< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

99/12/03

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه جلسه گذشته

هشت دلیل بر اینکه معاطات مفید ملک لازم است اقامه شد. استصحاب، حدیث سلطنت( الناس مسلطون علی اموالهم) و حدیث حل( لا یحل مال امرئ الا بطیب یا بطیبة نفسه﴿یا ایها الذین آمنوا لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل﴾، البیعان بالخیار، اوفوا بالعقود و المومنون عند شروطهم. گفتیم در دو مقام بحث می کنیم. در بخش سند بیان شد این روایت نبوی تنها نیست تا گفته شود فقط عوالی اللئلالی نقل کرده است بلکه در پنج روایت از روایات معتبر معصومین نقل شده است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ كَانَتْ لَهُ أُمٌّ مَمْلُوكَةٌ فَلَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ انْطَلَقَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا فَاشْتَرَى أُمَّهُ وَ اشْتَرَطَ عَلَيْهَا أَنِّي أَشْتَرِيكِ وَ أُعْتِقُكِ- فَإِذَا مَاتَ ابْنُكِ فُلَانُ بْنُ فُلَانٍ فَوَرِثْتِيهِ أَعْطَيْتِنِي نِصْفَ مَا تَرِثِينَهُ عَلَى أَنْ تُعْطِيَنِي بِذَلِكِ عَهْدَ اللَّهِ وَ عَهْدَ رَسُولِهِ- فَرَضِيَتْ بِذَلِكَ وَ أَعْطَتْهُ عَهْدَ اللَّهِ وَ عَهْدَ رَسُولِهِ لَتَفِينَ لَهُ بِذَلِكَ فَاشْتَرَاهَا الرَّجُلُ وَ أَعْتَقَهَا عَلَى ذَلِكَ الشَّرْطِ وَ مَاتَ ابْنُهَا بَعْدَ ذَلِكَ فَوَرِثَتْهُ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَارِثٌ غَيْرُهَا قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَقَدْ أَحْسَنَ إِلَيْهَا وَ أُجِرَ فِيهَا إِنَّ هَذَا لَفَقِيهٌ وَ الْمُسْلِمُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ وَ عَلَيْهَا أَنْ تَفِيَ لَهُ بِمَا عَاهَدَتِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ عَلَيْهِ.[1]

سند روایت

عده ای که کلینی از آنها روایت می کند سه گروه هستند که حداقل یک در ثقه در بین آنها است. سهل بن زیاد آدمی ثقه است. احمد بن عیسی او را کم عقل دانسته است در حالی که پنج جلد روایت از او نقل شده است. اخیر مسند سهل بن زیاد چاپ شده است. ابن محبوب، حسن بن محبوب است. تحویل سند شده است محمد بن یحیی العطار است. ثقه و از مشایخ مرحوم کلینی است بیش از پنج هزار روایت از او روایت کرده است. احمد بن محمد بن عیسی الاشعری ثقه کان شیخ القمیین و وجههم و رئیسهم الذی یلقی السلطان. تحویل سند دیگر شده است. ابن محبوب، حسن بن محبوب است. علاء بن رزین ثقه است. کان ثقة وجهاً. در جلد 13 کافی چاپ جدید ص 705 صحیح ترین نسخه کافی است چاپ دار الحدیث است. آیت الله شبیری زنجانی و آیت الله سبحانی بر این کتاب تقریظ زده اند. سه سند را مشتخص می کند.

دلالت روایت

شخصی مادر او کنیز بوده است پسر او در حال مرگ بود مردی به آن زن می گوید تو را آزاد می کنم به شرطی که اگر پسرت بمیرد و تو وارث شدی نصف ارث برای من باشد. زن این شرط را قبول کرد. زن عهد خداوندو عهد رسول را به مرد داد که وفا کند به این شرط، امام صادق علیه السلام فرمودند این شخص با آزاد کردن زن به او احسان کرده است، انّ هذا لفقیهٌ چون دو نشان را با یک تیر زده است یعنی بخاطر خیر بزرگ صورت داده و پول خوبی بدست آورده است. فقیه آن است که دنیا و آخرت خود را آباد کند. بعد از امام علیه السلام می فرماید المسلمون عند شروطهم.

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلَيْنِ اشْتَرَكَا فِي مَالٍ وَ رَبِحَا فِيهِ رِبْحاً- وَ كَانَ الْمَالُ دَيْناً عَلَيْهِمَا فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ أَعْطِنِي رَأْسَ الْمَالِ وَ الرِّبْحُ لَكَ وَ مَا تَوِيَ فَعَلَيْكَ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ إِذَا اشْتَرَطَ عَلَيْهِ وَ إِنْ كَانَ شَرْطاً يُخَالِفُ كِتَابَ اللَّهِ فَهُوَ رَدٌّ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْحَدِيثَ.[2]

وسائل الشيعة؛ ج‌18، ص: 17

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ غِيَاثِ بْنِ كَلُّوبٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع كَانَ يَقُولُ مَنْ شَرَطَ لِامْرَأَتِهِ شَرْطاً فَلْيَفِ لَهَا بِهِ- فَإِنَّ الْمُسْلِمِينَ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ- إِلَّا شَرْطاً حَرَّمَ حَلَالًا أَوْ أَحَلَّ حَرَاماً.[3]

سند روایت

عنه یعنی شیخ طوسی با اسناد خود از صفار نقل می کند و سند شیخ طوسی به صفار صحیح است.حسن بن موسی الخشاب: نجاشی می فرماید: من وجوه أصحابنا مشهور كثير العلم و الحديث له مصنفات منها كتاب الرد على الواقفة. غیاث بن کلوب سنی است ولی شیعه به روایات او عمل کرده اند.

اسناد شیخ به محمد بن حسن صفار چنین است:

و ما ذكرته في هذا الكتاب عن محمد بن الحسن الصفار فقد اخبرني به الشيخ ابو عبد اللّه محمد بن محمد بن النعمان(شیخ مفید) و الحسين بن عبيد اللّه(غضائری) و احمد بن عبدون كلهم عن احمد بن محمد بن الحسن بن الوليد( استاد شیخ صدوق) عن ابيه و اخبرني به أيضا ابو الحسين بن ابى جيد عن محمد بن الحسن بن الوليد عن محمد بن الحسن الصفار.[4]

دلالت روایت روشن است امام صادق علیه السلام نمی فرماید قال رسول الله پس سند روایت مشکل ندارد.

مقام دوم: دلالت حدیث المسلمون عند شروطهم بر لزوم معاطات

عقد یک التزام است و مسلمانان باید در کنار شروط خود بایستند لذا معنای التزام پایبندی با قرار داد است. روایت دو اطلاق دارد

1- اطلاق التزام خواه التزام لفظی یا التزام عملی باشد روایت می فرماید پایبند به آن باشد التزام عملی همان التزام به معاطات است.

2- التزام خواه التزام ابتدایی یا التزام ضمن التزام دیگر باشد را در بر می گیرد. این اطلاق لازم است. ستون فقرات این استلال اطلاق بر مسند بنشیند و اثبات شود شرط ابتدایی واجب الوفا است عقد شرط ابتدایی است اما اگر کسی بگوید شرط التزام فی التزام است فالعقد لیس بشرطٍ بنابراین المسلمون یا المومنون عند شروطهم نمی توان لزوم را از معاطات استفاده کنیم چون معاطات که عقد فعلی است شرط ابتدایی است.3- بنابراین ستون فقرات استدلال معنای شرط است لذا در دو مقام درباره شرط بحث می کنیم

مقام اول- معنای شرط در لغت

کتاب های قدیمی لغوی مانند لسان العرب شرط ابتدایی را شر نداسته اند، الزام الشئ و التزامه فی البیع و نحوه. قاموس اللغه فیروز آبادی و اقرب الموارد همین را گفته اند که شرط الزام الشئ و التزامه فی البیع و نحوه بنابراین شرط ابتدایی شرط نیست. کتاب المنجد که لغت مستحدث است گفته است الزام الشئ و التزامه، و «فی بیع و نحوه» را نگفته است گرچه قبل از این عبارت گفته« شرط علیه فی بیع و نحوه الزمه شئا فیه» معلوم می شود ایشان شرط را الزام فی التزام می داند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo