< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

1400/10/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه کاربردی/ روش های فقه کاربردی/ اختیارات و ولایت مطلقه فقیه/ اختیارات حکومتی ولی فقیه/اختیار اجرای حدود

 

یکی از اختیارات ولی فقیه اجرای حدود است. تقریبا مسلم و بدون شک است که امام معصوم علیه السلام اختیار اجرای حدود را دارد. اما در عرصه اجرای حدود در عصر غیبت اختلاف و مباحثی است و فلسفه طرح بحث اختیار اجرای حد برای معصوم این است که بگوییم آیا در غیبت کبری اجرای حدود اختیار باقی است؟ به سه طایفه استدلال شد. طابفه اول روایاتی که اجرای حدود الی من له الحکم است.

طایفه دوم: روایاتی است که خود معصوم اجرای حد کرده است؛ اگر اختیار نداشت و مجاز نبود، نمی توانست اجرای حد بکند.

دلالت روایت

امرءة مُجح: به معنای زنی است که قریب الحمل است که زایمانش نزدیک است.

زنی نزد امیر المومین اعتراف به زنا کرد، درخواست تطهیر از گناه می کند تا گرفتار عقاب اخروی نشود. امام علی سئوال می کند بابت چه تو را تطهیر کنم؟ زن گفت زنا مرتکب شده است. امام سئوال می کنند شوهر داشتی و مرکتب زنا شدی یا بدون شوهر بودی؟ زن پاسخ شوهر دارد. امام علی سئوال کردند، شوهرش حاضر بوده و مرتکب زنا شدی یا غایب بود؟( یکی از شرایط رجم زن و شوهر در اختیار هم باشند) می گوید شوهرش حاضر است امام می فرماید بعد از زایمان بیاید او را تطهیر می کند. وقتی زن از کنار امام علی و صدای امام را نمی شنید مولی فرمود خدایا این یک شهادت است. اما زن بعد از زایمان دوباره نزد امام علی آمد و در خواست تطهیر کرد. امام علیه السلام تجهال کرد و فرمود از چه چیز تطهیر کنم؟ زن گفت زنا کرده است امام علی فرمودند شوهرت حاضر یا غایب بود زن گفت حاضر بود امام علی فرمود بعد از آنکه دوسال پچه خود را شیر دادی بیا تو را تطهیر کنم. وقتی زن از کنار امام علی رفت طوری که صدای مولی نشنود امام علی در این حالت می فرماید خداوندا این برای دوم شهادت داده است. بعد از آنکه دو سال بچه را شیر داد نزد امیر المومنین آمد و در خواست تطهیر می کند. امام تجاهل می کنند می فرماید چه کسی هستی؟ از چه چیز تو را تطهیر کنم؟ زن می گوید زنا کرده در خواست تطهیر می کند امام سئوال حضور یا غیبت شوهر را دوباره سئوال می کند و به زن می فرماید بعد از آنکه بچه بزرگ و عقل برس برسد به گونه خود را به آب و آتش نیندازد. در این حال زن در حال گریه از نزد امام رفت امام علی فرمود خدایا این شهادت سوم است. در حال که با گریه از کنار امام علی رفت عمرو بن حریث مخزومی اورا دید و سئوال چرا گریه می کند و چه در خواستی از امام علی داشت. زن گفت درخواست تطهیر کرد اما امام علی فرمود بچه را بزرگ بکند یا کفیلی را پیدا کند وزن ترس داست بدون تطهیر از دنیا برود عمرو حاضر به کفالت بچه شد. زن به امام علی گفت کفیل برای بچه خود پیدا کرده در این حال امام علی نیز تجاهل می کند و برای چهارمین بار اقرار می کند در این حالت امام علی دست به دعا بر می دارد و می فرماید خدایا به پیامبر فرمودی هر کسی حدی از حدود الهی را تعطیل کند با من دشمنی کرده، خدایا من حدود تو را تعطیل نمی کنم و احکام الهی را ضایع نشدم. در این حال امام سرخ رو شد عمرو گفت فکر می کردم راضی به چنین کاری هستید اگر راضی نمی باشد کفالت خود را پس می گیرم امام علی فرمود بعد از چهار بار شهادت باید کفالت را بپذیری. بعد از اعلام در میان مردم ایستاد گفت امام علی می خواهد بر این زن می خواهد اجرای حد بکند. بگونه ای حاضر شوید که همدیگر را نشناسید-صورتهای خود را بپوشانید- امام علی در روز اجرای حد زن را در محل اجرای حد- پشت کوفه- آورد و مردم همه نقاب بسته و سنگ ریزه ها را به همراه داشتند امام علی دستور حفر گودال را داد و زن را در آن گودال قرار داد بعد از آن با صدای بلند فرمود هر کس حدی بر گردن دارد حق ندارد اجرای حد کند در این حالت همه منصرف شدند و فقط امام علی و حسنین ماندند.

وسائل الشيعة؛ ج‌28، ص: 36

وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ رَفَعَهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي حَدِيثِ الزَّانِي الَّذِي أَقَرَّ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ- أَنَّهُ قَالَ لِقَنْبَرٍ احْتَفِظْ بِهِ ثُمَّ غَضِبَ- وَ قَالَ مَا أَقْبَحَ بِالرَّجُلِ مِنْكُمْ- أَنْ يَأْتِيَ بَعْضَ هَذِهِ الْفَوَاحِشِ- فَيَفْضَحَ نَفْسَهُ عَلَى رُءُوسِ الْمَلَإِ- أَ فَلَا تَابَ فِي بَيْتِهِ- فَوَ اللَّهِ لَتَوْبَتُهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ- أَفْضَلُ مِنْ إِقَامَتِي عَلَيْهِ الْحَدَّ.[1]

مضمون این روایت مانندروایت قبل است با این تفاوت گناهکار مرد است.

الكافي (ط - دار الحديث)؛ ج‌14، ص: 48

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ: رَفَعَهُ إِلى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام، قَالَ: أَتَاهُ رَجُلٌ بِالْكُوفَةِ، فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، إِنِّي زَنَيْتُ فَطَهِّرْنِي، قَالَ: «مِمَّنْ أَنْتَ» قَالَ: مِنْ مُزَيْنَةَ، قَالَ: «أَ تَقْرَأُ مِنَ الْقُرْآنِ شَيْئاً؟» قَالَ: بَلى، قَالَ: «فَاقْرَأْ» فَقَرَأَ فَأَجَادَ، فَقَالَ: «أَ بِكَ جِنَّةٌ؟» قَالَ: لَا، قَالَ: «فَاذْهَبْ حَتّى نَسْأَلَ عَنْكَ». فَذَهَبَ الرَّجُلُ، ثُمَّ رَجَعَ إِلَيْهِ بَعْدُ، فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، إِنِّي زَنَيْتُ فَطَهِّرْنِي، فَقَالَ: «أَ لَكَ زَوْجَةٌ؟» قَالَ: بَلى، قَالَ: «فَمُقِيمَةٌ مَعَكَ فِي الْبَلَدِ؟» قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: فَأَمَرَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام، فَذَهَبَ، وَقَالَ: «حَتّى نَسْأَلَ عَنْكَ». فَبَعَثَ إِلى قَوْمِهِ، فَسَأَلَ عَنْ خَبَرِهِ، فَقَالُوا: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، صَحِيحُ الْعَقْلِ. فَرَجَعَ إِلَيْهِ الثَّالِثَةَ، فَقَالَ لَهُ مِثْلَ مَقَالَتِهِ، فَقَالَ لَهُ: «اذْهَبْ حَتّى نَسْأَلَ عَنْكَ» فَرَجَعَ إِلَيْهِ الرَّابِعَةَ، فَلَمَّا أَقَرَّ، قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام لِقَنْبَرٍ: «احْتَفِظْ بِهِ» ثُمَّ غَضِبَ. ثُمَّ قَالَ: «مَا أَقْبَحَ بِالرَّجُلِ مِنْكُمْ أَنْ يَأْتِيَ بَعْضَ هذِهِ الْفَوَاحِشِ، فَيَفْضَحَ نَفْسَهُ عَلى رُؤُوسِ الْمَلَأِ، أَ فَلَا تَابَ فِي بَيْتِهِ؟ فَوَ اللّهِ لَتَوْبَتُهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ اللّهِ أَفْضَلُ مِنْ إِقَامَتِي عَلَيْهِ الْحَدَّ». ثُمَّ أَخْرَجَهُ وَنَادى فِي النَّاسِ: «يَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِينَ، اخْرُجُوا لِيُقَامَ عَلى هذَا الرَّجُلِ الْحَدُّ، وَلَا يَعْرِفَنَّ أَحَدُكُمْ صَاحِبَهُ». فَأَخْرَجَهُ إِلَى الْجَبَّانِ، فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، أَنْظِرْنِي أُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ وَضَعَهُ فِي حُفْرَتِهِ، وَاسْتَقْبَلَ النَّاسَ بِوَجْهِهِ، فَقَالَ: «يَا مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِينَ ، إِنَّ هذَا حَقٌّ مِنْ حُقُوقِ اللّهِ، فَمَنْ كَانَ لِلّهِ فِي عُنُقِهِ حَقٌّ فَلْيَنْصَرِفْ، وَلَا يُقِيمُ حُدُودَ اللّهِ مَنْ فِي عُنُقِهِ لِلّهِ حَدٌّ. فَانْصَرَفَ النَّاسُ، وَبَقِيَ هُوَ وَالْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ عليهم السلام، فَأَخَذَ حَجَراً، فَكَبَّرَ ثَلَاثَ تَكْبِيرَاتٍ، ثُمَّ رَمَاهُ بِثَلَاثَةِ أَحْجَارٍ، فِي كُلِّ حَجَرٍ ثَلَاثَ تَكْبِيرَاتٍ، ثُمَّ رَمَاهُ الْحَسَنُ عليه السلام مِثْلَ مَا رَمَاهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام، ثُمَّ رَمَاهُ الْحُسَيْنُ عليه السلام، فَمَاتَ الرَّجُلُ، فَأَخْرَجَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام، فَأَمَرَ فَحُفِرَ لَهُ، وَصَلّى عَلَيْهِ وَدَفَنَهُ. فَقِيلَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، أَ لَاتُغَسِّلُهُ؟ فَقَالَ: «قَدِ اغْتَسَلَ بِمَا هُوَ طَاهِرٌ إِلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، لَقَدْ صَبَرَ عَلى أَمْرٍ عَظِيمٍ [2]

سند این روایت صحیح است. محل شاهد اختیار امام علی السلام در اجرای حدود است.

بحثی که مطرح می شود 1- فلسفه حدود چیست و چند نوع هستند؟ بحث اصلی آیا در عصر غیبت می توان حدود را اجرا کرد؟

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo