< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

1400/06/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خارج بیع/ معاطات/ تنبیه پنجم/اجاره معاطاتی و هبه معاطاتی

 

محقق ثانی معاطات در اجاره به سه دلیل جاری و محقق می شود. شیخ انصاری اشکال کردند که ادله محقق ثانی مخدوش هستند لکن در نقد شسخ انصاری گفتیم ادله معاطات در اجاره صیحی و اقبل پذیرش هستند منتهی شیخ انصاری با توجه به اینکه محقق ثانی معاطات را مفید مالکیت متزلزل می داند اشکال کردند که هیچ کس در اجاره معاطاتی هیچ کس اسمی از مالکیت متزلزل نبرده است. در پاسخ گفتیم محقق ثانی در مقام این بیان بود اصل معاطات بود که اجاره معاطاتی در کلام پیشینبان مانند علامه مطرح بوده است البته شیخ انصاری بعد از آن می پذیرد وقتی معاطات در بیع جاری است در هبه و اجاره نیز جاری خواهد بود برای بیع خصوصیتی نیست.

و لكنّ الأظهر بناءً على جريان المعاطاة في البيع جريانها في غيره من الإجارة و الهبة؛ لكون الفعل مفيداً للتمليك فيهما.

و ظاهر المحكيّ عن التذكرة: عدم القول بالفصل بين البيع و غيره؛ حيث قال في باب الرهن: إنّ الخلاف في الاكتفاء فيه بالمعاطاة و الاستيجاب و الإيجاب عليه المذكورة في البيع آتٍ هنا، انتهى.[1]

فعل در اجاره و هبه نیز مفید تملیک به ضمیمه قرینه حالیه و مقامیه است. دلیل تعبدی که اجماع مرکب است معاطات مختص بیع نمی داند بلکه فراتر از اجاره و هبه مانند وصیت و رهن است؛ بخاطر عبارت علامه که در تذکره است به هر حال این مساله مورد اتفاق فقهاء است و پذیرفته اند که اجاره مهمتر از بیع نیست اگر معاطات در بیع پذیرفته شود به طریق اولی در اجاره مورد پذیرش است لااقل همان مبنایی که دربیع است در اجاره نیز وجود دارد و آن اینکه فعل کالقول عقد را ایجاد می کند.

مساله اجاره معاطات در عروه الوثقی

معاطات در اجاره در عروه نیز مطرح شده است.

و يجري فيها المعاطاة كسائر العقود و يجوز أن يكون الإيجاب بالقول و القبول بالفعل و لا يصح أن يقول في الإيجاب بعتك الدار مثلا و إن قصد الإجارة نعم لو قال بعتك منفعة الدار أو سكنى الدار مثلا بكذا لا يبعد صحته إذا قصد الإجارة‌[2]

اکثر بزرگان گفته اند مطلقاد یعنی در خانه ای که اجاره می دهد و یا در بنایی که اجیر دیگری است، به عبارت دیگر در منافع اموال و اجاره حر نفسه؛ این نظر فقهایی قائل شدند

مانند مرحوم گلپایگانی، فاضل لنکرانی و بروجردی، اما محقق نائینی می فرماید: این حرف در اجارة الاعیان(نافع اموال) صحیح است مانند اجاره خانه ماشین، حیوان و زمین، وقتی که در اختیار مستاجر می گذارد ایجاب است و و قبول تحویل گرفتن عقار و زمین و حیوان و ماشین است، در این مقدار را هیچ کس شبهه نکرده است یعنی در منافع اعیان شبهه ای نیست اما مرحوم نائینی، و سید ابوالحسن اصفهانی، و آقا جمال گلپایگانی- فقیه شجاع و عارف است بدون اینکه اطلاع داشته باشد اعلام کرد مرحوم نائینی فوت کرده اند به گفتند از کجا اطلاع دارد در پاسخ فرمود دیدم که عزرائیل داشت به خانه مرحوم نائینی می رفت و از جهت روحیات نزدیکان ایشان می گفتند زمانی که امام راحل نهضت خود را آغاز کردند اگر آقا جمال زنده بود قطعا همراهی با امام راحل می کرد- بنابراین مرحوم نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی و آقا جمال گلپایگانی و امام راحل بین اجاره اعیان و در اجارة الحر نفسه تفکیک قائل شدند. معاطات را در اجارة الاعیان پذیرفتند ولی در اجارة الحر نفسه نپذیرفتند.

سید ابوالحسن اصفهانی: انما تجری المعاطات فی اجارة الاعیان کالدار و العقار و الحیوان بالتسلیط علیها للانتفاع بها بعوض و اما فی اجارة الحر نفسه لبعض الاعمال فجریانها فیها محل التامل و الاشکال. [3]

وجه اشکال در اجارة الحر نفسه

چرا مرحوم نائینی و دیگران اجاره الحر نفسه را مجل اشکال می دانند؟ در اجارة الاعیان می تواند اجارتک و اکریتک ایجاب را بگوید و دیگری با قبول یا استاجرت یا استکریت و یا عملی می تواند اجارة الاعیان را جاری کند مثلا کلید خانه یا ماشین را بدهد و دیگری تحویل بگیرد. دادن کلید ایجاب و تحویل گرفتن آن قبول است ولی در اجارة الحر مشکل دارد.

وجه اشکال در اجارة الحر مثلا زید اجیر عمر برای دوختن قبا یا اجیر برای بنایی کردن خانه زید اجیر عمر برای دوختن قبا یا اجیر برای بنایی کردن خانه، در اجاره الحر ایجاب و قبول عمل قبول است دوختن وفای به عقد است عقد نیست بنابراین عقد عملی صورت نگرفته است.

محقق خویی می فرماید: در اجارة الحر وقتی مشغول خیاطی می شود آنچه هست عمل خیاطی است در حالی که این وفای به عقد است و انشاء عملی نیست. بنابراین عملی که جای اکریتک و اجارتک قرار گرفته نیست.

نظراً إلى أنّه لا تعاطي من قبل الأجير إلّا بتسليم نفس العمل الذي هو وفاء بالعقد المترتّب على الإنشاء، فكيف يكون إنشاءً له لتتحقّق به المعاطاة؟! و غير خفي أنّ هذا لو تمّ فإنّما يتّجه فيما لو اعتبرنا في المعاطاة التعاطي من الطرفين.[4]

پاسخ اشکال در اجاره الحر نفسه

در اجارة الحر این مطلب نیز مطرح می شود فقها در پاسخ می فرمایند مقدمات عمل ایجاب است مثلا وقتی پارچه را به مغازه می دهد و دوختن آن قبول می باشد. امام راحل می فرماید: و فی جریانها فی اجارة الحر اشکال و ان کان غیر بعید بجعل نفسه باختیار الطرف بهذا العنوان او بشروع عمله کذالک. همینکه خودش را در اختیار دیگری قرار می دهد و مشغول بنایی می شود یا با شروع عمل یعنی قبل از شروع عمل و می خواهد عمل را شروع کند؛ از نایحه اجیر کننده ایجاب است وعمل او در حقیقت قبول است.

مرحوم گلپایگانی فرماید: و تحقق باعطاء العین من طرف الموجر و الاجرة من المستاجر و فی اجارة الحر نفسه فبتسلم نفسه للعمل، هذا مقتضی تعلق الاجارة بالعین کما ذکرنا فی الحاشیة السابقة، اجیر با آمدن در خانه طرف و خود را آمده بنایی بکند ایجاب می شود.

بنابراین نگویید در اجاره الحر نفسه ایجاب تحقق پیدا نکرده است بلکه حر وقتی خود را تسلیم بانی می کند کانه گفته اکریتک نفسی و قبول آن تحویل گرفتن است. در نتیجه چه در اجاره الاعیان و چه در اجاره الحر نفسه اجیر می گوید اکریتک نفسی و بانی می گوید عملا این مقدار اجرت می دهد قبول می شود؛ بنابراین تفاوتی بین اجارة الاعیان و الاجارة نیست. در اجاره- اجاره الاعیان واجاره الحرنفسه- معاطات جاری است شیخ انصاری می فرماید اگر معاطات را در بیع بپذیریم در اجاره و هبه و سایر العقود باید بپذیریم.

هبه معاطاتی

محقق ثانی می فرماید در هبه نیز معاطات جاری است.

و كذا لو وهب بغير عقد؛ فإنّ ظاهرهم جواز الإتلاف، و لو كانت هبة فاسدة لم يجز، بل مُنع من مطلق التصرّف، و هي ملحظ وجيه، انتهى.[5]

در هبه بدون عقد ظاهر کلام فقها جواز اتلاف است یعنی اگر در شب عید چند بسته شیرینی پذیرایی کند این به معنای جواز اتلاف و خوردن شیرینی است. محقق می فرماید اگر هبه فاسده بوده از مطلق تصرف- اتلاف و غیر اتلاف- ممنوع میشد بنابراین در غیر بیع معاطات جاری است این لحاظ قابل توجه و متین است.

شیخ انصاری دو اشکال کردند

اشکال اول- گفتید اتلاف به معنی است که هبه معاطاتی صحیح است، پس جواز مملکیت هبه معاطاتی را از اتلاف عین موهویه می فهمیم پس همینکه گفتند می توانید اتلاف کند در حالی که عقدی نبود بلکه آن را تحویل داده است شیخ انصاری این استلزام را نمی پذیرد و جواز اتلاف ملازم با صحت معاطات نیست بلکه چه بسا هبه باطل است ولی چون اذن مالکی در جواز اتلاف است می تواند آن را اتلاف کند. اذن مالکی برای استفاده از هبه به معنای صحت هبه معاطاتی نیست بلکه به معنای جواز اتلاف آن است اما اینکه از جواز اتلاف صحت هبه را بدست بیاورید صحیح نیست و این تلازم قابل پذیرش نیست؛ بنابراین حکم بعض اصحاب به جواز عین موهوبه کاشف از صحت هبه معاطاتی نیست چون جواز تصرف که متوقف بر ملک- ملک معاملی یا اباحه مالکیه- است این اباحه مالیکه است.

 


[3] . العروة الوثقی و التعلیقات علیها جلد 13 ص366.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo