعضی از اطراف علم اجمالی اول است.

علم اجمالی اول سه طرف داشت و علم اجمالی دوم دو طرف دارد و آن دو طرف بعضی از اطراف علم اجمالی اول است. حال در این صورت علم اجمالی اول منحل می‌شود یا نه؟ اگر منحل می‌شود انحلال حقیقی است یا حکمی؟

بنابراین در تنبیه سوم از این بحث می‌شود که اگر بعد از علم اجمالی، علم تفصیلی پیدا شد یا علم اجمالی دیگری پیدا شد که دایره آن بعض اطراف علم اجمالی اول باشد آیا علم اجمالی منحل است یا نه؟ اگر منحل است آیا انحلال حقیقی است یا حکمی؟

این مسأله در دو مقام بحث می‌شود

مقام اول: انحلال حقیقی

مقام دوم: انحلال حکمی

و قبل از بحث در دو مقام مقدمه‌ای ارائه می‌شود و در آن معنای دقیق انحلال حقیقی و معنای دقیق انحلال حکمی توضیح داده می‌شود.

1.1مقدمه: توضیح انحلال حقیقی و انحلال حکمی

در مقدمه انحلال حقیقی و انحلال حکمی توضیح داده می‌شود تا معنای انحلال حقیقی و انحلال حکمی دانسته شود.

1.1.1سه معنا برای کلمه «علم»

کلمه «علم» در محاورات علمی [حوزه‌های علمیه] سه معنا دارد 1. معنای منطقی 2. معنای اصولی 3. معنای عرفی.

«علم» در اصول یعنی قطع و تصدیق جزمی. هرگاه در اصول از «علم» یاد می‌شود مراد قطع و تصدیق جزمی است مانند اصطلاح علم تفصیلی و علم اجمالی، علم تفصیلی یعنی قطع تفصیلی و علم اجمالی یعنی قطع اجمالی.

1.1.2سه رکن برای «علم»

هر علمی ـ یعنی قطعی ـ دارای سه رکن است 1. خود علم 2. معلوم بالذات 3. معلوم بالعرض

علم یعنی قطع و تصدیق جزمیِ صد در صد.

معلوم بالذات یعنی متعلَّق علم و قطع.

معلوم بالعرض یعنی مصداقِ معلوم بالذات.

مثلا وقتی شما علم به عدالت زید دارید، علم در افق و نفس و ذهن شما است، متعلَّق آن هم در افق ذهن شما است، و آن مفهوم عدالت است نه عدالت خارجی زید، و معلوم بالعرض عبارت است از مصداقِ معلوم بالذات، مفهوم عدالت زید معلوم بالذات است و مصداق آن معلوم بالعرض است.

وقتی شما علم به «حرمت هذا»، دارید علم در نفس شما است و معلوم بالذات مفهوم حرمت هذا است و معلوم بالعرض مصداق آن مفهوم است.

متعلَّق علم نزد علمای اصولی دائما یک مفهوم است و به آن معلوم بالذات، متعلق علم یا متعلق قطع گفته می‌شود.

و مصداق دو قسم است یا امر واقعی است یا امر وهمی؛ اگر زید در واقع عادل باشد عدالت وی مصداق واقعی برای معلوم بالذات است و اگر زید در واقع فاسق باشد، عدالت موهوم زید مصداق وهمی برای معلوم بالذات است.

بنابراین اگر زید در واقع عادل باشد، عدالت وی معلوم بالعرض است و اگر در واقع فاسق باشد، عدالت وهمی وی معلوم بالعرض است.[1]

حاصل آنکه هر قطع و علمی سه رکن دارد 1. قطع 2. مقطوع بالذات 3. مقطوع بالعرض، و مقطوع بالعرض یا امر واقعی است یا امر موهوم.

مباحث معلوم بالذات و معلوم بالعرض سزاوار دقت است و در این مقدمه به مقداری که در بحث علم اجمالی به آن نیازمند هستیم از معلوم بالذات و معلوم بالعرض بحث می‌شود و الا این مقوله خیلی جای بحث و بررسی دارد.

1.1.3اقسام علم

علم را به علم تفصیلی و علم اجمالی تقسیم کرده‌اند.

گذشت که علم با سه رکن متقوم است، حال علم را به لحاظ کدام رکن به تفصیلی و اجمالی تقسیم کرده‌اند؟ آیا به لحاظ هر سه رکن، یا دو رکن یا یک رکن؟

علم فقط و فقط به لحاظ رکن سوم «معلوم بالعرض» به علم تفصیلی و علم اجمالی تقسیم می‌شود. یعنی به لحاظ نفس علم، دو قسم ـ علم تفصیلی و علم اجمالی ـ وجود ندارد؛ همچنین به لحاظ معلوم بالذات و متعلق علم دو قسم معلوم الذات وجود ندارد.

به محض اینکه قید «تفصیلی» و «اجمالی» به سر «علم» می‌آید، فقط و فقط معلوم بالعرض مورد لحاظ است.[2]

مخفی نماند که معلوم بالعرض در علم تفصیلی نزد عالم مشخص و معلوم است، او میتواند به معلوم بالعرض خویش اشاره کرده و بگوید «این معلوم من است». اما معلوم بالعرض در علم اجمالی در خارج تعین ندارد و عالم به علم اجمالی نمی‌تواند به علم خود اشاره کند.

به عنوان مثال عدالت زید یک بار معلوم بالتفصیل است چون این عدالت معلوم بالعرض بوده و نزد عالم اجمالی معلوم است و اگر از عالم پرسیده شود عدالت زید که به آن علم داری کدام است؟ اشاره می‌کند به زید و پاسخ می‌دهد عدالتی که در این زید است. اما معلوم بالعرض در علم اجمالی نزد عالم اجمالی نامعلوم است، شخص به عدالت زید یا عمرو یعنی عدالت احدهما علم دارد، اگر از او خواسته شود که به معلومش اشاره کند، پاسخ می‌دهد که «می‌دانم عدالتی در خارج وجود دارد یا در نفس زید است یا در نفس عمرو اما نمی‌دانم کدام عادل است».

یا در مثال علم به وجوب ظهر، گاهی شخص به وجوب نماز ظهر علم تفصیلی دارد، اگر از او پرسیده شود معلوم بالعرض شما چیست؟ پاسخ می‌دهد «وجوب نماز ظهر» و گاهی شخص علم اجمالی دارد به وجوب نماز ظهر یا جمعه، و معلوم بالعرض او نزد خودش نامعلوم و نامعین است، او می‌گوید علم اجمالی دارم به وجوب احدهما، و با احدهما اشاره می‌کند به آنچه که در علم الله واجب است ـ به فرض اگر در علم الله ظهر واجب باشد ـ . مفهوم وجوب احدهما و مصداق وجوب احدهما در خارج «وجوب نماز ظهر» است پس در جایی که این وجوب نماز ظهر معلوم بالاجمال است وجوب نماز ظهر معلوم بالعرض است.

پس باید دقت شود که معلوم بالعرض در علم تفصیلی برای شخص عالم، معلوم و معین است اما در علم اجمالی برای عالم، نامعلوم و نامعین است.

1.1.4معنای انحلال حقیقی علم اجمالی

شما وقتی علم اجمالی به عدالت زید یا عمرو دارید، یک علم دارید، یک معلوم بالذات و یک معلوم بالعرض.

علم شما قطع به عدالت احدهما است. معلوم بالذات مفهوم عدالت است. و معلوم بالعرض چیست؟ فرض آن است که در علم الله زید عادل است و معلوم بالعرض عدالت زید است.

پس وقتی گفته می‌شود «علم اجمالی به عدالت زید یا عمرو» منحل می‌شود یعنی معلوم بالاجمال ـ که معلوم بالعرض است ـ تبدیل شود به معلوم بالتفصیل.

معلوم بالاجمال چیست؟ معلوم بالعرض.

معلوم بالتفصیل چیست؟ معلوم بالعرض.

انحلال حقیقی چیست؟ یعنی معلوم بالاجمال که معلوم بالعرض است معلوم بالتفصیل شود.

معلوم بالاجمال شما وقتی که علم اجمالی به عدالت زید یا عمرو دارید تبدیل به معلوم بالتفصیل می‌شود، نام این تبدیل را انحلال حقیقی گذاشته‌اند. قبلا به عدالت احدهما علم داشتید و الآن علم پیدا می‌کنید آن احدی که علم به عدالتش داشتید زید است، عدالت زید قبلا معلوم بالاجمال بود و الآن معلوم بالتفصیل است.

وقتی علم به حرمت احد الإنائین داشتید، سپس تحقیق کرده و دیدید که اناء یمین نجس و حرام است، معلوم بالعرض ـ یعنی حرمت اناء یمین ـ معلوم بالاجمال بود، تبدیل به معلوم بالتفصیل می‌شود.

پس معلوم بالاجمال دائما معلوم بالعرض است همچنین معلوم بالتفصیل دائما معلوم بالعرض است، و معلوم بالاجمال که همان معلوم بالعرض است اگر معلوم بالتفصیل شود انحلال رخ داده است و نام آن انحلال حقیقی است.

1.1.5معنای انحلال حکمی علم اجمالی

با توضیحات مذکور معنای انحلال حقیقی روشن شد. حال اگر معلوم بالاجمال تبدیل به معلوم بالاجمال نشود دو فرض برای آن متصور است.

فرض اول: در طرف غیر معلوم اصل مرخص جاری است.

فرض دوم: در آن طرف اصل مرخص جاری نیست.

اگر معلوم بالاجمال به معلوم بالتفصیل تبدیل نشد اما اصل مؤمّن در یک طرف جاری شود به آن انحلال حکمی گفته میشود.

اگر اصل مؤمن در یک طرف جاری نشود به آن عدم انحلال گویند، علم اجمالی حقیقةً و حکماً منحل نمی‌شود.

حاصل: به معلوم بالذات، معلوم بالتفصیل و معلوم بالاجمال گفته نمی‌شود، فقط به معلوم بالعرض معلوم بالتفصیل و معلوم بالاجمال گفته می‌شود. در هر علمی یک معلوم بالعرض وجود دارد و هیچ علمی بدون معلوم بالعرض نیست؛ نام معلوم بالعرض دائماً یا معلوم بالاجمال است یا معلوم بالتفصیل، امکان ندارد معلوم بالعرض وجود داشته باشد و نام آن یکی از این دو اسم نباشد، در علم اجمالی معلوم بالعرض، معلوم بالاجمال است و اگر آن علم اجمالی، معلوم بالتففصیل شد، علم اجمالی حقیقظ منحل می‌شود و اگر معلوم بالتفصیل نشد یا در یک طرف یا بعض اطراف اصل مرخص جاری است که نام آن انحلال حکمی است و اگر اصل مرخص جاری نشد نام آن عدم انحلال است.

وجه تسمیه انحلال حکمی به انحلال حکمی آن است که علم اجمالی حقیقةً منحل نمی‌شود اما حکم انحلال حقیقی بر آن بار می‌شود و حکم انحلال حقیقی آن است که با علم تفصیلی شدن علم اجمالی اصل مرخص در طرف دیگر که مشکوک است جاری می‌شود، بعد از انحلال حقیقی، یک علم تفصیلی وجود دارد و یک شک بدوی و شک بدوی مجرای اصل مرخص است و این حکم در انحلال حکمی جاری و ساری است یعنی در یک طرف اصل مرخص جاری نبوده در طرف دیگر اصل جاری است.

ان شآء الله فردا وارد می شویم در مقام اول: در انحلال حقیقی. به این مباحث خیلی دقت کنید در آینده فروع و فروض بیشتری پیش می آید . اگر اینها روشن شود از آنها راحت می شود عبور کرد. الحمد لله رب العالمین.

 


[1] پرسش: در علم به استحاله اجتماع نقیضین معلوم بالعرض چیست؟پاسخ استاد: شما قطع به استحاله تناقض دارید، قطع شما قطع و علم شما است، مفهوم استحاله تناقض معلوم بالذات و متعلق قطع است و مصداق این مفهوم عبارت است از «استحاله تناقض» که امر واقعی است که معلوم بالعرض شما است. استحاله تناقض از امور واقعی است نه از امور موهومه.پرسش: علم چگونه طریق است؟پاسخ استاد: وقتی قطع به عدالت زید دارید، قطع شما تعلق گرفته است به مفهوم عدالت زید و مفهوم عدالت زید طریق است به معلوم بالعرض که عدالت خارجی زید است.پرسش: در قطع مخطأ چگونه طریقیت تصور می‌شود؟پاسخ استاد: در بحث قطع طریقیت قطع مخطأ توضیح داده شده است. مراد از طریقیت، ارائه و نشان دادن است قطع عدالت را نشان می‌دهد و عدالت یا واقعی است یا موهوم. در اصطلاح اصولی علم یعنی قطع، اعم از مصیب و مخطأ و مقطوع بالعرض اعم است از مقطوع واقعی و موهوم.پرسش: علم آیا با وسطه معلوم بالذات را نشان می‌دهد یا بی واسطه؟پاسخ استاد: اگر واسطه باشد این علم علم حصولی است و اگر واسطه نباشد علم علم حضوری است، و در اصول فقط علم حصولی مراد است.پرسش: آیا معلوم بالذات علم حصولی است؟پاسخ استاد: بحث از حصولی یا حضوری بودن معلوم بالذات خارج از بحث است و در مقدمه فقط به مقداری که حقیقت اصطلاح اصولی معلوم بالذات روشن شود بحث می‌شود.
[2] در معلوم بالذات، به مفهوم با هو مفهوم نگاه نمی‌شود بلکه به مفهوم نگاه می‌شود به لحاظ اینکه اشاره به محکی دارد و طبق مبنای مختار شما عنوان معلوم بالذات است و دائما اشاره دارد به محکی و محکی یا مفهوم است یا فرد مردد یا فرد معین.پاسخ استاد: اولا بحث در «مفهوم» نیست بلکه بحث در «قطع» است وقطع دائما متعلق می‌خواهد و متعلق آن نزد اصولیون «مفهوم» است و وقتی «مفهوم» که متعلًّق قطع است مورد لحاظ می‌شود به نگاه مرآتی لحاظ می‌شود و این مطلب درست است. ثانیاً با نظریه «عنوان» نیز معلوم بالذات و معلوم بالعرض مطرح است اما «عنوان» را که نظریه مختار است در مقدمه مطرح نکردیم به لحاظ آن است که بحث مندمج نشود، در مقدمه نظر مشهور مطرح شد چون همین مقدار برای توضیح انحلال در مقدمه کفایت می‌کند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo