< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سید احمد خاتمی

99/07/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: حقوق کودک/ ناقص بودن جنین/

خلاصه جلسه گذشته

سئوال شد اگردر آزمایش دکتر تشخیص بدهد جنین در رحم ناقص است اگر متولد شود ناقص بدنیا می آید آیا جایز است آن را سقط کنند؟

در مراجعه به استفتاءات امام راحل چنین استفتائی را نیافتم ولی از مراجع معاصر استفتاء شده است. قبل نقل استفتاء مراجع مبنی حکم را می گوییم. این مساله از مسائل مستحدث است لذا به عمومات مراجعه می شود. عمومات می گوید اگر روح در جنین دمیده شده باشد نفس محترمه شمرده می شود و کشتن نفس محترمه جایز نیست پس اصل در پاسخ به سئوال عدم جواز است مگر ضرورت داشته باشد و یا با قاعده عسر و حرج که بر پدر و مادر مترتب می شود جواز سقط صادر شود در غیر این صورت اصل عدم جواز سقط جنین است.

سوال کردند با عکس برداری از جنین داخل شکم مادری معلوم شد که جنین ناقص الخلقه می باشد و بعد از تولد مانند تکه گوشتی به کنار خواهد افتاد و هیچ گونه فعالیتی نمی تواند داشته باشد و فاقد هر گونه درک و شعور انسانی خواهد شد بفرمایید:

الف- آیا جایز است در همان حال جنین بودن قبل از ولوج روح یا بعد از ولوح روح وی را از بین ببرد؟ و جنین را سقط نمود؟

پاسخ دادند، آیت الله مکارم می فرماید: هرگاه در مراحل ابتدایی جنین باشد و جنین به صورت انسان کامل در نیامده باشد باقی ماندن جنین در آن حالت سپس تولد ناقص آن باعث عسر و حرج شدید برای پدر و مادر گردد با این شرط مانعی ندارد و احتیاطا باید دیه را بدهند.

آیت الله فاضل لنکرانی جواب دادند سقط جنین جایز نیست مگر بنابر ضرورت. البته ضرورت را بیان نکردند؛ مثلا تولد بجه ناقص سبب کشته شدن مادر بشود. اینکه گفتند احتیاطا دیه را بدهند چون در روایات تعبیر به قتل شده است حتی اگر جنین ناقص باشد.

در اینجا دو بحث مطرح می شود یکی حکم تکلیفی که فرمودند اگر قبل از ولوج روح عسر و حرج شدید باشد گفتند جایز است و دیگری حکم وضعی که پرداخت دیه است. ولی بعد از ولوج روح قتل نفس قطعی است و این جایز نیست.

دوباره سئوال شده اگر طفل بدنیا بیاید و سپس مریض شود آیا جایز است هیچ گونه اقدامی در مورد درمان وی انجام نداد تا زودتر بمیرد؟ و چه بسا از درد و رنج راحت شود؟

جواب دادند: جواز خالی از اشکال نیست. چون چنانکه کشتن دیگری جایز نیست، فراهم کردن مقدمات کشتن هم جایز نیست.

بحث در تزاحم بین حیات جنین و حیات مادر بود. بچه اگر در شکم مادر بماند مادر یا فرزند خواهد مرد. فتوا این است که تمام تلاش را بکار بگیرند که هر دو زنده بمانن.د اما اگر این تلاش ناکام بماند و بزشک بخواهد دست به اقدام بزند یا مادر و یا فرزند می میرد پزشک حق ندارد دست به اقدام بزند چون در برابر دو نفس محترم جنین و مادر قرار دارد و هیچ کدام بر دیگری ترجیح ندارد. فقط یکی از معلقین عروه گفته قتل جنین ترجیح به مادر دارد؛ هیچ فقیه دیگری چنین فتوایی نداده چون نفس محترم است فرقی بین بچه یک روز با مادر پنجاه ساله فرقی ندارد و هر دو نفس محترمه هستند. اما اینکه یکی مادر است و دیگری فرزند است و مقام مادر بالاتر از فرزند است مبنای فقهی برای ترجیح نیست. بنابراین پزشک حق اقدام ندارد.

آیا مادر می تواند کاری کند که جنین بمیرد و خود زنده بماند؟ در حقیقت این دو مساله است یکی اینکه نفر ثالثی جنین را بکشد یا مادر اقدام به کشتن جنین خود بکند. در خصوص مادر اینکه ضرر متوجه او شده این بحث مطرح می شود که واجب است مادر ضرر تحمل کند تا اینکه فرزند نمیرد مثلا سیل وارد کوچه شده است درب آهنی بسته است سیل در حال سرایز شدن به آخر کوچه است اگر سیل به ته کوچه برسد همه اهالی آخر کوچه را می کشد اما اگر در را باز کند از شدت سیل کاسته می شود آیا تحمل ضرر واجب است تا دیگری ضرر نبیند؟ فقها می گویند تحمل ضرر واجب نیست بنابراین مادر می تواند کاری کند برای حفظ حیات خودش واجب نیست تحمل ضرر کند تا بمیرد این عسر و حرج است دفع المفسده اولی من جلب المصلحه، پس مادر می تواند برای حفظ جان خود جنین را بکشد و تحمل ضرر بر او واجب نیست.

آیا پزشک می تواند در این صورت دارو بنویسد برای مادر تجوز کند قرص را بخورد تا بچه بیافتند؟ پاسخ، می تواند تجویز کند چون اقدام و جراحی پزشک حرام بود اما بر مادر حرام نیست چون فرض این است که مادر یا بچه می میرد لذا می تواند نسخه بنویسد و در این صورت شریک جرم شمرده نمی شود

تمام سخن در این سئوال برای بعد از ولوج روح است. در مساله عروه می می فرماید: و لو خیف مع حیاتهما علی کل منهما انتظر حتی یقضی، برای زمانی است که ولوج روح شده است اما اگر هنوز ولوج لوح برای جنین نشده و خطر برای مادر حتمی است، بسیاری از فقها گفته اند جایز است مادر حمل خود را سقط کند. محقق خویی و آیت الله تبریزی، آیت الله فاضل لنکرانی گفته اند یجوز اسقاط الحمل قبل ولوج الروح اذا کان بقاء الحمل لتلف الام او الضرر العظیم علیها او وقعت فی العسر و الحرج الشدید و آیت الله سیستانی و آیت الله مکارم قائل به جواز اند

 

دلیل این فتوا اولا ادله حرمت قتل نفس محترمه قبل از ولوج روح بر حمل صدق نمی کند، قبل از ولوج روح به او انسان و نفس به او گفته نمی شود بلکه آنچانکه در قرآن ذکر شده علقه و مضغه است. ثانیاً دلیل لاضرر و لا حرج در اینجا بر حکم حرمت سقط جنین حاکم است یعنی لاضرر دست مادر را می گیرد و می گوید ای مادر جانت را از این معرکه نجات بده، لا حرج می گوید حرج را تحمل نکن را منتهی به مرگت نشود بنابراین در تزاحم حقین به این دو مساله را باید توجه کرد طبیب حق ندارد وارد شود یعنی اگر می تواند کاری کند که جان مادر و فرزند را نجات بدهد باید این کار بکند اما اگر نمی تواند چون خطر جانی باید مساله را به تقدیر بسپرد چه خواهد شد اما برای مادر جایز است یعنی اگر مادر می تواند جان خودش و جان جنین را نجات بدهد باید این کار را بکند قتل نفس محترمه نشود اما اگر هیچ راهی نیست هیچ حکم فقهی به مادر نمی گوید تا مرز مرگ جلو برود.

زنده ماندن جنین در رحم مادر مرده

مساله دیگر در فقه اطفال مورد بحث قرار می گیرد اگر مادر بیمرد و جنین در رحم مادر زنده باشد. اکثر قریبت به اتفاق فقهاء می گویند باید شکم مادر را بشکافند و حمل را از رحم مادر خارج کنند. شیخ مفید در مقنعه ص 87 می فرماید: فان ماتت امرئة و فی جوفها ولد حی یتحرک شق بطنها مما یلی جنبها الایسر( مطرح خواهیم کرد مستند شکافتن سمت چپ چیست) و اخرج الولد منه ثم خیط الموضع و غلسّت و کفنّت و حنطّت بعد ذالک و دفنت. شیخ طوسی در خلاف ج 1 ص 729 می فرماید: لا اعرف فیه خلافا، محقق حلی و شیخ طوسی در نهایه و محمد طباطبایی در مدارک و صاحب جواهر می فرماید لا عرف خلافا. ظاهرا در این جهت شیعه و سنی متفق القول هستند. علامه در تذکره می فرماید: و لو ماتت الام دونه قال علمائنا یشق بطنه من الجانب الایسر و اخرج الولد و خیط الموضع و به قال الشافعی لان اتلاف جزء من المیت لابقاء حیٍ جاز.

دلیل مساله

از شیخ مفید داستانی نقل می کنند شخصی از شیخ مفید سئوال کرد مادر بمیرد و بچه در شکم مادر است نقل می کنند شیخ مفید فرمود مادر را دفن کنید. شخص رفت و بار دیگر زن آمد سئوالی را از شیخ مفید پرسید و درخواست کرد شیخ مفید با دقت بیشتری پاسخ بدهد مانند مساله قبلی نشود شیخ مفید فرمود مساله قبل چه بود زن گفت مثلا دختر مرد از دنیا رفت و بچه در شکم او بود شما فتوا به دفن دادید ولی جوانی از طرف شما آمد گفت شیخ مفید می گوید شکم را بشکافید و بچه را دربیاورید آنگاه زن را دفن کنید. شیخ مفید متوجه جوان فرستاده ای از امام زمان علیه السلام یا خود امام زمان بوده است؛ شیخ مفید در خانه خود را بست، به شیخ مفید پیغام رسید فتوا بده ما تو را کمک می کنیم. البته در کتاب ها این داستان را خوانده ام ولی فتوای صریح شیخ مفید در مقنعه خلاف داستان را می گوید. البته کلی عنایت امام زمان به فقها را نمی توان انکار کرد ولی خصوص این مساله فتوای شیخ مفید را خواندم. فان ماتت و فی جوفها ولد حی .... مگر توجیه شود نوشتن این فتوا بعد از این داستان بوده است.

دلیل عام داریم و نیز دلیل خاص داریم. اما دلیل عام عبارت از مقتضای ادله وجوب حفظ نفس محترمه تاکید دارد فرض زنده بودن جنین است و راهی برای نجات نفس غیر از شکافتن مادر نیست حرمت حیات حی اعظم از حرمت مادری که از دینا رفته است اگر هیچ نصی نداشته باشیم عقل حکم به آن می کند عقل می گوید مادری که از دینا رفته به چه دلیل بچه ای که در شکم مادر زنده است آن هم بمیرد عقل می گوید بچه را نجات بدهید و برای حفظ حرمت مادر مرده محل شکافتن را بدوزند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo