< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

99/06/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تعریف بیع/ بیع در کلمات فقهاء/ نقد تعریف شیخ طوسی و تعریف ابن حمزه

خلاصه جلسه گذشته

به این واقعیت رسیدیم فقهاء یک معنای محدودی از بیع دارند و معنای لغوی بیع با گستردگی آن مد نظر فقهاء نیست؛ آن معنای محدود یا می خواهید حقیقیت مشترعیه یا عرف فقهاء بگذارید فرق نمی کند لا مشاحة فی الاصطلاح. شیخ طوسی و کسانی که در تعریف بیع از او تعریف کرده اند گفته اند: البیع انتقال عین مملوکة من شخص الی غیره بعوض مقدر علی وجه التراضی. بیع انتقال عین مملوکه از شخصی به غیر خود به عوض معین علی وجه التراضی است. نقد های تعریف نقد های عالمانه است و مکاسب را پر جلوه کرده همین نقد ها است.

نقد تعریف شیخ طوسی

شیخ انصاری می فرماید تعریف شیخ طوسی تعریف مسامحی است و تعریف دقیقی نیست.

الف- در تعریف شیخ طوسی گفتند: بیع انتقال است در حالی که انتقال اثر بیع است. سید بحر العلوم و محقق نائینی در منیة الطالب و محقق خویی نیز این اشکال را به تعریف شیخ کردند. محقق نائینی می فرماید: «ان الانتقال لیس حقیقة البیع بل هو اثر له فتعریفه به تعریف الشئ باثره». و سید یزدی در حاشیه مکاسب می فرماید: و ذالک لان الانتقال اثر للبیع. و محقق خویی می فرماید: رماه المصنف الی التسامح و لم یبن اثره و لعل الوجه فیه ان الانتقال اثر للبیع و لا یجوز تعریف الشئ بالاثر الا علی سبیل العنایة و المجاز.

ان قلت: چه معذوری از تعریف شی با اثر آن وجود دارد؟!

قلت: تعریف دارای ضابطه است، و غایة الشئ مباین للشئ. مثلا در تعریف صندلی گفته شود صندلی نشستن است. و نیز لازم غیر از ملزوم است مانند نار و حرارت که الحرارة اثر النار و هی غیر الحرارة. بنابراین تفسیر با تعریف الشی بالعلة الغائیة غیر صحیح. بنابراین اشکال شیخ که فرمودند: حیث ان فی هذا التعریف مسامحة واضحة عدل آخرون.

ب- انتقال از مقوله انفعال است در حالی که بیع از مقوله فعل و تولید است. مقولات در تباین با یگدیگر هستند پس تعریف بیع به انتقال صحیح نیست.

ج- به هر انتقالی بیع گفته نمی شود و چه بسا انتقالی هبه معوضه یا صلح باشد بنابراین بیع انتقال نیست. اگر کسی بخواهد فرهنگ لغت عصری بنویسد نمی توان بیع را به انتقال معنی کند و بگوید باع فلان ماله ای انتقل ماله و یبیع ماله ای ینتقل ماله.

د- محقق خویی می فرماید: هویت بیع به بایع و مشتری گره خورده است. کاری که بایع و مشتری انجام می دهند تبدیل و تملیک است یعنی بایع تبدیل المثمن می کند و مشتری تبدیل الثمن، در حالی که انتقال صفت عوضین است. بنابراین انتقال متعلق بیع و شراء است.

ه- شیخ انصاری تعریف شیخ طوسی را چنین نقل می کند «انتقال عین من شخص الی غیره بعوض مقدر علی وجه التراضی» ولی ظاهر در تعریف شیخ طوسی انتقال عین مملوکه نیز وجود دارد. مرحوم مروج می فرماید اینکه شیخ انصاری کلمه« مملوکة»در تعریف را نیاروده اند سهل است. لکن اگر شیخ انصاری کلمه را بیاورد اما نقل نکند مورد قبول است اما اگر چنین کلمه ای در تعریف شیخ طوسی نبوده و شیخ در ست نقل کرده اشکال وارد است. یعنی دیگر شامل بیع الوقف نخواهد شد درحالی که مالک وقف خداوند است و فروشنده به نیابت از مالک اصلی عین موقوفه را می فروشد لذا نمی توان به بیع الوقف اشکال کرد.

تعریف ابن حمزه طوسی

شیخ انصاری می فرماید: و حیث ان فی هذا التعریف مسامحة عدل آخرون، لکن این سخن شیخ انصاری نا تمام است یعنی هرکس تعریف شیخ طوسی را نپذیرفته به این معنی نیست که تعریف ابن حمزه طوسی را پذیرفته بلکه برخی این تعریف را نگفته اند، لذا بهتر بود می گفت عدل جمعٌ؛ تعریف ابن حمزه طوسی چنین است: هو الایجاب و القبول الدالین علی الانتقال. در کتاب الوسیله در تعریف بیع می فرماید: البیع عقد علی انتقال عین مملوکة او ما فی حکمها من شخص الی غیر بقدر معین علی وجه التراضی. اما جناب شیخ انصاری تعریف ابن حمزه را نقل به معنی کرده اند. بعد از آن محقق حلی در مختصر النافع، علامه در مختلف می فرماید: و الاقرب قول ابن حمزه لنا انه المتبادر من الفهم عند الاطلاق فیکون حقیقة. شهید اول و فاضل مقداد در التقیح الرائع این تعریف را نیز نقل کرده اند. بنابراین تعریف ابن حمزه تعزیف مشهور بین فقهاء است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo