< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

1400/11/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه کاربردی/ روش های فقه کاربردی/ اختیارات و ولایت مطلقه فقیه/ اختیارات حکومتی ولی فقیه/لزوم مشورت برای ولی فقیه/ وجوب یا استحباب مشورت

 

آیا مشورت برای پیامبر لازم است یا لازم نیست؟

در جلسه گذشته لزوم پیامبر را نتوانستیم اثبات کنیم و معنای آن برای پیامبر را نفهمیدیم

لکن در دو جا که حوزه مشورت نیست.

یکی: در احکام الهی« ان الحکم الا لله» امری که اختصاصی خداوند است جایی برای مشورت در آن نیست

دوم: مساله امامت اصل، امام معصوم جایی برای مشورت خداوند بر بندگان نیست آنچنان اتفاق افتاد برای ولایت امام علی علیه السلام مانند ولایت پیامبر خداوند باکسی مشورت نکرد. «من کنت مولاه فهذا علی مولاه». آیه 124 سوره بقره گویای این است که امامت عهد الله است.

البقرة ، الجزء 1، الصفحة: 19، الآية: 124

﴿وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[1]

از ذریه من کسی امام خواهد شد؟ خداوند پاسخ داد به عهد من ظالمان و ستمگران نمی رسند. شاهد واژه«عهدی» است امامت عهد الله است.

مستند برخی در خلافت ابوبکر شوری است گفته اند مسلمانان بر بیعت با ابوبکر بعیت کرده اند.

نکته: طرح این مباحث را ضروری نمی دانیم، ولی بیان حقایق تاریخی بدون جار و جنجال یک ضرورت علمی است مانند کاری که علامه امینی در الغدیر انجام دادند« الغدیر یوحد الصفوف فی الملاء الاسلامی».

فی الجمله در کلمه قصار 190 امام علی می فرماید:

(مقرر) کلام امام علی به صورت کامل نقل کردیم

نهج البلاغة؛ ص: 441

181

وَ قَالَ عليه السلام وَا عَجَبَا أَ تَكُونُ الْخِلَافَةُ بِالصَّحَابَةِ وَ لَا تَكُونُ بِالصَّحَابَةِ وَ الْقَرَابَةِ‌

و روي له شعر في هذا المعنى‌

 

معنی:

اگر استدلال تو این است که با شوری مالک امور آنها شدی استدلالت درست نیست چون طرفهای مشورت که بنی هاشم بودند غایب بودند و مخالفان دیگر نیز غایب بودند.

این حقیقت تاریخی است هر کس وارد مسجد می شد خلیفه دوم به زور از او برای ابوبکر بعیت می گرفت. ثانیا: همه بیعت نکردند بلکه اندکی بعیت کردند. ثالثا خلافت خلیفه دوم با شوری نبود و با ولایت عهدی بود همه شیعه و سنی نقل می کنند که خلافت عمر با ولایت عهدی بود یعنی ابوبکر او را به عنوان جانشین خود نصب کرد. اگر این راه درست است چرا در مورد خلیفه دوم مشورت انجام نشد. رابعا اجماع تحقق پیدا نکرد چون در شهر از بنی هاشم و غیر بنی هاشم بودند که بیعت نکردند. کسانی شخصیت های برجسته بودند و برخی هم ترور شدند بیعت نکردند. در مورد آنها گفتند شب ایستاده بول کردند و اجنه آنها را کشتند. در توجیه قتل این مطالب را می گفتند

بنابراین حوزه امامت حوزه مشورت نیست. امامت اصل جای خود دارد حتی در امامت های قبیله ای هم پیامبر با کسی مشورت نکرده است. به همین مقدار کفایت می شود در بحث از مساله خلافت صدر اسلام و به نظر ما شرایط کنونی ظرفیت آن مباحث را ندارد به دلیل آنکه با دشمنانی طرف هستیم که با اصل اسلام درگیر هستند لکن صرف نظر از مساله موضع ما روشن است که غدیری و طرفدار امام علی هستیم. در این عرصه تقیه نمی کنیم. اما در عرصه علمی می گوییم چرا اهل سنت خود را از سرچشمه می کنند امامان فقهی اهل سنت می گویند امام فقهی اهل سنت ابو حنیفه می گوید: لو لا السنتان لهلک النعمان، اگر دو سالی که از محضر امام صادق بهره بردم نبود پیجاره بودم. معنی آن این است هر آنچه دارم از امام صادق است. دمین امام فقهی اهل سنت شافعی است- شاگر محمد بن حسن شیبانی و او شاگرد ابوحنیفه است. سومین امام فقهی اهل سنت احمد بن حنبل است او نیز شاگرد شافعی است پس سرچمشه امام صادق است. مالک بن انس می گوید ما رات عین و لا سمعت اذان و لا خطر علی قلب بشر افضل من محمد بن مجعفر الصادق علیه السلام.

بنابراین در رجوع به سرچشمه که آب زلال دارد بجای آن به ته جوی که در آن آب زلال نیست رجوع شود بحثی نیست.

حال آیا بر ولی فقیه مشورت لازم است؟

ولایت فقیه از ولایت معصوم گرفته شده است اما بر امام مشورت بر امام وجوب ندارد. بنابراین بر معصوم و لو ولایت مستحسن است ولی مشورت وجوب ندارد اما در بین فقها دو فقیه هستند که سخن از وجوب مشورت بر فقیه دارند فقیه اول محقق نائینی در تنبیه الامه و تنزیه المله و دیگر محقق خویی شاگر محقق نائینی است محقق خویی می فرماید: اگر ولی فقیه می خواهد اذن جهاد ابتدایی بدهد باید با اهل فن مشورت کند که جهاد ابتدایی به مصلحت است یا به مصلحت نیست در این جا قصه مصالح مسلمین است.

مقدمه واجب عقلا واجب است گر چه شر عا واجب نباشد در امور هامه ولی فقیه باید مشورت کند و با چه کسی مشورت کند هر کس را او تشخیص بدهد و چه بسا مشاوران متعدد باشند و در هر حوزه ای مانند اقتصاد و فرهنگ مختلف هستند. در مسائل کلان کشور مشاور رهبری هیئت نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام است. پانزده نفر از اعضای مجمع هیئت نظارت هستند و مصوبات آنها حتی بر مصوبات شورای نگهبان مقدم است. وظیفه آنها نظارت بر سیاست های کلی نظام است. آیا این مصوبات با کلیات سیاست کلی مطابقت می کند یا نمی کند نظارت بر آنها بر عهده هیئت نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام است. رهبری معظم انقلاب در عرصه های مختلف سیاست های کلی دارند مثلا در عرصه انتخابات سیاست های کلی دارند آیا مصوبه ای که مجلس درباب انتخابات ارایه دارد با سیاست های کلی که رهبری تعیین کرده اند مطابقت دارد یا ندارد؟ این حتی نیاز به فقیه ندارد چون سیاست های کلی روشن است آنها را می بینند و مصدایق موارد ریز را با سیاست های کلی منطبق می کنند آیا انطباق دارد؟ و در بین هئیت نظارت فقیه وجود دارد گرچه لزوم بر حضور آن دیده نمی شود. بنابراین ولایت ولی فقیه در این عرصه هست منتهی با مشورت.

هیچ کس نمی تواند بر ولی فقیه تعیین کند با چه کسی مشورت کند. مشاروان غیر علنی فراوان هستند. مثلا برای عضویت شواری نگهبان 32 نفر معرفی شدند که با ارایه رزومه به رهبری معرفی می شود ایشان تصمیم نهایی را برای عضویت می گیرد.

رهبری تصمیم گیرنده نهایی در مشورت

در بحث مشورت بر رهبری لازم است اما شوری حق تعیین برای رهبری ندارد. در آیه 159 سوره آل عمران می فرماید«

آل‌عمران‌ ، الجزء 4، الصفحة: 71، الآية: 159

﴿وَ شَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ﴾[2]

﴿فاذا عزمت﴾ می فرماید، نمی گوید «فاذا عزمتم»؛ تصمیم شورایی معنی ندارد و به نتیجه نمی رسد. راز تتمیم قانون اساسی بود همه مواردی که مشورت در قانون بود به دستور امام راحل برداشته شد مانند شورای عالی قضایی که قوه قضایی شد و شورای رهبری به رهبری واحد تبدیل شد چون با شورا نمی تواند تصمیم گرفت البته با مشورت مقدمات تصمیم گیری فراهم می شود ولی با تصمیم گیری با مشورت نمی شود لذا می فرماید فاذا عزمت فتوکل علی الله

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo