< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد حسن خمینی

1402/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اجتهاد و تقلید /دلیل هفتم/آیه نفر

 

دلیل هفتم) آیه نفر

﴿وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُون﴾[1]

    1. سابقاً گفتیم که[2] :

«در مورد آیه دو نوع تفسیر مطرح شده است:

الف) لازم نیست که مؤمنان همگی به میدان جهاد بروند. بلکه گروهی به جهاد بروند [و گروهی در مدینه بمانند] تا در احکام آگاهی بیابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را انذار دهند.

این برداشت، مطابق با تفسیر ابن عباس است (و در بسیاری از ترجمه‌های فارسی هم نمود یافته است[3] ) ... فخر رازی مطابق با این برداشت، دو احتمال مطرح می کند:

الف/1) کسانی که در مدینه می مانند، تفقه می کنند (به سبب اینکه کنار پیامبر می مانند)

الف/2) همان کسانی که به جهاد می روند، تفقه می کنند (چرا که بالعیان می بینند که خدای متعال چگونه گروه اندک مسلمین را بر گروه کثیر کفار پیروز می کند)

ب) لازم نیست همه مومنان خدمت رسول الله برسند تا احکام را یاد بگیرند (و تفقه مثل جهاد نیست که لازم باشد همه مردم در آن حضور یابند وجوباً عینیاً، بلکه واجب کفایی است) بلکه از هر قبیله که در سرزمین هایشان ساکن هستند، طائفه ای به خدمت رسول الله برسند و احکام را فرا گیرند و وقتی بازگشتند، قوم خود را انذار دهند.»[4]

    2. اما «لولا» در زبان عربی دو معنا دارد:

یک) لولا تحضیضیه: که معنای آن تحریک و تشجیع است.

در این نوع، فعل، مضارع است و یا در معنای مضارع است (مثل لولا تستغفرون: استغفار کنید)

توجه شود که در این نوع، «لولا» معنای فعل را منفی نمی‌کند؛ در این نوع از «لولا»، ممکن است، فعل ماضی باشد ولی معنا مضارع باشد. (مثل اینکه بگوییم «لولا نفر» یعنی باید کوچ بکنند)

دو) لولا توبیخیه: که معنای آن توبیخ نسبت به عدم فعل است.

در این نوع، فعل، ماضی است و «لولا» معنای فعل را منفی می‌کند. (مثل لولا اجتهدتَ: چرا اجتهاد نکردی)[5]

    3. «لولا» در آیه شریفه می‌تواند تحضیضی باشد و معنا چنین باشد:

«باید از هر طایفه‌ای، عده‌ای کوچ کنند تا تفقه کنند ...»[6]

و ممکن است توبیخی باشد و معنا چنین باشد:

«چرا سابقاً از هر طایفه عده‌ای کوچ نکردند تا تفقه کنند ...»[7]

    4. مرحوم خویی در توضیح استدلال به آیه شریفه در ما نحن فیه می‌نویسد:

« فإنها تدلنا على وجوب النفر حسبما تقتضيه لولا التحضيضية، كما تدلنا على وجوب التفقه و الإنذار لأنهما الغاية الداعية إلى الأمر بالنفر، و تدلنا أيضاً على أن مطلوبية التفقه و الإنذار ليست لأجل نفسيهما، بل من جهة احتمال التحذر بواسطتهما، فالغاية من ذينك الواجبين هو التحذر عند الإنذار، و حيث إن الآية مطلقة فيستفاد منها أن التحذر عقيب الإنذار واجب مطلقاً، سواء حصل العلم من إنذار المنذرين أم لم يحصل.»[8]

توضیح:

    1. «لولا» تحضیضیه ثابت می‌کند که «نفر» واجب است

    2. تفقه هم واجب است چرا که علت وجوب نفر است

    3. انذار دادن هم واجب است چرا که علت وجوب نفر است

    4. علاوه بر این 3 وجوب از آیه می‌فهمیم که تفقه و انذار اگر واجب است، به خاطر آن است که باعث می‌شود «امکان تحذر» در مستمعین ایجاد شود.

    5. پس نفر واجب است تا تفقه و انذار حاصل شود. و تفقه و انذار واجب است تا مردم در اثر آن امکان بر حذر بودن را دارا باشند.

    6. آیه هم مطلق است، یعنی مردم باید از انذار، تأثیر بپذیرند چه انذار برای مردم باعث پیدایش علم شود و چه باعث پیدایش علم نشود.

مرحوم خویی سپس می‌نویسد:

«أن الحذر على ما يستفاد من مشتقاته و موارد استعمالاته، عنوان للعمل و ليس عبارة عن الخوف النفساني فحسب، و معناه التحفظ عن الوقوع فيما لا يراد من المخاوف و المهالك، مثلاً إذا حمل المسافر سلاحه في الطريق المحتمل فيه اللّص أو السبع للمدافعة عن نفسه أو ماله يقال: إنه تحذّر فهو فعل اختياري و ليس بمعنى الخوف كما مر، و قد دلت الآية المباركة على وجوبه، و بما أن التحذر غير مقيد فيها بصورة حصول العلم من إنذار المنذرين لكي يجب التحذر بالعلم المستند إلى الإنذار، فلا مناص من الالتزام بوجوب التحذر عقيب الإنذار مطلقاً، حصل للمتحذر علم من إنذار المنذرين أم لم يحصل.»[9]

توضیح:

    1. حذر، نوعی عمل کردن است و صرفاً یک ترس نفسانی نیست

    2. پس حذر یعنی فرد به گونه‌ای عمل کند که در مهلکه نیفتد

    3. در آیه شریفه «تحذّر» واجب شده است و مقید به جایی هم نشده است که از «هشدار و انذار» برای مخاطب علم و اطمینان پیدا شود.

ما می‌گوییم:

ماحصل سخن مرحوم خویی آن است که:

    1. نفر واجب است، چون تفقه و انذار واجب است

    2. انذار واجب است چون «ایجاد امکان تحذر برای مخاطب» واجب است.

    3. تحذر یعنی عملاً کاری را انجام دهد که در مقابل خطر مصون باشند

    4. پس آیه می‌گوید مکلفین، بعد از انذار مجتهد، باید کاری انجام دهند که گرفتار هلاک نشوند (یعنی تقلید کنند و مطابق نظر مجتهد عمل کنند)

    5. ان قلت: تحذر در جایی بر مکلف واجب است که مکلف بعد از شنیدن انذار، مطمئن شود که حق همان است که مجتهد می‌گوید.

    6. قلت: آیه مطلق است، یعنی بعد از انذار، «تحذر» واجب است چه مکلف علم به صحیح بودن سخن مجتهد پیدا کند و چه نکند.

مرحوم خویی در انتها نتیجه می‌گیرد که از آیه نفر 3 حکم قابل استفاده است:

«و على الجملة أن للآية المباركة دلالات. منها: دلالتها على وجوب التقليد في الأحكام، لدلالتها على وجوب التحذر بانذار الفقيه و هو إنما يتحقق بالعمل على إنذاره و فتواه. و منها: دلالتها على وجوب الإفتاء، و ذلك لدلالتها على وجوب الإنذار فإن الإنذار قد يكون بالدلالة المطابقية وفد يكون ضمنياً أو بالالتزام، و إفتاء المجتهد بالحرمة أو الوجوب يتضمن الإنذار باستحقاق العقاب عند تركه الواجب أو إتيانه الحرام. و منها: دلالتها على حجية إنذار الفقيه و إفتائه، و ذلك لأنه لو لم يكن إنذاره حجة شرعاً، لم يكن أي مقتض لوجوب التحذر بالإنذار لقاعدة قبح العقاب بلا بيان فوجوب التحذّر عند إنذار الفقيه يستلزم حجية الإنذار لا محالة»[10]

 


[1] . توبه: 122.
[2] . درسنامه فقه سال دهم، ص257.
[3] . ن ک: ترجمه آیت الله مکارم.
[4] . التفسیر الکبیر، ج16، ص172.
[5] . ن ک: موسوعة النحو و الصرف و الاعراب، ص587؛ مغنی اللبیب، ج1، ص361.
[6] . التنقیح، خویی، ج1، ص64.
[7] . منتهی الدرایة، ج8، ص510.
[8] . التنقیح، ج1، ص64.
[9] . التنقیح، خویی، ج1، ص64.
[10] . همان، ص65.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo