< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیداحمد مددی

98/11/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: اشتراط ماضویت /الفاظ بیع /بیع

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در مورد اشتراط ماضویت در عقد بیع بود. در جلسه قبل کلماتی از مرحوم اصفهانی و مرحوم نائینی مطرح شد. در این جلسه بیان عبارات سنهوری پرداخته می‌شود.

 

1بیع

1.1الفاظ بیع

1.1.1اشتراط ماضویت

1.1.1.1تناسب فعل ماضی با امور اعتباریه

بحث در مورد الفاظ ایجاب و قبول و شرائط آنها بود. بحث به این جا رسید که عقود و ایقاعات، انشائیات هستند و در انشائیات که یک نوع اعتباریات هستند، چیزی را به وجود می‌آورند، بعد از این که معدوم بوند. اساسا نکته اساسی اعتباریات این است که معدوم را موجود می‌کند. با توجه به این مطلب، در عقود و ایقاعات باید از الفاظی استفاده شود که دلالت بر حدوث دارند و نه این که از الفاظی استفاده بشود که دلالت بر ثبوت دارند؛ زیرا حدوث با حقیقت اعتباریات سازگاری دارد و ثبوت با حقیقت اعتباریات سازگاری ندارد. در نتیجه در عقود و ایقاعات از جملات اسمیه مانند انا بایع نباید استفاده کرد؛ زیرا جملات اسمیه دلالت بر ثبوت می‌کنند نه حدوث.

در لغت عرب، هیئات دارای معانی مختلفی هستند و خود هیئات نیز دارای انواع مختلفی هستند:

    1. هیئت افرادی: مانند مشتقات

    2. هیئت ترکیبی ناقص: مانند صفت و موصوف

    3. هیئت ترکیبی تام: مانند جمله خبریه

    4. هیئت تجمیعی( نامگذاری از طرف بنده است): مانند تقدیم مفعول بر فعل که مفید حصر است. در بحث تقدیم قبول بر ایجاب این بحث قسم مطرح می‌شود.

فعلا بحث ما در مورد قسم سوم از هیئت است. قسم سوم چون که دلالت بر ثبوت دارد، باید با قرینه برای انشائیات استفاده شود و در صورت عدم قرینه، باید از جملات فعلیه که ظهور در حدوث دارند استفاده شود. به عبارت علمی، در جملات فعلیه، حدث به ذات نسبت داده می‌شود و اسناد نیز از نوع حرکت سیلانیه از عدم به وجود است؛ یعنی حقیقت اعتباریات در آن لحاظ شده است و نکته عدم و وجود در آن لحاظ شده است؛ اما در جملات اسمیه این گونه نیست؛ بلکه ذات را متصف به یک صفتی در نظر گرفته می‌شود؛ لذا اگر کسی در مقام انشاء بگوید: انا بایع، دو مشکل وجود دارد. یکی این است که خود بایع دلالت بر حدوث ندارد و جمله انا بایع نیز دلالت بر حدوث ندارد؛ اما اگر بگوید: انا ابیع.. در این جا هر چند جمله اسمیه است و دلالت بر حدوث نمی‌کند؛ ولی ابیع دلالت بر حدوث می‌کند و طبیعتا به قرینه کمتری نیاز داریم.

در میان افعال، فعل ماضی با انشاء سازگاری بیشتری دارد و دلالت بر عدم و وجود نسبت به مضارع و امر بیشتر دارد؛ زیرا در فعل ماضی وجودِ معدوم قطعی است بر خلاف مضارع و امر و در انشاء هستیِ قطعی وجود دارد.

بله؛ این نکته در فعل ماضی وجود دارد که انشاء نسبت به زمان حال است و در حال حاضر ایقاع را انجام می‌دهد؛ ولی ماضی دلالت بر نبودن و شدن در زمان سابق می‌کند.

با توجه به مطالبی که بیان شد، معلوم می‌شود که الفاظ ایجاب و قبول از حیث ظهور در انشاء و ایقاع مختلف هستند. قویترین آنها از جهت هیئت و ماده در باب بیع، استفاده از لفظ بیع و به کار بردن فعل ماضی آن است که اصلا نیاز به قرینه ندارد. بعد از فعل ماضی، فعل مضارع است که با وعد هم سازگاری دارد. بعد از فعل مضارع، استفاده از انا ابیع است و بعد از آن، ان بایع است و بعد از آن بعنی هذا الکتاب و مراد از این بعنی ایجاب باشد نه این که مراد قبول مقدم باشد؛ زیرا قبول مقدم را در اصطلاح فقهی استیجاب می‌گویند که در این صورت حساب دیگری دارد. علت اضعف بودن این صیغه این است که چند احتمال در آن وجود دارد:

    1. مراد از آن ایجاب باشد.

    2. مراد از آن استیجاب باشد.( یعنی قبول مقدم)

    3. مراد از آن طلب بیع باشد و بعد هم نیاز به ایجاب و قبول باشد.

1.1.1.2الفاظ قبول بیع

این ابحاث؛ چون یک بحث قانونی و عرفی هم هستند، ما در ابتدا کلماتی را از کتاب الوسیط( سنهوری) مطرح می‌کنیم و بعد به تحلیل مطالب این بحث پرداخته می‌شود. سنهوری در فصلی به نام المتعاقدان فی مجلس واحد می‌گوید: تقدم انه لابد من صدور ایجاب من المتعاقدین یعقبه قبول مطابق له من المتعاقد الاخر.....

بعد ایشان سه مرحله برای تحقق ایجاب مطرح می‌کنند:

    1. مقاوله و گفتمان هایی است که بین متعاقدان وجود دارد. در این مرحله از حیث قانونی برای متعاقدان هیچ حقی ایجاد نمی‌شود. مثلا اگر متعاقدان در مورد خرید و فروش خانه ای با هم صحبت کردند و بعدا فروشنده پشیمان شد، در این صورت با مقاوله، ایجاد حق برای خریدار نمی‌شود. حتی فروشنده نیاز ندارد که دلیل بیاورد برای این که علت عدولش چه بوده است. بله در صورتی که این عدول ضرری را به خریدار وارد کند، حقی برای خریدار ایجاب می‌شود ولی نه از باب مقاوله ای که با هم داشته بودند بلکه به خاطر تقصیری که از جانب فروشنده بوده است، این ضرر نیاز به جبران دارد. مثلا خریدار می‌توانست یک معامله ای سودداری را انجام دهد ولی به خاطر این معامله آن را انجام نداد و بعدا هم فروشنده پشیمان شد، در این صورت حقی برای خریدار به وجود می‌آید.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo