< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیداحمد مددی

98/03/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: روایات وارده ذیل آیه مبارکه اوفوا بالعقود /معاطات /بیع

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در مورد روایتی بود که در ذیل آیه مبارکه اوفوا بالعقود مطرح شده بود. در جلسه گذشته به بیان سند آن و کتاب علی بن ابراهیم از لسان سید بن طاووس در کتاب سعد السعود پرداخته شد. در این جلسه به بیان مفاد و محتوای آن پرداخته می شود.

بیع

 

معاطات

 

بررسی روایات وارده در ذیل آیه اوفوا بالعقود

 

بحث در مورد روایتی بود که ذیل آیه مبارکه اوفوا بالعقود ذکر شده بود. این روایت در کتاب علی بن ابراهیم آمده بود. مفاد روایت این بود که وفای به عقود را به مواطن ده گانه ای تفسیر شده بود که پیامبر عقد وصایت را برای حضرت علی خوانده بود. سوال این جا است که این تفسیر خلاف ظاهر آیه مبارکه است زیرا ظاهر العقود این است که ال آن برای جنس باشد و تمام عقود را شامل بشود اما می‌توان آن را توجیه کرد. با توجه به نکته ای که قبلا هم به آن تذکر داده بودم این است که سوره مبارکه مائده یک خصوصیتی دارد که ناظر به تمام احکام است و این نکته نیز مطرح شده بود که از جمله آخرین سوره هایی بوده است که بر پیامبر نازل شده بود. از طرفی هم در قرآن عقد نکاح و اجاره و غیره نیز مطرح شده بود. هر چند که کلمه عقد زیاد نیامده است اما کلمه عهد بیشتر مطرح شده است.

این تفسیر مبنی بر این است که آن چه که مربوط به ولایت امیرالمومنین سلام الله علیه بوده در حقیقت در خود قرآن سابقا آمده است. شاید این سرّ این که این روایت را تاویل گرفتند برای همین است چون در قرآن صراحتا این مطلب نیامده است. پس چطور این روایت به این آیه مبارکه نظر دارد؟ در جواب گفته می شود که ی در زمان نزول آیات، یک بحث کلی راجع به کیفیت نزول قرآن، به چه نحوی نازل شده و به چه ترتیب بوده است. مثلا این که می گویند این سوره مائده من آخر ما نزل یعنی چه؟ اصولا قبل از این نبوده؟ با سوره مائده این مطلب درست شده؟ این که خلاف ظاهر است، نمی شود قبولش کرد.آیا این آیه مبارکه اوفوا بالعقود به مجموعه عقود و عهود و اموری که سابقا در آیات دیگر آمده فقط ناظر است؟ یا نه ناظر به آن ها هست و توسعه هم دارد؟

امکان دارد که گفته شود یا این آیه مبارکه ناظر به اعمال سابقه بود، چون قبلا که قطعا وضو می گرفتند، نمی شود انکار کرد، لکن بگوییم که نکته این است که شارع مقدس با این آیات مجموعه اعمال سابق را دیده و در عین حال بعضی هایش را تصحیح کرده است فرض کنیم پیغمبر مسح بر خف کردند آیه وضو گفت و ارجلکم رو پا باید مسح بشود و توضیح داد، این متن قانونی شد.

یا ممکن است در مجموعه آیات عهود و این ها ده تا ذکر شده، آیه می آید همان عقود سابق را می گوید در ضمن یک قاعده که این قاعده عقود سابق را هم می گیرد و بقیه را هم می گیرد.

آیا فقط همان هایی که در قرآن است را شامل می شود؟ پس این دیگر به درد زمان ما نمی خورد، همان پنج تایی که آمده است. بخواهیم با آن عقود جدیدی را درست بکنیم نمی توانیم.

اما اگر بگوییم نه، هدف اساسی از سوره مائده متن قانونی است نه این که فقط تشریع باشد چون وضو که قبلا بود، این را می خواهد یک متن قانونی قرار بدهد، نکته متن قانونی این است که متن قانونی آن متنی است که عند الشک یرجع إلیه لازاله الشک، این متن قانونی است، شما اگر شک کردید که مسح روی خود پا باشد یا روی خف هم می شود؟ آن هم بالاخره پا را پوشانده است، به یک معنایی روی پا است، در متن قانونی گفت ارجلکم یعنی خف نمی شود.لذا یک احتمالی است که من دادم بعید هم نیست قبل از آیه عده ای از مسلمان ها پایشان را مسح می کردند و عده ای هم می نشستند، اصلا قول به تخییر هم هست از علمای تابعان، بعید نیست اما آیه مبارکه گفت دیگر غَسل معنا ندارد. مطلب سنگینی است اما انصافش شواهد مویدش است اما اثباتش الان خیلی مشکل است. البته این مطلب یک شاهدی دارد که یک وقت شخصی در محضر امیر المومنین فرمود من دیدیم که پیامبر مسح بر خفین داشتند. حضرت فرمودند قبل از سوره مائده بوده است یا بعد از سوره مائده بوده است.

علی ای حال بعید نیست که مراد حضرت این باشد که در این روایت این عقد را گرفت مثلا انذر عشیرتک الاقربین یعنی می خواهد بگوید اوفوا بالعقود ناظر است به آیات سابق، یکی از آیات سابق اولین موطنش انذر عشیرتک الاقربین است.

علی ای حال کیف ما کان اگر این معنا باشد آن وقت اوفوا بالعقود هم و لذا من معتقدم معنای آیه را یکی از دو جور معنا کرد، یا خصوص عهودی که در قرآن آمده مجموعا یا آن عقود به ضمیمه قاعده کلی، ال عهد نگیریم بلکه جنس بگیریم، ال را جنس بگیریم و إلا اگر ال را عهد بگیریم می شود عهود سابق.

پس بنابراین آن وقت این تفسیر که می گوید ده موطن پیغمبر عقد بستند این در حقیقت می خواهد توضیح بدهد عقودی که قبل از آیه بوده این عقود یک مقدارش در متن قرآن آمده، یک مقدارش در ضمن تفسیر قرآن آمده، تطبیق قرآن مثلا خداوند که فرمود و انذر عشیرتک الاقربین درست است که خداوند فرمود این این طوری بگوییم که اصولا در زمان صحابه این طور می فهمیدند یا اصولا فهم درست این است که وقتی فرمود و انذر عشیرتک الاقربین این آیه در مقام اجرایش چطوری شد؟ فامیلشان را دعوت کردند چهل نفر بودند از بزرگان قریش، بهشان گفت، جریان بنی هاشم را بهشان توضیح داد و ایکم یبایعنی علی أن یکون وصیی من بعدی، این را هم فرمودند، بعد هم فرمودند که این وصیّ من است، حضرت امیر فرمودند من از همه کوچکتر بودم، بگوییم انذر عشیرتک الاقربین را تنها به عنوان این آیه نگاه نکنیم، تطبیقش هم کانما تتمه آیه است و لذا این وصایت هم در این خوابیده است. چون انذر عشیرتک الاقربین اصولا فهم خارجی این بود، وقتی می فرمود اقیموا الصلوه، اقیموا الصلوه را در صدر اول چه می فهمیدند؟ این نمازی که رسول الله دارد می خواند، نمی آمدند در ذهنشان بگویند نماز یعنی دعا، این اطلاق دارد انسان بایستد بنشیند بخوابد هر جور هست که دعا بخواند، همچین فهمی در ذهن نبود، اقیموا الصلوه را با صلوه عملی رسول الله می فهمیدند. انذر عشیرتک الاقربین را با انذار خارجی، در انذار خارجی وصایت هم هست، البته در باب آن حدیث خب اهل حدیث عده ایشان مخصوصا اخیرا سعی می کنند آن کلمه وصی را بردارند، این حدیث یک ذیلی دارد که در مصادر قدیم اهل سنت و از آن ها قدیمی تر در مصادر اهل زیدی هم آمده، آن کتاب مناقب امیرالمومنین مال محمد ابن سلیمان کوفی لکن تمامش یکی است، دو سه تا سند است همه اش منتهی می شود به امیرالمومنین، آن یک زیادی هم دارد، متون دیگر این زیادی نیست، این زیادی را فقط در این متن، این در تفسیر طبری هم هست، سند آورده در تفسیر طبری هم هست در متون دیگر هم هست لکن تماما سند آخرش به امیرالمومنین است که حضرت می فرمایند من در آن جا بودم و بلند شدم و اعلام کردم، بعد پیغمبر فرمود إن هذا وصیی فیکم، این ذیلش این جاست فاسمعوا له و اطیعوه، این در بقیه متون نیست، حواستان جمع باشد، در طبری هم آمده، طبری هم با سند نقل می کند لکن ما در مصادر زیدی قبل از طبری هم داریم منحصر به طبری نیست، طبعا وقتی در طبری بیاید عده ای از مصادر بعدی هم متعرض می شوند، این کلمه را توش دارد فاسمعوا له و اطیعوه، آن متن متعارفی که هست من یبایعنی علی أن یکون وصیی من بعدی؟ البته عرض کردم انصافا هم من خود کتاب را دیدم، این حیات محمد مال محمد حسین از علمای الازهر است، این در آن کتاب حیات محمد من چاپ اولش را دیدم، این توش دارد علی أن یکون، البته سند ندارد، کتاب حالت تاریخ دارد، سند نمی آورد، در چاپ دومش هم که بلافاصله شده وصیی را برداشته است، من هر دو چاپ را به چشم خودم دیدم، به رای العین دیدم اما اضافه بر آن کلمه این توش یک ذیلی هم دارد، فاسمعوا له و اطیعوه و از نظر فنی هم عرض کردم سند این روایت منحصرا به خود امیرالمومنین بر می گردد یعنی این تعبیر را از صحابی دیگری من ندیدم، منحصر به ایشان است البته به نظرم راوی امیرالمومنین هم یک نفر است، بعد از آن دو نفرند یا سه نفرند، دو سه طریق می شود اما همه منتهی به امیرالمومنین سلام الله علیه می شود.

علی ای حال بعید نیست مراد حضرت این که در این روایت این عقد را گرفت مثلا انذر عشیرتک الاقربین یعنی می خواهد بگوید این آیه ناظر است به آیات سابق، یکی از آیات سابق اولین موطنش انذر عشیرتک الاقربین است،

آخرین آیه هم ﴿ یا ایها الرسول بلغ ما انزل علیک ﴾ (و روی عن ابن مسعود قال کنا نقرأ علی عهد رسول الله) خیلی عجیب است و از عجائب این است که این آلوسی که ضد شیعه است حدیث را رد نمی کند، این هم خیلی عجیب است، اعجبش این است، کنا نقرا علی عهد رسول الله. امیرالمومنین را خداوند جوری قرار داده که دشمن و دوست مطالب ایشان را نقل می کنند. عبدالله ابن مسعود ضد نیست اما همراه اهل بیت هم نیست، همراه امیرالمومنین نیست.

(و أخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال: کنا نقرأ على‌ عهد رسول‌ اللّه صلّى اللّه علیه و سلّم‌ یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ‌ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ‌ أن علیا ولی المؤمنین‌) عرض کردم در مصائب سجستانی ۲۵ صفحه، ۳۰ صفحه فقط اختلافات قرآن عبدالله ابن مسعود با همین قرآن عثمان را گفته است، می خواهم این را بگویم روایت که می گوید خداوند اخذ البیعه علی ظاهرش این است که از قرآن است، این که ظاهرش این است که از قرآن است این موید این مطلب است، و عجیب این است که آلوسی رد نمی کند.

پرسش: ابن مردویه را قبول دارند؟

جواب: بله از بزرگان اند، این ها شیوخ اند، شیوخ دیگر توثیق نمی خواهند، ابن مردویه ۲۳۰، ۲۴۰ است، اصلا این شیوخ بزرگانشان توثیق نمی خواهند، فوق توثیق اند.

واقعا جزء اعجاز الهی است که در زبان عبدالله ابن مسعود جاری بشود که کنا نقرا فی عهد رسول الله مخصوصا می دانید که عبدالله ابن مسعود کسی است که می گوید من هفتاد سوره قرآن را به گوش خودم از زبان رسول الله شنیدم. قاعدتا این سوره مائده از اواخر سوره های نازل شده است.حتما از پیغمبر شنیده است.

تذکر این نکته لازم است که این مطلبی که ذیل شد از باب تاویل قرآن نیست. این واقعا ریشه قرآنی دارد. در ابتدا این روایت را تصور می کردیم ضعیف است و خط تاویلی است. بلکه از جنس تنزیل است نه این که از جنس تاویل باشد.

سوال: آیا ممکن است چنین مطالبی از باب تحریف قرآن باشد؟

جواب: اساسا بحثی که قبلا بود این بود که آیا ما حدیث رسول الله را بنویسیم یا ننویسیم. روایتی از ابوسعید خدری است که در بخاری هم هست، از پیغمبر نقل کردند من قرأ عنی، من کتب عنی غیر القرآن شیئی فلیمحهوه، محو یعنی پاکش بکند، ظاهرا در زمان رسول الله وقتی قرآن را عده ای نوشتند بعضی از تفسیر های رسول الله را هم در قرآن نوشتند، روایتی که ذکر شد، از آن تفسیر رسول الله است که نوشتند، پیغمبر فرمودند که شما اگر از من چیزی نوشتید از زبان من به عنوان تفسیر آن ها را پاک بکنید، کتاب الله خالص بشود نه این که هر حدیثی که از من نوشتید پاک بکنید.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo