< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

99/06/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تعریف بیع/ کلام محقق اصفهانی و بیع در کلمات فقهاء/

خلاصه جلسه گذشته

بیع در لغت و در اصطلاح فقهاء چیست؟ در لغت بیع سه معنی دارد الاصل فی البیع ما یسمی بالفارسیه بفروختن و گاه در خریدن نیز بکار می رود. گاه و فروان است بیع به معنای خرید و فروش است. بیع اگر در کنار شراء معنای خاص فروختن را می دهد و اگر بیع تنها بکار برود می تواند به معنای فروختن و به معنای خریدن و نیز به معنای خرید و فروش باشد چنانچه در آیات زیادی از قرآن آمده است. جناب فیومی در مصباح المنیر گفته البیع فی الاصل مبادلة مال بمال، فی الاصل یعنی فی الابتداء است در جامعه بشری بیع ابتداء مبادله کالا به کالا بوده است. آخوند خراسانی به این تعریف اشکال کرده است، بیع مبادله نیست بلکه بیع تبدیل است یعنی بایع کالای خود را به پول تبدیل می کند و مشتری پول خود را به کالا تبدیل می کند پس بیع تبدیل است و مبادله نیست. بنابراین مراد کلام فیومی در تعریف بیع تبدیل است و مبادله نیست.

محقق اصفهانی اصلا منکر این است که صیغه مفاعله دو طرفی باشد بلکه مبادله به معنای تبدیل است لذا اشکال آخوند خراسانی را وارد نمی داند. پانرده واژه قرآنی و غیر قرآنی را شاهد می آورد و می فرماید مانند« یخادعون الله و الذین آمنوا»« و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغما کثیرا و سعه» «یراعون الناس» نادیناه، نافقوا، شاقوا، مسجدا ضرارا، لاتمسکهون ضرارا، لا تواخذنی همه این موارد یک طرفی هستند. نمی توان گفت آنها خدعه و فریب می زنند و خداوند العیاز بالله نیز خدعه می کند محقق اصفهانی می فرماید یخادعون به معنای یخدعون است و اینکه در باب مفاعله بکار می برد برای این است که زیادة المبانی تدل علی زیادة المعانی است. اضافه لفظ تاکید بیشتر است. در گویش های غیر قرآنی مانند: عاجلوه بالعقوبة یعنی کسی که تخلف کرده او را به سرعت مجازات کرد و بارزه بالحرب یعنی جنگ را شروع کرد باشره الحرب و ساعده التوفیق و خالع المرئة و واراه فی الارض یک طرفی است، مثلا بارزه بالحرب، یعنی جنگ را شروع کرد. ساعده التوفیق و خالع المرءة و واراه فی الارض نیز یک طرفی است.

یلاحظ علیه

این موارد درست است نقض است لکن

اولاً- اشکال ندارد که اصل در باب مفاعله بین الاثنینی باشد و در مواردی باب مفاعله در معنای یک طرفی بکار برود و این همراع با قرینه می باشد مانند آیاتی که ذکر شد.

ثانیاً- ضرورتی ندارد مبادله به معنای تبدیل باشد، اتفاقاً در کتاب البیع بحث از مبادله داریم یعنی سخن فقط از فروختن نیست لذا در کتاب بیع بحث از معاطات و بیع فضولی و اولیاء العقد می شود؛ بنابراین اشکال محقق اصفهانی و آخوند وارد نیست؛ پس بیع تبدیل نیست بلکه مبادله است در نتیجه بیع دارای معنای لغوی و عرفی است.

معنای بیع در کلام فقهاء

تعریفی که فقهاء برای بیع گفته اند آیا همان معنای عرفی است با تعریف معینی برای بیع گفته اند؟ شیخ انصاری می فرماید بیع حقیقت شریعه و متشرعیه ندارد. ثم ان اظاهر ان لفظ البیع لیس له حقیقة شرعیه و لا متشرعیه بل هو باق علی معناه العرفی کما سنوضحه الا ان الفقهاء قد اختلفوا فی تعریفیه.

در کلام شیخ انصاری دو ادعا مطرح شده یکی اینکه بیع حقیقت شرعیه ندارد این کلام متینی است؛ و نیز حقیقت متشرعیه ندارد، در اینجا مراد از متشرعه فقهاء هستند.

یلاحظ علیه

در اینکه بیع حقیقت متشرعیه نیز ندارد، مخدوش است. حقیقت متشرعیه بیع یعنی استعمال بیع در کلمات فقهاء در معنای ابتدایی کالا به کالا نیست بلکه در معنای خاص آن بکار می بردند. مثلا وقتی صیغه نکاح را می خوانند اطرافیان به طرفین عقد که عروس و دادماد هستند تبریک می گویند و شیرینی پخش می کنند. این عکس العمل ها گویای استمعال نکاح در معنای خاص است. بنابراین حقیقت مشرعیه بیع مبادله مال نیست بلکه عقد است که به آن بیع می گویند. بنابراین گرچه دارای معنی عرفی است ولی یک حالت مخصوص دارد که عبارت از حقیقت متشرعیه نزد فقهاء است.

محقق کاظمی در معنای بیع می فرماید: رابعها نفس العقد المرکب من الایجاب و القبول و هذا هو الشایع المعروف بین الفقهاء.[1]

علامه حلی می فرماید: و قال بن حمزه البیع عقد علی انتقال العین المملوکة او ما هو فی حکمها من شخص الی غیره بعوض مقدر علی جهة التراضی و الاقرب قول ابن زهره لنا المتبادر عند الاطلاق فیکون حقیقة فیه.[2] کلام علامه بیع همان عقد است و مبادله مال و بمال نیست. و ادعای شیخ انصاری که بیع حقیقت شرعیه و متشرعیه ندارد مخدوش است. بیع گرچه معنای عرفی دارد ولی یک معنای عرفی مخصوص که در یک قالب مخصوص باشد و این همان حقیقت متشرعیه است.

تعریف شیخ طوسی

در کلام شیخ طوسی و فقهاء بزرگ دیگر در تعریف بیع عبارت از، البيع هو انتقال عين مملوكة من شخص إلى غيره بعوض مقدر على وجه التراضي.[3]

در نسخه های مکاسب کلمه« مملوکه» آورده نشده اما در مبسوط آورده شده است. مرحوم مروج درباره این کلمه« مملوکه» می فرماید: والامر سهل. لکن فیه اشکال چون بودن یا نبودن آن باعث عوض شدن معنی عوض می شود؛ در تذکره و القواعد و تحریر الاحکام و سرائر قید «مملوکه» آورده شده است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo