< فهرست دروس

درس خارج فقه مرحوم امام خمینی(ره)

50/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شک در انجام نماز در وقت

 

اگر کسی بعد از نصف شب شک کند که نماز مغرب یا عشا را خوانده است یا نه آیا باید به این شک اعتنا کند یا اینکه وقت گذشته است و دیگر نباید اعتنا کند و یا اینکه در مسئله تفصیل است.

ما قبلا مسئله ی فقهی آن را بیان کردیم و اکنون به حسب احتمالات این مسئله را بحث می کنیم (نه به حسب وجه مختار)

ابتدا این مسئله را به حسب قاعده ی تجاوز پی گیری می کنیم.

یک احتمال این است که وقت تا نیم شب باشد مطلقا (چه برای کسی که مختار است و چه برای کسی عاجز است.) و بعد از نیمه ی شب نماز قضا باشد و شاید دعوای شهرت هم بر آن شده باشد که البته به نظر ما ثابت نیست.

احتمال دیگر این است که وقت تا طلوع فجر ادامه داشته باشد ولی فرد مختار و آگاه نباید اختیارا نماز را از نیمه ی شب تاخیر بیندازد. به این معنا که بر فرد مختار و عالم واجب است تا قبل از نیمه ی شب نماز را بخواند ولی اگر چنین نکند معصیت کرده است و با این حال نمازش هم قضا نیست.

احتمال دیگر این است که مختار تا نیمه ی شب باید نماز را بخواند و اگر کسی عالما و عامدا تا آن موقع نماز را نخواند نمازش قضا است ولی برای غیر مختار مانند نائم و ساهی و امثال آن وقت تا طلوع فجر ادامه دارد.

مطابق احتمال اول: واضح است که اگر کسی بعد از نیمه ی لیل شک کند که نماز را خوانده است یا نه قاعده ی تجاوز جاری است او نباید به شک خود اعتنا کند.

اگر مطابق احتمال دوم قائل شویم که نماز برای مختار و غیر او تا طلوع فجر ادامه دارد در این هنگام بعد از نیمه ی شب فرد باید به شک خود اعتنا کند و شک او در وقت است.

اگر مطابق احتمال اخیر بین مختار و غیر مختار فرق گذاشتیم در این هنگام گاه فرد احراز کرده است که اگر ترکی واقع شده باشد اختیاری واقع شده است. (زیرا احتمال اینکه عذر داشته باشد یا نسیان و یا نومی در کار باشد برایش متصور نیست. او احتمال می دهد که اتیان کرده باشد و احتمال هم می دهد که عمدا ترک کرده باشد و منشا شک او در واقع این است که یا اتیان کرده است و یا عصیانا ترک کرده است.) او در این فرض نباید به شک خود اعتنا کند زیرا برای فرد مختار، وقت فقط تا نیمه ی شب ادامه دارد و او هم یا اتیان کرده است و یا عمدا ترک کرده است و در هر صورت دیگر نباید به شک خود اعتنا کند.

او اگر احراز کند که اگر روی عمد نماز را ترک نکرده است و شک دارد که نماز را خوانده است یا نه او در این صورت چون وقتش باقی است باید به شک خود اعتنا کند و نماز را بخواند زیرا وقت او تا نماز صبح باقی است.

اگر فرد مردد باشد که آیا از روی اختیار نماز را ترک کرده است یا غیر اختیاری و به هر حال نمی داند نمازش ترک شده است یا نه در این صورت هم نمی توان به قاعده ی تجاوز تمسک کرد زیرا از باب شبهه ی مصداقیه ی قاعده ی تجاوز است زیرا امر مردد است بین این که قاعده ی تجاوز در مورد او جاری می شود یا نه در نتیجه نمی توان به قاعده ی تجاوز که اصل حاکم است تمسک کنیم بنابراین باید به سراغ اصل محکوم رویم که عبارت است از استصحاب بقاء تکلیف و یا استصحاب عدم اتیان و امثال آن و هکذا اصل اشتغال و در نتیجه او باید نماز را اتیان کند. البته باید توجه داشت که هنوز احراز نشده است که نماز اداء است یا قضاء. اگر احراز شده باشد که وقت هست او نمی تواند از نماز صبح تاخیر بیندازد و اگر احراز کند که نماز او قضا شده است او وقتش موسع است و می تواند هر وقت خواست نماز را بخواند حتی اگر بعد از وقت باشد.

به هر حال چون فرد نمی داند که وقت برایش باقی است و یا نه از این رو در مورد او سختگیری نمی شود و اگر وقتش هم مضیق باشد به او می گوییم که در تاخیر انداختن نماز مسامحه نکند که در نتیجه اگر سریعا هم اقدام به خواندن نماز نکند باز هم محظوری برای او نیست. (مثلا در زمانی که حدود ده دقیقه به نماز صبح مانده است اگر شک مزبور برایش ایجاد شود لازم نیست که حتما قبل از فجر بخواند.)

البته مختار ما همان احتمال سوم است.

تا اینجا مربوط به قاعده ی تجاوز بود. اما به حسب روایات باید آن را بررسی کنیم:

در ما نحن فیه دو روایت وجود دارد که احتمال دارد یک روایت باشد و فقط در نسخه ی کافی صدری دارد که در تهذیب نیامده است.

«عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ مَتَى مَا اسْتَيْقَنْتَ أَوْ شَكَكْتَ فِي وَقْتِ صَلَاةٍ أَنَّكَ لَمْ تُصَلِّهَا اَوْ فِي وَقْتِ فَوْتِهَا صَلَّيْتَهَا فَإِنْ شَكَكْتَ بَعْدَ مَا خَرَجَ وَقْتُ الْفَوْتِ فَقَدْ دَخَلَ حَائِلٌ فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْكَ مِنْ شَكٍّ حَتَّى تَسْتَيْقِنَ فَإِنِ اسْتَيْقَنْتَ فَعَلَيْكَ إِعَادَةُ أَنْ تُصَلِّيَهَا فِي أَيِّ حَالٍ كُنْتَ» به هر حال این روایت خالی از ابهام نیست و در آن وقت فوت به معنای وقت فوت فضیلت است. همچنین با توجه به (فی وقت صلاة انک لم تصلها) می توان گفت که مراد از (وقت فوتها) زمانی است که اگر در آن زمان نماز را نخوانی نماز از تو فوت می شود خصوصا که امام علیه السلام بعد از می فرماید که اگر وقت فوت هم بگذرد لازم نیست نماز را دوباره بخواند و این تفصیل نشان می دهد که مراد از وقت فوت وقتی است که نماز هنوز ادا است و داخل وقت هستیم.

«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ اسْمُهُ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً قَالَ يَعْنِي مَفْرُوضاً وَ لَيْسَ يَعْنِي وَقْتَ فَوْتِهَا إِذَا جَازَ ذَلِكَ الْوَقْتُ ثُمَّ صَلَّاهَا لَمْ تَكُنْ صَلَاتُهُ هَذِهِ مُؤَدَّاةً وَ لَوْ كَانَ ذَلِكَ لَهَلَكَ سُلَيْمَانُ بْنُ دَاوُدَ ع حِينَ صَلَّاهَا لِغَيْرِ وَقْتِهَا وَ لَكِنَّهُ مَتَى مَا ذَكَرَهَا صَلَّاهَا قَالَ ثُمَّ قَالَ وَ مَتَى اسْتَيْقَنْتَ أَوْ شَكَكْتَ فِي وَقْتِهَا أَنَّكَ لَمْ تُصَلِّهَا أَوْ فِي وَقْتِ فَوْتِهَا أَنَّكَ لَمْ تُصَلِّهَا صَلَّيْتَهَا فَإِنْ شَكَكْتَ بَعْدَ مَا خَرَجَ وَقْتُ الْفَوْتِ فَقَدْ دَخَلَ حَائِلٌ فَلَا إِعَادَةَ عَلَيْكَ مِنْ شَكٍّ حَتَّى تَسْتَيْقِنَ فَإِنِ اسْتَيْقَنْتَ فَعَلَيْكَ أَنْ تُصَلِّيَهَا فِي أَيِّ حَالٍ كُنْتَ» در صدر این روایت وقت فوت تفسیر شده است و امام علیه السلام می فرماید وقت فوت زمانی است که اگر نماز از آن وقت بگذرد فوت می شود نه اینکه در آن زمان هم نماز فوت است.

به حسب این دو روایت اگر ما در اول وقت شک کردیم و یا در وقت فوت شک کردیم که نماز را خواندیم یا نه در آن زمان باید به نماز اعتنا بکنیم و اگر از این زمان بگذرد دیگر نباید اعتنا کنیم.

«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَعْقُوبَ الْهَاشِمِيِّ عَنْ مَرْوَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا يَفُوتُ الصَّلَاةُ مَنْ أَرَادَ الصَّلَاةَ (کسی که به دنبال خواندن نماز است دیگر نماز از او فوت نمی شود) لَا يَفُوتُ صَلَاةُ النَّهَارِ حَتَّى تَغِيبَ الشَّمْسُ وَ لَا صَلَاةُ اللَّيْلِ حَتَّى يَطْلُعَ الْفَجْرُ وَ لَا صَلَاةُ الْفَجْرِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ»

سند این روایت در تهذیب ضعیف است.

ولی در فقیه آمده است قال الصادق. هنگامی که صاحب کتاب فقیه می گوید (روی) این روایت در حکم مرسله است ولی اگر بگوید (قال الصادق) در این هنگام مرسلات فقیه را کمتر از مرسلات ابن ابی عمیر نمی دانند زیرا بنای صدوق اینگونه نبوده است که امری را به معصوم نسبت دهند و حال آنکه نسبت برایشان شفاف و واضح نبوده باشد از این رو وقتی می گویند قال الصادق یعنی به جزم می دانند این روایت از امام صادق صادر شده است.

بله اگر احتمال خلاف باشد مثلا ممکن است فقیه به عینه از روی تهذیب نقل کرده باشد و در تهذیب هم قال الصادق آمده باشد و صدوق عین همان را نقل کرده باشد و در حقیقت به متن تهذیب اعتماد کرده باشد در این صورت اعتماد به آن مرسله محل اشکال می باشد.

به هر حال با قرینه ی اینکه امام در مقام بیان نمازهای واجب است مراد امام از صلاة اللیل همان نماز مغرب و عشاء می باشد نه نماز شب و امام علیه السلام فرموده است که وقت آن تا طلوع فجر است.

حال اگر این روایت را به دو روایت قبلی ضمیمه کنیم می بینیم که دو روایت قبلی می گوید که اگر نماز داخل وقت فوت باشد باید هنگام شک اعاده کند و روایت اخیر می گوید تا طلوع فجر از وقت فوت خارج نمی شویم از این رو به حسب این دو روایت اگر کسی تا صبح شک کند نماز را خوانده است یا نه باید به شک خود اعتنا کند. خصوصا که این روایت مطلق است و در نتیجه فرقی بین مختار و غیر مختار نیست و حتی اگر در زمان وقت نماز مغرب و عشاء قائل شدیم که وقت آن برای مختار تا نیمه ی شب است ولی با ضمیمه ی این روایت متوجه می شویم که وقت واجب آن تا نیمه ی شب است و بعد از آن هرچند عصیان کرده است ولی هنوز داخل وقت است و هنگام شک باید نمازش را بخواند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo