< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

99/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خارج بیع/ الکلام فی المعاطات/ موضوع در معاطات/اقوال در معاطات/ ادله مفید ملک بودن معاطات

اگر استثناء منقطع باشد با قرینه مقامیه که شارع مقدس در مقام بیان اسباب مشروع از غیر مشروع است، در حق شارع نیز اهمال معنی ندارد می توان حصر را در تجارة عن تراض فهمید و نیز آیه بالمطابقة برصحت بیع معاطاتی و اینکه مفید ملک است، دلالت می کند. چون از مصادیق بارز تجارة عن تراض است؛ به این بیان بعت و اشتریت را در حال احوال پرسی می گوید از معنای آن غفلت می کند ولی در بده بستان غفلت نیست. پس بدون تردید معاطات از مصادیق تجارة عن تراض است و اگر کسی در دلالت احل الله البیع به بیع عرفی تشکیک کند ولی در تجارة عن تراض جای تردید نیست که بیع عرفی بر تجارة عن تراض صدق می کند.

به دو وجه به آیه تجارت عن تراض استدلال شده است

وجه اول- اکل به معنای بلعیدن نیست و برای سببیت است این دو قرینه است ایه در بیان فصل بین اسباب صحیح از باطل است. استثناء یا متصل یا منقطع باشد اگر متصل باشد و ظاهر چنین است مفید حصر است به این بیان تملک اموال مردم فقط با تجارت عن تراض است و اگر اسثناء منقطع باشد با قرینه وآیه بالمطابقه آیه دلالت بر صحت بیع معاطاتی می کند.

وجه دوم- برداشت روایات از آیه تجارة عن تراض

برداشت روایات این است که در مقام بیان اسباب صحیح از باطل است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ زِيَادِ بْنِ عِيسَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ» فَقَالَ كَانَتْ قُرَيْشٌ تُقَامِرُ الرَّجُلَ بِأَهْلِهِ وَ مَالِهِ فَنَهَاهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ ذَلِكَ.[1]

روایت را بدین جهت نقل می کینم که روایت در مقام بیان این است که آیه شریفه در مقام بیان اسباب معاملات صحیح و باطل را بگوید و هر آنچه تجارة عن تراض نیست سبب باطل است.

سند روایت

محمدون ثلاث عبارت از محمد بن یعقوب کلینی و محمد بن حسین بن بابویه و محمد بن حسن طوسی هستند. در بین عده های که در کتاب کافی است حداقل یک ثقه وجود دارد. علی بن حکم کوفی ثقه و جلیل القدر است. سیف بن عمیرة، عربیٌ کوفیٌ روی عن الصادق و الکاظم ثقةٌ واقفیٌ. زیاد بن عیسی ابو عبیده حذاء است، مات فی حیاة ابی عبد الله علیه السلام کان حسن المنزلة عن آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم، پس ثقه و جایگاه خوبی نزد اهل بیت داشته است.

دلالت روایت

امام علیه السلام استناد به آیه کرده اند از این جهت که آیه در مقام بیان اسباب معاملات( اسباب صحیح و باطل) است. امام علیه السلام در معنای می فرماید: قریش با مال و همسران خود قمار می کردند، خداوند با این آیه شریفه آنها را از این کار نهی کرده است. امام صادق علیه السلام قمار را بر سبب باطل منطبق کرده اند. بنابراین آیه شریفه با دلالت مطابقی دلالت می کند معاطات وضعاً صحیح است چون از مصادیق تجارة عن تراض است و آیه شریفه آن ار سبب صحیح دیده است

وجه دوم-وجه دیگری استناد به آیه شده که آیه دلالت بر صحت معاطات می کند.

اولا گفیتم که اکل در آیه به معنای تصرف است. ثانیاً، آیه دو بخش نفی و اثبات دارد، در بخش نفی می گوید تصرف در اموال مردم به اسباب باطله نکنید این تصرف حرام است. ولی اگر تصرف در اموال مردم تجارة عن تراض بود تصرف جایز است. پس آیه تصریح می کند تصرفاتی که عن تراض باشد حلال است. معنای حلال بودن این است که از اول ملکیت حاصل شده است. به عبارت دیگر چون ملکیت پیدا شده، حلیت ملازمه با ملکیت دارد. به همان بیانی که در احل الله البیع گفته شد یعنی حلیت و سلطنت تکلیفیه به این معنی است که هر تصرفی می تواند در مال داشته باسد که به معنای ملکیت است. بنابراین سلطنت مطلقه نمی تواند همراه با مالکیت عرفیه نباشد.

در وجه سابق با بیان مقدماتی انحصار ثابت شد ولی در این وجه کاری به استثناء متصل و منقطع نداریم، بلکه می گوییم از آیه شریفه استفاده می شود تصرفات به اسباب باطل حرام است و با اسباب شرعی حلال است. برداشت عرف معنای حلیت تکلیفی مالکیت است. بنابراین آیه تجارة عن تراض دلیل خوبی بر مالکیت و مملیکت معاطات است.

دلیل چهارم- حدیث سلطنت

حدیث الناس مسلطون علی اموالهم

این حدیث را علامه مجلس در بحار الانوار و عوالی الئلالی العزیریه نقل شده است

وَ قَالَ ص‌ إِنَّ النَّاسَ مُسَلَّطُونَ عَلَى أَمْوَالِهِم‌[2]

شیخ انصاری در رسائل در باره مولف کتاب عوالی الئلالی می فرماید: قد طحن فی التالیف و المولف من لیس دأبه المناقشة. یعنی صاحب حدایق که دأب ایشان در سندها مناقشه نمی کردند در مولف و کتاب طعن و نقد زدند. این کتاب در چهار جلد چاپ شده و از اولین کتاب هایی بود که بعد از انقلاب اسلامی تصحیح و چاپ حروفی شد. محقق کتاب حاج آقا مجتبی عراقی مسئول کتابخانه فیضیه بود.

نقل حکایت

به مناسبت نام آوردن حاج آقا عراقی استاد حکایتی را نقل می کنند. می فرماید در محضر مقام معظم رهبری که آقای رضا زاده از اساتید مشهد نیز در جلسه حضور داشت. از زبان حاج آقا مجتبی عراقی حکایتی را محضر مقام رهبری نقل می کند. استاد صحت و سقم حکایت را از شخص حاج آقا عراقی جویا می شود و با تکمله ای آن را برای استاد حکایت می کند.

وقتی آیت الله بروجردی فوت کردند در مراسم تدفین سر قبر او تلقین می گفتم در حال تلقین صدای همهمه ای می آید متوجه شدم که آیت الله بروجردی تقلین را همراه ملقن می گفت. و تکمله حکایت این است که بعد از غسل و تکفین خادم آیت الله بروجردی فرصت را مناسب دیده که ایشان در زمان حیات اجازه نمی داد کسی پای او را تقبیل کند خادم از فرصت استفاده می کند خم شد که پای آیت الله بروجردی را ببوسد یک دفعه دید که پای آیت الله بروجردی خم شد و با اینکه تکفین شده بود اجازه بوسیدن پا را نداد.

علامه مجلسی حدیث را از کتاب عوالی نقل کرده است. یکی از مشکلات کتاب این است که روایت را مرسل نقل کرده است و نهج الحق کتاب را مرسل نقل کرده است. لکن با اینکه حدیث مرسل است بزرگان آن را مسلم فرض کرده اند و اخذوه ارسال المسلمات. بنابراین بحار الانوار از عوالی الئلالی نقل کرده است. از عامه روایات فراوانی در کتاب عوالی نقل شده است. مرحوم مرعشی نجفی در مقدمه ای که برای کتاب نوشته از کتاب عوالی دفاع کرده و اشکالات مطرح شده را پاسخ داده است.

در دو مقام بحث می شود

مقام اول- کیفیت استدلال به روایت بر مملکیت معاطات

مقام دوم- اشکال به استدلال

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo