< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

1400/06/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معاطات/ تنبیه پنجم/وقف معاطاتی

خلاصه جلسه گذشته

بیان معاطات در سایر العقود جاری است مگر عقودی دلیل خاص داریم معاطات در آنها جاری نیست مانند نکاح چون اجماع قائم است بر اینکه در نکاح لفظ لازم است؛ شیخ انصاری معاطات در اجاره، هبه ورهن را مطرح کرد که معاطات جاری است یا جاری نیست.

معاطات در وقف

آیامسجدیت با انشاء بانی محقق می شود و یا معاطات در مسجدیت کافی است؟ مثلا ساختمانی ساخته شود و با خواندن نماز در آن مسجدیت محقق می شود. چند بحث را مطرح می کنیم

بحث اول- تعریف وقف

مشهوردر تعریف وقف گفته اند: تحبیس الاصل و اطلاق المنفعة یا تحبیس الاصل و تسبیل الثمرة. مکانی را حبس و مالکیت خود را از آن سلب می کند برای خواندن نماز یا برای عزاداری عزاداران سید الشهداء مثلا بگوید وقفت هذا المکان لان یلصی فیه یا وقف الارض للعبادة یا جعلتها مدرسة، یعنی از ملک خود خارج کند و آن برای استفاده در جهت معین قرار بدهد

بحث دوم - صور وقف

وقف به اعتبار موقوف علیه سه صورت دارد.

صورت اول - موقوف علیه شخص یا اشخاص است، مثلا وقف بر اولاد ذکور یا وقف بر ارحام

صورت دوم - موقوف علیه عنوان عام است کالعالم، مثلا خانه ای را وقف کند برای هر کس عالم محل باشد برای او است یا مسجدی را می سازند و در کنار آن خانه ای را نیز می سازد و می گوید خانه برای عالم مسجد است.

صورت سوم - برای جهتی از جهات مانند تبلیغ دین، اقامه عزا برای سید الشهداء و برای ازدواج جوانان مجرد(تزویج عذاب) وقف کند. وقف بر مصلی و مدارس و تکیه ها این صورت است

بحث سوم - وقف از عقود یا ایقاع

وقف از عقود است یا از ایقاعات است؟ اگر از عقود باشد در سه صورت وقف، ایجاب و قبول لازم دارد. وقف در سه صورت آن از ایقاعات باشد. در وقف فرق باشد بین وقف تحریری و وقف ملکی؛ وقف تحریری مثلا وقف برای مسجد این ایقاع است یعنی لازم نیست از طرف مسجد کسی قبول را بگوید. وقف تملیکی مانند وقف برای اولاد مطلقا ذکور و اناس در این صورت فرزند موجود باید قبلت بگوید. در اینکه وقف از عقود یا از ایقاعات اقوالی مطرح هستند قولی از اقوال می گویند وقف از ایقاعات است، انشاء یک طرف و واحد کافی است. اگر این قول پذیرفته نشود بین وقف تحریری و تملیکی تفصیل قائل بشویم؛ بر این اساس عقد باشد ایجاب و قبول در آن شرط است. بر فرض وقف تحریری بشود قبلت را حاکم می گوید.

بحث چهارم - صیغه وقف

وقفته، حبسته، سبلت منافعه، تصدقته صدقة موبدة لا تباع و لا توهب، و فرق نمی کند عربی یا فارسی یا با هر زبان آن را جاری کند.

آیا معاطات در وقف تحریری کفایت می کند؟

مکانی را به قصد وقف و در معرض استفاده عمومی قرار دادن بنا می کند. آیا در وقف تحریری معاطات کفایت می کند، مثلا بانی به یک نفر بگوید در مسجد نماز بخواند یا زمین را در اختیار کسی قرار بدهد که مقبره خانوادگی شود و یکی را در آن دفن کند آیا همینکه عملا این کار انجام بدهد مقصود تحقق پیدا می کند؟

شیخ انصاری دو مطلب بیان کرده اند

مطلب اول - معاطات با روح وقف در تعارض است مانند رهن است چون معاطات یا مفید اباحه یا مفید ملک متزلزل است و معنای آن هر وقت بخواهد می تواند از وقف بر گردد، آیا در وقف چنین است. مثلا شخصی زمینی ره به مدت پنج سال وقف کند در آن مدرسه ساخته شود اما پنج سال می گذرد و هنوز در آن مدرسه ساخته نشده است می گوید می خواهد وقف خود را پس می گیرد و می خواهد در آن مکان مسجد بسازد آیا می توان وقف بر مدرسه کرده است می تواند وقف را برگرداند؟ اگر وقف کرده است حق برگشت ندارد اما اگر هدیه داده است می تواند بر گردد بنابراین وقف با روح معاطات نمی سازد.

نکته دیگر اینکه عقود لازم متوقف بر لفظ هستند برخلاف عقود جایز که متوقف بر لفظ نیست. جواز هم از شارع در وقف غیر معروف است- یعنی وقف لازم است- بر این اساس معاطات در وقف محقق نمی شود.

شیخ انصاری در آخر عبارت می فرماید«فتامل»، چه اشکالی دارد به جواز ملتزم بشویم چون اگر جواز منافات با ماهیت وقف بود اشتراط رجوع نباید جایز باشد در حالی که جایز است بنابراین در هویت وقف لزوم نیست.

ولی این سخن نا تمام است اینکه گفته می شود« و الجواز غیر معروف فی الوقف» اراده جواز ذاتی است یعنی ذاتا وقف جایز نیست و این منافات ندارد وققف بالعرض و با شرط جایز بشود؛ بنابراین کلام بزرگان که می فرمایند« و الجواز غیر معروف فی الوقف» صحیح است؛ یعنی وقف جایز بالاصالة و ذاتا نداریم مگر جواز شرط شود.

کلام استاد

جواز یا لزوم وقف را باید از دلیل دانست خواه انشاء وقف با لفظ یا غیر لفظ و معاطات باشد پس اینکه مسلم گرفته شده که وقف لازم یا جایز است مسلم نیست خواه وقف با لفظ انشاء شده یا با معاطات باشد.

و لأجل ما ذكرنا في الرهن يمنع من جريان المعاطاة في الوقف بأن يكتفى فيه بالإقباض؛ لأنّ القول فيه باللزوم منافٍ لما اشتهر بينهم من توقّف اللزوم على اللفظ، و الجواز غير معروف في الوقف من الشارع، فتأمّل. نعم، احتمل الاكتفاء بغير اللفظ في باب وقف المساجد من‌ الذكرى تبعاً للشيخ رحمه اللّه.[1]

آری در سه صورت وقف که به دو صورت بر می گردد یکی وقف تحریری مانند وقف علی المسجد و الحسینیة و المهدیة و غیرهما و دیگر وقف تملیکی مانند وقف علی الاولاد، احتمال داده شده در وقف تحریری مانند وقف بر مساجد معاطات کفایت می شود مانند شیخ طوسی در کتاب نهایه و شیخ اول در کتاب ذکری می فرماید:

انما تصير البقعة مسجدا بالوقف، اما بصيغة (وقفت) و شبهها، و اما بقوله: «جعلته مسجدا) و يأذن في الصلاة فيه، فإذا صلّى فيه واحد تمّ الوقف. و لو قبضه الحاكم، أو أذن في قبضه، فالأقرب انه كذلك، لأنّ له الولاية العامة. و لو صلّى فيه الواقف، فالأقرب الاكتفاء بعد العقد. و لو بناه بنيّة المسجد لم يصر مسجدا. نعم، لو أذن للناس بالصلاة فيه بنية المسجدية ثم صلوا أمكن صيرورته مسجدا، لأنّ معظم المساجد في الإسلام على هذه الصورة.[2] ( مقرر: تمام عبارت شهید در ذکری را نقل کردم)

بگوید حبست اصلها وسبلت منافها و یا بگوید جعلته مسجدا و یا بانی اذن بدهد به نیت مسجدیت در آن نماز بخواند معاطات بشود یا به جمعی بگوید در آن نماز بخوانند.

کلام صاحب جواهر مضطرب است یکجا می فرماید صیغه لازم است للاصل و انفاق فقهاء، در آخر کلامش می فرماید انصاف این است که از نصوص فهمیده می شود بنایی در مسجدیت کفایت می کند، همینکه به قصد مسجدیت می سازد آن را مسجد قرار می دهد بدون نیاز به صیغه خاص داشته باشد خصوصا روایاتی که می فرماید اگر در بیابان سنگهایی را روی هم بگذارد و دیواری را به قصد مسجدیت درست کند کفایت می کند. در کتاب الوقف می فرماید اگر لفظ را در وقفیت بکار نبرد از ملک خارج نشده و مسجد نخواهد شد.

و لو صرف الناس في الصلاة في المسجد أو في الدفن و لم يتلفّظ ب‌صيغة الوقف، لم يخرج عن ملكه بلا خلاف أجده فيه هنا.[3]

بنابراین حساب وقف تحریری را از حساب تملیکی باید جدا کرد.

ولی واقع وقف امر اعتباری است و وقف در امور اعتباری راه دارد خواه وقف را عقد یا ایقاع بداند مگر اینکه فعل مناسبی برای اعتبار نفسانی نباشد مانند وصیت که فعل مناسبی برای او نیست و با اشاره هم نمی شود وصیت کند و فقط با لفظ می تواند وصیت کند یا اینکه دلیل تعبدی بر لفظ داریم مانند نذر وعهد و ضمان و غیر ذالک مثلا برای نذر قربانی برای عزاداران امام حسین علیه السلام باید با لفظ این را انجام بدهد. بنابراین در وقف معاطات راه دارد و در وقف متوقف بر نیت واقف است اگر نیت وقف کرده باشد وقف لازم می شود.

در پایان این تنبیه می گوییم « یا ایها الذین آمنوا افوا بالعقود» نظر به عقود عرفیه دارد، عقود عرفیه قد یقع باللفظ و قد یقع بالفعل، در مواردی که شارع وارد شده مثلا در نکاح لفظ لازم است و معاطات کافی نیست فقط در صورتی صحیح است که با لفظ باشد اما در غیر مواردی که شارع وارد نشده است اگر مانع بیرونی نباشد مانند رهن که مانع بیرونی دارد چون معاطات یا مفید اباحه یا ملک متزلزل است که با روح گروه گرفتن سازگاری ندارد بنابراین فالاصل هو الحکم باعتبار فی کافة العقود و الایقاعات الا در مواردی که شارع لفظ خواص خواسته مانند نکاح و طلاق، اگر به زن بگوید برو خانه پدرت این صیغه خاص نیست بلکه باید انت طالق بگوید تا طلاق واقع شود. شیخ انصاری تصریح کرد در اجاره و هبه معاطات راه دارد اما در وقف مشکل درونی دارد و در وقف تحریری احتمال داده شد و شیخ انصاری هم آن را نقد نکردند.

تنبیه بعدی سخن از ملزمات معاطات است یعنی چه چیزهایی معاطات را از جواز خارج و آن را لازم می کند

ثمّ إنّ الملزم للمعاطاة فيما تجري فيه من العقود الأُخر هو الملزم في باب البيع، كما سننبّه به بعد هذا الأمر.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo