< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

1400/08/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: خارج بیع/ معاطات/ تنبیه ششم

یکی از ملزمات معاطات نقل اعتباری است. صوری برای آن مطرح شد، یکی صورت بیع فضولی است مثلا زید کتاب را به عمرو بفروشد و بکر بصورت فضلی کتاب عمرو را بفروشد. آیا این صورت ملزم معاطات است؟ بخشی از مباحث در جلسه گذشته بیان شد.

اگر یکی بیع را رد کند و دیگری اجازه دهد آیا در این صورت لزام خواهد داشت؟ چهار صورت دارد.

صورت اول- مبنای ملک است

صورت دوم- مبنای اباحه است

هر یک از دو صورت اجازه ناقل یا کاشف است.

صورت اول- اگر زید- که کتاب ملک او است- رد کرد و رجع تا کتاب به او برگردد ولی مشتری بیع فضولی را اجازه بدهد در این صورت اگر اجازه کاشف باشد رجوع زید لغو خواهد بود. مثلا ساعت هفت صبح کتاب را فضولا بفروشد و ساعت هشت صبح زید از معاطات بر گردد و ساعت نه صبح عمرو بیع فضولی را اجازه بدهد. اجاز نیز کاشف باشد.( اجازه اگر کاشف باشد معلوم می شود از اول نقل و انتقال حاصل شده و اگر ناقل باشد از زمان اجازه نقل انتقال حاصل شده است) اگر اجازه کاشف باشد رجوع زید بی فایده می باشد به این معنی که معاطات لازم شده است. لزوم معاطات در این صورت به معنی است که ثمن را بایع می گیرد و مثمن را مشتری دوم می گیرد چون عمرو مالک است.

لکن یک احتمال دیگر مطرح می شود. شیخ انصاری می فرماید

كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري، ط - الحديثة)؛ ج‌3، ص: 101

و يحتمل عدمه؛ لأنّه رجوع قبل تصرّف الآخر فينفذ و يلغو الإجازة،

ضمیر در «و یحتمل عدمه» یعنی عدم کون الرجوع لغوا؛ به دلیل آنکه رجوع بر فرض ساعت هشت بود و اجازه ساعت نه بوده است. این رجوع زید قبل از تصرف الاخر که عمرو باشد بوده است پس تا قبل از اجازه تصرفی صورت نگرفته و تصرف زید به جا بوده است لذا آنچه در اینجا لغو بشود اجازه عمرو است.

به عبارت دیگر رجوع زید قبل از اجازه عمرو صورت گرفته در نتیجه رجوع زید لغو نیست بلکه اجازه عمرو لغو می باشد.

یلاحظ علیه

سخن در این نیست رجوع قبل از تصرف الاخر باشد یا قبل از تصرف الاخر نباشد نیست بلکه سخن در کاشفیت اجازه است. معنای کاشفیت اجازه این است گرچه اجازه بعد از رجوع زید باشد تاثیر آن به قبل از رجوع زید بر می گردد. بنابر آنکه نقل اعتباری را ملزم اعتباری را ملزم معاطات بدانیم رجوع لغو می باشد. در اینجا تفاوتی بین ملک و اباحه در معاطات نیست

صورت دوم- اجازه نقال باشد یعنی از زمان اجازه نقل صورت می گیرد؛ «و إن جعلناها ناقلة لغت الإجازة قطعاً». مثلا در ساعت هفت معامله معاطاتی رخ داده و ساعت هشت زید از معاطات رجوع کند و ساعت نه عمرو اجازه بدهد در این صورت اجازه لغو است. در نتیجه کتاب با رجوع زید به ملک او بر می گردد. ثمن در ایتجا بر مالک الثمن-عمرو- بر می گردد.

تا اینجا ملزم دوم که عبارت از تقل اعتباری است تمام می شود

ملزم چهارم: امتزاج

اگر گندم با گندم ملک دیگری ممزوج شود. ممزوج شدن با ملک خود مشتری یا با ملک دیگری ممزوج شود مثلا برنج را با برنج خارجی ممتزج می کند و به عنوان برنج ایرانی می فروشد.

امتزاج دو صورت دارد یکی امتزاج ترکیب اتحادی، مثلا شکر با چای یا شربت را با هم امتزاج بدهد و شربت درست کند این ترکیب اتحادی است و قابل تفکیک نیست. دیگری، ترکیب انضمامی است یعنی قابل تفکیک است مثلا نخود و لوبیا را با ممتزح کند ولی این امتزاج قابل جدا کردن است. سخن در ترکیب انضمامی است چون اگر طلب اتحادی شود دیگر تلف خواهد بود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo