< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1402/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ولایت اب

حدیث

امام علی: فَهُم والجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَاها، فهُم فيها مُنَعِّمون، وهُمْ والنّارُكمن قَد رَاها، فَهُم فيها مُعَذَّبون

متقین به کسانی می مانند که بهشت را با چشم خود می بینند، می بینند که در بهشت غرق در نعمت هستند و نسبت به جهنم این چنین هستند که گویا جهنم را دیده اند که انگار در آن معذب هستند.

هم با علم الیقین(با ادله عقلی) هم با عین الیقین (با مقام شهود) و هم با حق الیقین (خودشان را فراموش می کنند)

پیامبر حارثة بن زید را دید مانند کسی که نخوابیده باشد ضعیف شده است از او پرسید چه شده او عرض کرد یقینم مرا به چنین وضعیتی انداخته است من دیشب بهشت و جهنم و کسانی که در این دو بودند را دیدم اگر اجازه بدهید بگویم چه کسانی را دیدم ، حضرت اجازه ندادند. این کسی که چنین وضعیتی را دیده دعا می کند که اُدْعُ اللّه َ أن يَرزُقَني الشهادَةَ فی سبیله و بعد هم به شهادت می رسد.

بحث پیرامون ولایت اب بود:

یک بحث این بود که آیا در ولایت اب عدالت شرط هست یا نیست؟

نکته: پرواضح است که اب خائن ولی نیست ، اما وقتی عدالت را میگوییم یعنی گناه نکند، بحث این است که پدری که گناه می کند، غیبت می کند آیا این پدر ولایت دارد یا ندارد ؟ و الا پدری که لیاقت ولایت را ندارد حاکم یا عدول مومنین او را عزل می کنند.

از ادله نفهمیدیم که یجب ان یکون الولی عادلا! جیزی هم از اصالة العداله در جایی پیدا نکردیم.

بحث بعد این است که آیا در ولایت اب شرط است که اقداماتش به مصلحت ابن باشد یا مفسده نداشته باشد یا هیچکدام شرط نیست؟

3 نظر در این مقام هست:

یک. وقتی پدر ولایت دارد که اقداماتش به مصلحت طفل باشد(از پیش خودش حق ندارد بی حساب و کتاب تصرف کند) باید ببیند در تصرف، چه کاری به مصلحت طفل است.

شیخ طوسی در مبسوط ، محقق حلی در سرائر، شهیدان و محقق ثانی، ولایت الاب را منوط به مصلحت کرده اند، اگر اصلا توجه ندارد که به مصلحت بچه هست یا نیست حق ندارد این معامله را صورت بدهد.

دو. پدر وقتی ولایت دارد که خرابکاری نکند، مصلحت داشتن پیش کش، عدم المفسده در آن شرط دارد، اگر مفسده داشت ولایتش نافذ نیست، مثلا پدر خانه فرزند را بفروشد، در حالی که همین خانه را باید در ماه بعد گرانتر بخرد این مفسده دارد؛ این قول می گوید پدر ولایت دارد به شرط اینکه مفسده در تصرفش نباشد و لازم نیست مصلحت داشته باشد، نظر شیخ جعفر کاشف الغطاء استاد صاحب جواهر چنین است.

سه. هیچ کدام شرط نیست، نه مصلحت شرط است نه عدم المفسده، اب هر طور که صلاح دید می تواند عمل کند.

این نظریه قائلی ندارد اما با اینکه قائلی ندارد شیخ اول این نظر را بیان کرده.

عبارت شیخ در مکاسب: يشهد للأخير(این قول که نه مصلحت شرط است و نه عدم المفسده): إطلاق ما دلّ على أنّ مال الولد للوالد، كما في رواية سعد بن يسار، و أنّه و ماله لأبيه، كما في النبويّ المشهور، و صحيحة ابن مسلم: «أنّ الوالد يأخذ من مال ولده ما شاء».

وسائل ج17 ص 264 ح 4:

وَ عَنْهُ‌(شیخ طوسی از حسین بن سعید الاهوازی ، سند شیخ به ایشان صحیح است) عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى(از سران واقفی و بعد توبه کرد) عَنْ سَعِيدِ بْنِ يَسَارٍ(ثقه) قَالَ‌: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ‌ أَ يَحُجُّ اَلرَّجُلُ مِنْ مَالِ اِبْنِهِ وَ هُوَ صَغِيرٌ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ يَحُجُّ حَجَّةَ اَلْإِسْلاَمِ وَ يُنْفِقُ مِنْهُ قَالَ نَعَمْ بِالْمَعْرُوفِ ثُمَّ قَالَ نَعَمْ يَحُجُّ مِنْهُ وَ يُنْفِقُ مِنْهُ إِنَّ مَالَ اَلْوَلَدِ لِلْوَالِدِ وَ لَيْسَ لِلْوَلَدِ أَنْ يَأْخُذَ مِنْ مَالِ وَالِدِهِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ‌ .

از امام سوال شد شخصی فرزند کوچکی دارد که سرمایه ای دارد آیا پدر می تواند از مال او حج برود؟ فرمودند بله منتها زیاده روی نکند، بعد فرمودند که فرزند و مالش برای پدر هست ولی فرزند نمی تواند در مال پدر تصرف کند و باید اجازه بگیرد.

به «ان مال الولد للوالد» استناد می کنیم؛ انسان در تصرف مال خودش شرط نیست که مصلحت را در نظر بگیرد و اختیار تام دارد (الناس مسلطون علی اموالهم) بنابراین در مال فرزند هم که مال پدر هست می تواند هر نوع تصرفی داشته باشد.

از این روایت اطلاق استفاده می شود یعنی منوط به مصلحت و عدم مفسده نیست، منوط به عدم مفسده هم نیست.

ان قلت: بالمعروف را چه می کنید؟

قلت: بالمعروف یعنی در مال خود هم حق تبذیر نداریم تا چه رسد در مالی که برای فرزندش هست.

روایت دوم (این نظر که نه مصلحت و نه عدم المفسده شرط است یعنی اطلاق البته شیخ به این روایاتی که می گوید اشکال می گیرد ولی الان از اطلاقش بهره می برد).

وسائل ج 17 ص 262 ح1:

مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ‌ بِإِسْنَادِهِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ‌ (السراد، ثقه ، از اصحاب اجماع، سند شیخ طوسی به او صحیح است) عَنِ اَلْعَلاَءِ بْنِ رَزِينٍ‌(شاگرد یا همنشین محمد بن مسلم بوده، ثقه، جلیل القدر و وجهاً) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ‌(ثقه) عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ قَالَ‌: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ يَحْتَاجُ إِلَى مَالِ اِبْنِهِ قَالَ يَأْكُلُ مِنْهُ مَا شَاءَ مِنْ غَيْرِ سَرَفٍ وَ قَالَ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ‌ أَنَّ اَلْوَلَدَ لاَ يَأْخُذُ مِنْ مَالِ وَالِدِهِ شَيْئاً إِلاَّ بِإِذْنِهِ وَ اَلْوَالِدَ يَأْخُذُ مِنْ مَالِ اِبْنِهِ مَا شَاءَ وَ لَهُ أَنْ يَقَعَ عَلَى جَارِيَةِ اِبْنِهِ إِذَا لَمْ يَكُنِ اَلاِبْنُ وَقَعَ عَلَيْهَا وَ ذَكَرَ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌ قَال لِرَجُلٍ أَنْتَ وَ مَالُكَ لِأَبِيكَ‌ .

از امام سوال کردند که شخصی به مال فرزندش احتیاج پیدا کرد، حضرت فرمودند می تواند استفاده کند مادامی که زیاده روی نکند، و ادامه دادند که در کتاب امیرالمومنین آمده که فرزند نمی تواند در مال پدر تصرف کند مگر باذنش ولی پدر می تواند از مال فرزند استفاده کند و اگر فرزند کنیزی داشت مادامی که او با کنیزش مواقعه نکرده باشد می تواند کنیز را از فرزندش بخرد و با او مواقعه داشته باشد و ذکر کردند که پیامبر فرمود به شخصی که تو و مالت برای پدرت هستی.

روایاتی که می خوانیم فردا همین باب 78 از ابواب مما یکتسب منه هست.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo