< فهرست دروس

درس خارج فقه مرحوم امام خمینی(ره)

50/07/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خلل واقع در نماز به جهت برخی از اجزا و شرایط رکوع و سجود

 

ابتدا باید روایات باب را بخوانیم. در این مورد دو طائفه از روایات وارد شده است:

طائفه ی اولی روایاتی که در آن از «اذا اتم الرکوع و السجود» و یا «اذا اتممت الرکوع و السجود» تعبیر شده است که امام علیه السلام می فرماید در این صورت نمازش صحیح است.

طائفه ی ثانیة به «اذا جزت» و امثال آن تعبیر می کند.

در مورد طائفه ی اول می توان به موثقه ی منصور بن حازم اشاره کنیم: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّي صَلَّيْتُ الْمَكْتُوبَةَ فَنَسِيتُ أَنْ أَقْرَأَ فِي صَلَاتِي كُلِّهَا فَقَالَ أَ لَيْسَ قَدْ أَتْمَمْتَ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ قُلْتُ بَلَى قَالَ قَدْ تَمَّتْ صَلَاتُكَ إِذَا كَانَ نِسْيَاناً».[1]

این روایت در فقه الرضا هم آمده است که در آن هم به اذا اتممت و هم به اذا حفظت تعبیر شده است و همچنین در کتاب دعائم از جعفر بن محمد علیهما السلام با تفاوت هایی آمده است و هکذا در صحیحه ی معاویة بن عمار آمده است: «الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ الرَّجُلُ يَسْهُو عَنِ الْقِرَاءَةِ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَوَّلَتَيْنِ فَيَذْكُرُ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَخِيرَتَيْنِ أَنَّهُ لَمْ يَقْرَأْ قَالَ أَتَمَّ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ إِنِّي أَكْرَهُ أَنْ أَجْعَلَ آخِرَ صَلَاتِي أَوَّلَهَا».

اما در طائفه ی دوم می خوانیم: ُ «عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ أَسْهُو عَنِ الْقِرَاءَةِ فِي الرَّكْعَةِ الْأُولَى قَالَ اقْرَأْ فِي الثَّانِيَةِ قُلْتُ أَسْهُو فِي الثَّانِيَةِ قَالَ اقْرَأْ فِي الثَّالِثَةِ قُلْتُ أَسْهُو فِي صَلَاتِي كُلِّهَا قَالَ إِذَا حَفِظْتَ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ تَمَّتْ صَلَاتُكَ».

حال باید ببینیم که که در اتم چند احتمال وجود دارد و بعد بررسی کنیم که کدام یک راجح می باشد.

در طائفه ی اول الفاظ اتم، تم، تمم و امثال آن همه در لغت به معنای واحدی آمده است. با این مقدمه می گوئیم:

1. اولین احتمال در اتممت الرکوع و السجود می تواند به این معنا باشد که اگر رکوع و سجود را با تمام اجزاء و شرایطی که در آن معتبر است آورده باشید.

2. احتمال دیگر این است که یعنی رکوع و سجود را صحیح آورده باشی همانند اینکه می گویند تمت صلاته یعنی نمازش صحیح است.

3. احتمال دیگر این است که چون رکوع و سجود در همه ی رکعات وجود دارد مقصود این باشد که تمام رکوع ها و سجودها را آورده باشی به این معنا که در نماز چیزی از رکوع و سجده ها کم نگذاشته باشی و در هر رکعت یک رکوع و دو سجده را آورده باشی.

در این طائفه علاوه بر واژه ی تم از حفظت هم استفاده شده باشد که آن هم یا به این معنا است که اگر رکوع ها و سجده ها را محافظت کرده ای و همه ی آنها را آورده ای نماز صحیح است.

احتمال دیگر این است که رکوع و سجده را از حیث اجزاء و شرایط حفظ کرده باشی.

با این بیان باید ببینیم که آیا این طائفه با حدیث لا تعاد معارض است یا نه. در مورد واژه ی اتم اگر نتوانیم یکی از آن احتمالات سه گانه را بر دیگری ترجیح دهیم دیگر این طائفه از روایات نمی تواند با لا تعاد معارضه داشته باشد. ولی اگر یکی را ترجیح دهیم باید بحث را پیگیری کنیم.

حال باید دید که کدام یک از آن احتمالات سه گانه بر دیگری راجح است:

اگر احتمال دوم را در نظر بگیریم می گوئیم کسی که مثلا قرائت را در رکوع و یا سجده ترک کرده است مطابق این روایت هر دو صحیح است. در این صورت می توان به حدیث لا تعاد تمسک کرد و این طائفه از روایات با حدیث لا تعاد معارض نیست زیرا در هر صورت رکوع صحیح است (هر چند بعضی از اجزاء و شرائطش نباشد)

اگر احتمال سوم را در نظر بگیریم که یعنی هر چه در نماز رکوع و سجود لازم باشد همان کافی است این هم مطابق حدیث لا تعاد می شود یعنی اگر اصل رکوع و سجود آورده شود کافی است و لازم نیست نماز را اعاده کرد.

ولی اگر احتمال اول مراد باشد و بگوئیم روایت می گوید: اگر تمام اجزاء و شرائط لازم در رکوع و سجود را آوردی کافی است در این صورت می گوئیم این عبارت مفهوم ندارد و نمی توانیم بگوئیم که اگر رکوع و سجودش ناقص بود و یکی از اجزاء و شرائط را نداشت پس نمازش باطل است. این روایت در صدد بیان منطوق است نه مفهوم از این رو مفهوم فقط فی الجمله می گوید که اگر رکوع و سجودش تمام نباشد نقصی بر نماز وارد شده است و بس و در هر صورت مفهوم جمله اهمال دارد و اگر یک فرض هم برای آن تصور کنیم می توانیم بگوئیم که آن معنای مهمله تحقق یافته است و آن فرض را هم می توانیم در موردی متصور کنیم که فرد عمدا ذکر رکوع و سجده را نگفته باشد و یا عمدا به یکی از شرایط رکوع و سجده اخلال وارد کرده باشد. همان طور که گفتیم مفهوم اطلاق ندارد تا تمامی صورت عدم تمام رکوع و سجوده را در بر بگیرد بلکه مهمل است و با تصور یک فرض می تواند منحصر به همان فرض شود و غیر آن را شامل نشود با این بیان این احتمال هم موجب نمی شود که این حدیث با لا تعاد معارض باشد.

بله اگر مفهوم اطلاق داشته باشد و در صدد بیان همه ی فروض باشد و بگوید که اگر رکوع و سجود تام الاجزاء و الشرایط نباشد (چه فرد عامد باشی یا جاهل و یا ناسی و غیر آنها) در هر صورت نماز صحیح نیست این حدیث با لا تعاد معارض می شود زیرا حدیث لا تعاد می گوید که سنت فریضه را نقض نمی کند بنابراین استقرار در رکوع و سجود و یا سجده بر ما یصح السجود و یا انحناء لازم در رکوع و قرائت و امثال آن همه در سنت ثابت شده است نه فریضه و سنت فریضه را نقض نمی کند. ولی این روایت می گوید که نماز باطل است زیرا رکوع و سجود تام الاجزاء و الشرایط نیست. br>ددر این صورت هم می گوئیم: حدیث لا تعاد مطلق است الا یک مورد و آن اینکه کسی عمدا در رکوع و سجده یکی از اجزاء و شرایط را نیاورده باشد و همان گونه که مشاهده می کنید باز برای مفهوم اطلاق در نظر نمی گیریم و فقط خلل به رکوع و سجود را منحصر به صورت عمد می کنیم و آن هم برای این است که مطمئن نیستیم حدیث لا تعاد موردی که فرد عمدا به رکوع و سجود نقصی وارد کرده باشد را شامل شود.

هکذا در روایتی که از حفظت تعبیر شده است هم همین بحث جاری است در هر صورت از طریق این روایات نمی توانیم از لا تعاد و حدیث رفع دست بکشیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo