< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

1400/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه کاربردی/ روش های فقه کاربردی/ نقش زمان و مکان در استنباط/ زمان و مکان در مواضع امامان علیهم السلام

 

کلیدهای حل مسائل مستحدثه چیست؟ چگونه می توان مسائل مستحدثه را پاسخ داد؛ در روابط فردی اجتماعی و سیاسی. با توجه به اینکه مسائل مستحدثه در گذشته نبوده اند و الآن پدید آمده اند مانند فضای مجازی بسیار نو آمد است مسائل فقهی فضای مجازی مانند غیبت و تهمت و نمیمیه و سخن چینی در فضای مجازی معنی دارد و گونه قابل تصور است؟ استراق سمع در فضای مجازی جایز است مثلا بدون اینکه گوشی موبایل طرف مقابل قطع شود شنیدن سخنان خصوصی آنها جایز است؟

عمومات و اطلاقات در آیات و رویات فراوان هستند آیات عموم و اطلاق در جلسه گفته شد. علامه مجلسی 62 روایت را نقل کرده است. ابتدا روایاتی را از کتاب عوالی اللائلی نقل کرده است.مرحوم مرعشی مقدمه ای در ابتدای کتاب در دفاع عوالی نوشته اند ولی محقق بحرانی که منش ا خدشه به کتاب های حدیثی نیست به کتاب و مولف ایراد گرفته است اما مرحوم مرعشی همه آنها را پاسخ داده اند. یکی از ایرادها فلیسوف و عارف بودن مولف است در حالی که عارف و فیلسوف متاله بودن حتی فضیلت است مانند علامه طباطبایی و علامه حسن زاده آملی و ملا صدار می گوید مرگ بر فلسفه ای که بخواهد در مقابل کلام امام صادق بایستد. اشکال عمده به این کتاب مسند نبودن روایات او است و برخی روایات از منابع اهل سنت گرفته شده اند. برخی از روایات این کتاب قاعده فقهی شده اند.

بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‌2 ؛ ص272

وَ قَالَ ص‌ إِنَّ النَّاسَ مُسَلَّطُونَ عَلَى أَمْوَالِهِمْ.[1]

این روایت مصدر قاعده سلطنت در فقه است علما و فقها به این قاعده استناد می کنند.

یکی از مدارک قاعده نفی سبیل «الاسلام یعلو و یعلی علیه» است که مرحوم شیخ صدوق مرسل در من لایحضره الفقیه نقل کرده است

قاعده استصحاب

بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‌2 ؛ ص272

قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‌ مَنْ كَانَ عَلَى يَقِينٍ فَأَصَابَهُ شَكٌّ فَلْيَمْضِ عَلَى يَقِينِهِ فَإِنَّ الْيَقِينَ لَا يُدْفَعُ بِالشَّكِّ.[2]

اصالت الصحة فی عمل المسلم و تصدیق المومن اصل بر این است مومن تصدیق شود مگر خلاف آن ثابت شود. مرحوم مجلسی روایت را ازکافی نقل کرده است و سند صحیح دارد

بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‌2 ؛ ص273

عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ قَالَ: كَانَتْ لِإِسْمَاعِيلَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ دَنَانِيرُ وَ أَرَادَ رَجُلٌ مِنْ قُرَيْشٍ أَنْ يَخْرُجَ إِلَى الْيَمَنِ فَقَالَ إِسْمَاعِيلُ يَا أَبَتِ إِنَّ فُلَاناً يُرِيدُ الْخُرُوجَ إِلَى الْيَمَنِ وَ عِنْدِي كَذَا وَ كَذَا دِينَاراً أَ فَتَرَى أَنْ أَدْفَعَهَا إِلَيْهِ يَبْتَاعُ لِي بِهَا بِضَاعَةً مِنَ الْيَمَنِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا بُنَيَّ أَ مَا بَلَغَكَ أَنَّهُ يَشْرَبُ الْخَمْرَ فَقَالَ هَكَذَا يَقُولُ النَّاسُ فَقَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ‌ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ‌ يَقُولُ يُصَدِّقُ لِلَّهِ وَ يُصَدِّقُ لِلْمُؤْمِنِينَ فَإِذَا شَهِدَ عِنْدَكَ الْمُؤْمِنُونَ فَصَدِّقْهُمْ.[3]

اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام است. فرقه ای بعد از امام صادق قائل به او شدند با اینکه در زمان امام صادق از دنیا رفت. امام صادق به اسماعیل فرموند این شخص خمر می خورد اما اسماعیل در پاسخ می گوید این سخن مردم است و معلوم نیست درست باشد! امام صادق فرمود یومن بالله و یومن للمومنین یعنی تصدیق مومن کنار تصدیق خداوند قرار گرفته است معنای این سخن تصدیق سخن مومن است از این روایت قاعده تصدیق مومن استفاده می شود اصل بر این مومن بنا ندارد در سخنی که می گوید خلاف بگوید ولی منافق چنین نیست. در جامعه ای که خوبان هستند اصل حسن ظن به مومنان را حاکم کرد ولی در جامعه ای که دشمن حاکم است باید اصل سوء ظن را حاکم کند.

قاعده برائت در چندتا از این روایت ذکر شده است

بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‌2 ؛ ص274

من لا يحضره الفقيه رُوِيَ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ: كُلُّ شَيْ‌ءٍ مُطْلَقٌ حَتَّى يَرِدَ فِيهِ نَهْي‌[4]

بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‌2 ؛ ص274

الإختصاص قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ رُفِعَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ سِتٌّ الْخَطَأُ وَ النِّسْيَانُ وَ مَا اسْتُكْرِهُوا عَلَيْهِ وَ مَا لَا يَعْلَمُونَ وَ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ مَا اضْطُرُّوا إِلَيْهِ.[5]

در روایت دیگر رفع عن امتی تسعة نقل شده و حدیث معروف برائت است

بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‌2 ؛ ص280

الْعَطَّارُ عَنْ سَعْدٍ عَنِ ابْنِ يَزِيدَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ رُفِعَ عَنْ أُمَّتِي تِسْعَةٌ الْخَطَأُ وَ النِّسْيَانُ وَ مَا أُكْرِهُوا عَلَيْهِ وَ مَا لَا يُطِيقُونَ وَ مَا لَا يَعْلَمُونَ وَ مَا اضْطُرُّوا إِلَيْهِ وَ الْحَسَدُ وَ الطِّيَرَةُ وَ التَّفَكُّرُ فِي الْوَسْوَسَةِ فِي الْخَلْقِ مَا لَمْ يَنْطِقْ بِشَفَةٍ.[6]

این تعداد روایاتی که علامه مجلسی نقل می کند در خصوص اطلاقات است

انصراف عمومات

آیا عمومات به آنچه انصراف در زمان معصوم بوده، دارد؟ و نمی توان به زمان های دیگر سرایت داد؟ «و اعدوا لهم من قوة و من رباط الخیل» قوه در آن زمان به تیر اندازی معنی شده الا ان من القوه الرمی. لذا با چه استدلالی موشک و پهباد و زیر دریایی استفاده می شود؟ می گوییم در زمان علامت اقتدار تیر و کمان بود و در زمان حاضر به وفور پهباد داشته باشیم. مسلک اخباری گری انصراف را به زمان گذشته می دهد ولی عمومات گاهی علت را بیان می کند علت هم تعمیم یا تخصیص می دهد مانند لا تشرب الخمر لانه مسکر که از لانه مسکر علت فهمیده می شود. زنان در عده وفات حکمت جلوگیری از اختلاط میاه است لذا بخاطر آن در صورتی که زن عقیم باشد باز هم باید عده نگهدارد چون اختلاط میاه علت نیست بلکه حکمت است مانند بسیاری از روایات علل الشرایع

برخی از عمومات با قیاس اولویت دانسته می شود مانند حرمت زدن والدین که از «و لا تقل لهمل اف» دانسته می شود وقتی کمترین بی مهری به والدین نهی می شود به طریق اولی بیشتر از آن نیز جایز نیست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo