< فهرست دروس

درس خارج فقه مرحوم امام خمینی(ره)

50/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اخلال در قیام متصل به رکوع

 

بحث در قیام متصل به رکوع است و ما گفتیم که اولا باید ثابت شود که این قیام از اجزاء رکوع نیست و الا اگر از اجزاء رکوع باشد نمی شود که مستقلا به عنوان رکنیت جعل دیگری داشته باشد.

بنابراین اگر لا تعاد رکوعی را شامل شود که حاوی تمامی خصوصیات باشد و ما هم رکوع را بدون قیام متصل به رکوع انجام دهیم و قیام هم جزء رکوع باشد در این حال واضح است که این رکوع کامل نیست و نماز باطل است. به هر حال نمی توانیم برای قیام متصل به رکوع رکنیت قائل شویم.

اگر بخواهیم رکنیت قیام متصل به رکوع را ثابت کنیم باید بگوئیم که قیام متصل به رکوع در مفهوم رکوع داخل نیست یا اگر لغة هم رکوع به معنای از حالت ایستاده به آن حالت انحناء رسیدن باشد ولی شرع آن را جزء رکوع قرار نداده است بنابراین اگر نماز باطل است باید این بطلان مستند به رکوع باشد نه قیام متصل به رکوع زیرا نمی شود که هم قیام متصل به رکوع رکن باشد و هم جزء رکوع باشد. بنابراین در حدیث لا تعاد هم اگر بگوئیم که مراد از رکوع، رکوعی است که تمام خصوصیات و شرائط را دارا باشد و قیام هم جزء یکی از آن شرائط است باز نمی توانیم برای خود قیام رکنیتی قائل شویم.

اما اینکه قیام جزء ماهیت رکوع نیست با مراجعه به لغت و عرف واضح می شود. زیرا نه در لغت و نه در عرف و نه در بعضی از روایات اینگونه نیست که مراد از رکوع از حالت ایستادن به رکوع رفتن باشد. مثلا در موثقه ی عمار آمده است: «ان اهوی الی الرکوع...» که اگر قیام خود جزء رکوع بود دیگر رفتن به سوی رکوع معنا نداشت. زیرا ظاهر رفتن به سمت رکوع این است که قیام چیز دیگری است و رکوع چیز دیگر. کما اینکه در معنای رکن بودن رکوع گفته اند که اگر کسی به آن حالت رسید و به مقدار رکوع خم شد داخل رکن شده است و دیگر نمی تواند برگردد. اقوال علماء هم ناظر به همین معنا است زیرا انها هم به اهوی الی الرکوع تعبیر کرده اند که اگر به رکوع نرسیده است می تواند برگردد و اعمال را که مثلا انجام نداده است را انجام دهد.

بنابراین دلیلی نیست که شرطیت را برای رکوع ثابت کند مثلا در صحیحه ی زراره آمده است «فَقُلْ وَ أَنْتَ مُنْتَصِبٌ اللَّهُ أَكْبَرُ ثُمَّ ارْكَعْ» که ممکن است کسی بخواهد به این حدیث تمسک که قیام شرط است برای رکوع زیرا شارع می فرماید وقتی ایستادی و الله اکبر را گفتی بعد به رکوع برو. یعنی از حالت ایستاده به رکوع برو بنابراین قیام برای رکوع شرطیت دارد. ولی این استنباط صحیح نیست زیرا از این حدیث استفاده می شود که هنگام گفتن الله اکبر قائم باشد ولی اینکه این قیام شرط رکوع است اصلا از آن استفاده نمی شود.

مضافا بر اینکه اگر گفته شود که قیام در نماز واجب است و شارع فرموده است که بعد از قیام به رکوع برو از این رو قیام شرط برای رکوع است ما نیز می گوئیم که تکبیرة الاحرام و یا حمد و سوره هم در نماز واجب است حال اگر شارع بگوید وقتی قرائت را به جا آوردی رکوع کن آیا کسی می تواند بگوید که قرائت هم شرط برای رکوع است؟ واضح است که نمی شود هر یک از آن اجزای واجب در نماز اولا و بالذات فقط خودشان واجب هستند و بس.

مضافا بر اینکه اگر شارع به کسی که ایستاده است اگر بگوید ارکع دلیل نمی شود در حالت قیام به رکوع برو بلکه معنایش این است که بعد از قیام به رکوع برو از این رو اگر کسی بعد از قیام بنشیند و بعد از حالت نشسته به حالت رکوع برود نباید اشکال داشته باشد زیرا او هم قیام را انجام داده است و هم رکوع را و امر مولی را هم امتثال کرده است.

بله ممکن است قیام خودش رکن باشد ولی ثابت نمی شود که برای رکوع هم شرطیت داشته باشد.

عمده دلیلی که برای رکنیت قیام متصل به رکوع وجود دارد اجماع است که از زمان محقق به بعد ادعای اجماع شده است که اخلال به آن چه عمدا و سهوا موجب بطلان نماز می شود ولی اجماع روی قیام عنایت دارد نه خصوص قیامی که متصل به رکوع است بنابراین ما باید بگوئیم که قیام به اجماع واجب است و قیام هم از ابتدا تا رکوع باید باقی باشد از این رو قیام متصل به رکوع هم بخشی از آن است.

بنابراین باید بگوئیم که منظور آنها این است که اگر تمام نماز از قیام خالی باشد نماز باطل است بعد بگوئیم که مقصود آنها این است که قیام متصل به رکوع و یا قیام هنگام تکبیره اگر از دست رفت نماز باطل است. (که البته بعید است که در عبارات خود مطلق قیام را ذکر کنند بعد بگوئیم که مراد آنها خصوص قیام متصل به رکوع یا تکبره است.)

مضافا بر اینکه آیا کل قیام رکن است یا قیام متصل به رکوع رکن است و یا قیام متصل به رکوع و قیام حال تکبیر رکن است بین علماء اختلاف است.

اضافه بر اینکه شاید کسانی که می گویند با اخلال به قیام متصل به رکوع نماز باطل است به این سبب این حرف را می زنند که آن را شرط رکوع می دانند کما اینکه بعضی قیام را شرط تکبیره می داند و با اخلال به قیام در واقع رکوع و یا تکبیره را ناقص می دانند و در حدیث لا تعاد بگویند که مراد از اخلال به رکوع مثلا این است که باید رکوع را با تمام شرائط آورد که از جمله آن شرائط قیام قبل از رکوع است از این رو با اخلال به قیام در واقع رکوع کامل آورده نشده است و نماز باطل است. ولی واضح است که بطلان در نظر آنها مستند به قیام نیست بلکه مستند به رکوع است. از این رو از کلام آنها هم برداشت نمی شود که قیام متصل به رکوع رکن باشد.

بنابراین چگونه می توان از اجماع استفاده کرد که قیام متصل به رکوع فی نفسه رکن است؟

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo