< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید‌احمد خاتمی

1401/10/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خارج بیع/ شروط متعاقدین/ بیع فضولی/ ادله قول صحت بیع فضولی/ ادله خاصه بر صحت بیع فضولی

 

در باب بیع فضولی به روایات تجارت به مال یتیم استناد شد لکن انصاف، هیچ کدام از این روایات ربطی به بیع فضولی ندارد. چون کسی که با مال یتیم تجارت می کند ولی یا وصی یا ناظر است، هر کدام از اینها باشند فضول نیست، فضول کسی است که بدون اجازه مال دیگری را می فروشد و یا می خرد.

آیت الله حجت کوه کمره ای بهتر از دیگران به این روایات پرداخته است. ایشان روایات را به چند صورت تقسیم کرده اند.

صورت اول- وصی در تجارت مأذون باشد، در این صورت تصرفش صحیح است، علی وجه المضاربه هم کار کرده، در این صورت ربح بین آنها است، لا ضمان علی المتّجر، چون وصی و عامل مضاربه هست و عامل ضامن نیست.

صورت دوم- وصی ناظر باشد، ناظر هم فضول نیست، وصی ناظر مانند صورت قبلی است که الربح بینهما ولی و الوضیعة علی الیتیم چون او برای یتیم کارکرده و انگار صاحب کار یتیم است.

صورت سوم- وصی عامل مضاربه باشد، در این صورت اینجا صحیح است و ولایتش باطل نیست اما مضاربه اش باطل است، موضوع این روایتی است که بیان شد.

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مَرَّارٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ سَعِيدٍ السَّمَّانِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَيْسَ فِي مَالِ الْيَتِيمِ زَكَاةٌ إِلَّا أَنْ يُتَّجَرَ بِهِ- فَإِنِ اتُّجِرَ بِهِ فَالرِّبْحُ لِلْيَتِيمِ- وَ إِنْ وُضِعَ فَعَلَى الَّذِي يَتَّجِرُ بِهِ.[1]

سند روایت

عنه یعنی عن علی بن ابراهیم. إسماعيل بن مرّار،توثیق خاص ندارد. سعيد السمّان، کوفی و ثقه است.

دلالت روایت

امام علیه السلام می فرماید: اگر با مال یتیم تجارت شود ربح برای یتیم است و اگر سود نکر زیان بر عهده کسی است که با مال یتیم تجارت کرده است

اینجا بزرگان از جمله شیخ انصاری «الا ان یتجر به» را به فضولی زده اند، گفته اند فضولی نیز با مال یتیم تجارت می کند در این صورت ربح برای یتیم است و مواضعه اش بر عهده عامل است.

پاسخ: اینجا اولا تاجر وصی هست، وصی ای که مأذون در تجارت نیست و ناظر هم نیست و با مال یتیم تجارت کرده، بر اساس اذن که نبوده و ناظر هم نبوده که برای حفظ مال اجازه داشته باشد. اگر می گویند الربح للیتیم برای این است که با پول یتیم تجارت می کند.

ان قلت: چرا مال عامل و یتیم هر دو نباشد؟

قلت: چون مضاربه نیست، اگر مضاربه بود درست بود.

اینجا سه صورت درست شد، صورت اول وصی مأذون بود، در این صورت اگر سود کرد برای هر دو و اگر زیان کرد هم برای هر دو هست.

صورت دوم آنجا که وصی ماذون نیست اما ناظر است، در اینجا هم سود و زیان برای هر دوست چون ناظر فضول نیست.

صورت سوم ربح برای یتیم است و وضیعه (اگر زیان کرد) برای عامل است.

هیچ کدام از این روایات ربطی به فضولی ندارد، در دو صورت اول معلوم است چون فضول نیستند چون یا وصی است که مأذون است و یا ناظر هست که اختیار دارد، صورت سوم آن است که اتّجار می کند و وصی هم هست. مضاربه که باطل شد اتّجارش که باطل نیست چون وصی است نه فضول.

پس در هیچ کدام از این سه صورت ربطی به فضولی ندارد در صورت سوم که اجازه داده اند تجارت وصی برای خود است «لنفسه» و مضاربه نیست.

اینجا دو صورت دارد

صورت اول- اینکه ولی که قرض می کند فقیر است، اینجا الربح للصبی و ضمان علی الولی که اجازه داده.

در اینجا استقراض باطل است و در نتیجه اتّجار لنفسه هم باطل است، فعلی هذا اینجا چون اتجار به مال یتیم بوده ربحش هم برای یتیم است.

نکته: اینجا استقراض باطل است اما تجارت و معامله باطل نیست.

وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِي رَجُلٍ عِنْدَهُ مَالُ الْيَتِيمِ- فَقَالَ إِنْ كَانَ مُحْتَاجاً- وَ لَيْسَ لَهُ مَالٌ فَلَا‌ يَمَسَّ مَالَهُ- وَ إِنْ هُوَ اتَّجَرَ بِهِ فَالرِّبْحُ لِلْيَتِيمِ وَ هُوَ ضَامِنٌ.[2]

سند روایت

وعن محمّد بن إسماعيل،کلینی از محمدبن اسماعیل روایت می کند. فضل بن شاذان، نیشابوری. ربعي بن عبد الله، ابن الجارود العبدی است بصریٌ ثقه، صحب فضیل بن الیسار. ثقه، و مورد اطمینان است.

دلالت روایت

درباره تجارت با مال یتیم امام می فرماید: اگر برای تجارت به مال یتیم نیاز داشته باشد( مالی برای تجارت نداشته باشد) به مال یتیم دست نزد اما اگر تجارت به مال یتیم کرد سود برای یتیم و ضامن مال یتیم است.

ان قلت: چرا اینجا این بطلان را حمل بر استقراض می کنید نه حمل بر مضاربه؟

قلت : به دو دلیل

دلیل اول: اینکه امام فرمود فلا یَمَسّ ماله، یعنی دست به مالش نزنید، حالا که دست زده ولی بوده است، معلوم می شود این فلا یمس ماله بخاطر مصلحت حفظ مال یتیم بوده و الا چرا دست نزند؟ پس معلوم می شود مضاربه اینجا باطل نیست بلکه استقراض باطل بوده.

دلیل دوم: نظیر این روایت روایت دیگری هم داریم که نظر به استقراض دارد.

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي مَالِ الْيَتِيمِ قَالَ الْعَامِلُ بِهِ ضَامِنٌ- وَ لِلْيَتِيمِ الرِّبْحُ إِذَا لَمْ يَكُنْ لِلْعَامِلِ مَالٌ- وَ قَالَ إِنْ عَطِبَ أَدَّاهُ.

سند روایت

حمّاد بن عيسى،غریق جحفه. داستان او، گفته بود چیزی برای قیامت ندارم جز محب شما امام فرمود و هل الدین الا الحبّ. حريز، حریز بن عبدالله سجستانی است

دلالت روایت

در این روایت که عامل مضاربه ضامن شده بخاطر اینکه ذمه او به مال یتیم مشغول بوده است یعنی مال یتیم را استقراض کرده است. إن عطب أدّاه یعنی هلک، اگر هلاک شد تاوانش را بدهد. لذا در صورت تلف ضامن است

صورت دوم آنجا که وصی یا ولی بیایند قرض بگیرند و وضعشان خوب باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo