< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله خلخالی

89/09/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وضو و غسل در ظرف غصبی

در جلسه قبل اشاره شد بحث در ظرف غصبی در دو فرع مورد برسی قرار می گیرد یکی در صورتی که مندوحه وجود داشته باشد یعنی آب دیگری در ظرف مباح وجود داشته باشد و فرض دیگر اینکه مندوحه وجود نداشته باشد.

فرع اول:

در این فرع امر اولی وجود دارد زیرا با در اختیار داشتن آب دیگر، وجود آب در ظرف غصبی کالعدم می باشد و این فرد واجد الماء می باشد حال اگر در این فرض آب را به ظرف دیگری منتقل کند که یقینا وضو صحیح است اگر چه کار حرامی انجام داده است اما اگر تدریجا و غرفة بعد غرفة با این آب در ظرف غصبی وضو بگیرد در این صورت نیز وضو صحیح است و با اطلاقات منافاتی ندارد الا اینکه عبارتی در عروه وجود دارد که سید حتی در فرض وجود مندوحه نیز وضو و غسل را باطل دانسته است.

العروة الوثقى (المحشى)، ج‌1، ص: 289

« و كذا لا يجوز استعمال الظروف المغصوبة مطلقاً، و الوضوء و الغسل منها مع العلم باطل مع الانحصار بل‌طلقاً نعم لو صبّ الماء منها في ظرف مباح فتوضّأ أو اغتسل صحّ و إن كان عاصياً من جهة تصرّفه في المغصوب».

ایشان می فرمایند حتی در فرض وجود مندوحه نیز وضو و غسل باطل است مگر اینکه آب را به ظرف مباحی منتقل کند در این صورت وضو صحیح است اگر چه در انتقال آب از ظرف غصبی مرتکب حرام شده است.

شاید وجه فتوای مرحوم سید در بطلان وضو حتی در فرض وجود مندوحه این باشد که بگوییم برداشتن آب و استعمال آنیه مصداق وضو می باشد و چون استعمال ظرف غصبی هم می باشد حرام می باشد لذا با فعل حرام نمی توان قصد تقرب نمود.

و فیه:

اگر وضو و استعمال ظرف غصبی با هم متحد بودند این کلام صحیح بود ولی استعمال غصب با فعل وضوی ترتیبی کاملا مباین است فعل وضو عبارت است غسل و مسح و استعمال ظرف عبارت است از برداشتن آب و این دو با هم متغایر می باشند لذا این توجیه ضعیفی هم که برای کلام سید شده است صحیح نیست.

فرع دوم:

اما در صورت انحصار آب در وضوی تدریجی اگر آب را به ظرف دیگر منتقل کند اگر چه وظیفه اولی تیمم است ولی با امر ترتبی می توان وضو را تصحیح کرد زیرا اولا به او گفته شده است که «تیمم کن» بعد از انتقال آب کأنّه به او گفته شده است « لاتغصب فاذا فعلت فتوضا»

اما اگر بخواهد تدریجا از خود ظرف غصبی وضو بگیرد اولین کف آبی که بر می دارد و با آن صورت شسته می شود صحت این جزء منوط به اتصال بقیه اجزاء و غسلات و مسحات وضو می باشد در حالیکه بعد از برداشتن اولین کف آب و شستن صورت دوباره خطاب «لاتغصب» می گوید که در این ظرف تصرف نکن در نتیجه این خطاب بین جزء اول و دوم فاصله می اندازد و مانع از انجام جزء دوم می باشد اگر چه این مانع شرعی می باشد ولی «المانع الشرعی کالمانع العقلی» وقتی که «لاتغصب» دوباره آمد این فرد را فاقد الماء قرار می دهد و منع شرعی، موجود تکوینی را تبدیل به معدوم تشریعی می کند-مانند کسی از اساس فقط به اندازه شستن صورت آب دارد- در نتیجه با وجود مانع از اتصال جزء اول با بقیه اجزاء در انجام جزء اول چگونه می توان قصد قربت کرد لذا این جزء لغو خواهد بود و وضو باطل خواهد بود ولی با این حال می بینیم که می فرمایند وضو در این فرض هم صحیح است حال ببینیم راه حل تصحیح وضو و غسل در این فرض چیست؟

اشکال بر دلیل بر بطلان وضو و غسل در این فرض

جواب نقضی

اولا نقض می کنیم به مثال معروف صلاة مبتلا به ازاله، در صلاة مبتلا به ازاله همین شبهه وجود دارد زیرا در اینجا شرط صحت صلاة معصیت امر به«اغسل المسجد» می باشد و شرط صحت صلاة که عصیان می باشد قطعا به تدریج می باشد نه به شکل آنی، لحظه اول که عصیان می شود در لحظه بعد باز خطاب «لاتعص ثانیا» وجود دارد و هکذا در نتیجه در نماز هم این نهی مانع از اتصال جزء دوم به جزء اول نماز می شود هر جوابی که در این مثال داده شود همان را در باب وضو هم خواهیم گفت.

نقض دوم مزاحمت صلاة آیات با صلاة یومیه می باشد اگر چنانچه شخص در آخر وقت وارد مسجد شد و نماز آیات هم بر او واجب شده باشد و نماز یومیه هم باید بخواند و البته باید نماز یومیه را مقدم سازد حال اگر عصیان کند و نماز آیات را بخواند می گویند این نماز با امر ترتبی صحیح است در حالیکه در این مثال هم شرط صحت صلاة آیات که عصیان صلاة یومیه می باشد به شکل تدریجی می باشد لذا بین اجزاء صلاة آیات فاصله خواهد انداخت.

اما جواب حلی

جواب حلی با یک تذکری بیان می شود در واجبات مرکبه بیان شد که اجزاء متاخر شرط صحت اجزاء متقدم است بصورت شرط متاخر کسی که وارد نماز می شود تکبیری که می گوید نمی شود گفت این تکبیر صحیح است بلکه وقتی صحیح خواهد بود که قرائت نماز بعد آن آورده شود نه تنها قرائت بلکه بقیه اجزاء تا اینکه سلام نماز گفته شود آخرین جزء عبادت شرط اولین جزء بلکه شرط اجزاء قبل از خود می باشد این کلام بر این مبناست که قدرتی که در اجزاء مرکب لازم است در زمان خودش لازم است نه از اول لذا اگر کسی ابتدای شروع نماز قادر بر سجود نیست ولی می داند که قرائت را بخواند و رکوع را انجام بدهد وقتی به سجده برسد قدرت بر سجده پیدا می کند این فرد تکلیفش این است که با همین نیت وارد نماز شود و هر وقت به سجده رسید آن را انجام دهد کما اینکه نفس اجزاء به صورت شرط متاخر دخیل است در صحیت اجزاء سابقه، قدرت بر اجزاء در زمان خودش شرط صحت اجزاء سابقه است حال با ذکر این مقدمه در حل این اشکال می گوییم این که گفتیم لاتغصب بین اجزاء فاصله ایجاد می کند ما بوسیله عصیان کردن آن را از بین می بریم وقتی در لحظه دوم هم عصیان صورت گرفت شرط صحت، حاصل می شود و جزء قبلی متصل به جزء بعد خواهد شد در نتیجه غسل و وضوی ترتیبی با ظرف غصبی صحیح خواهد بود.

خلاصه اینکه بین وجود مندوحه و عدم مندوحه فرقی نیست و وضو و غسل در هر دو صورت صحیح است.

البته در حل این اشکال باید خوب دقت شود که چگونه حل شد چنانکه اشاره شد ما همانگونه که اتصال اجزاء متاخر را به اجزاء سابق به نحو شرط متاخر درست کردیم گفتیم که در قدرت هم قدرت بر هر جزئی در ظرف انجام خودش کافی است لذا مرحوم نائینی که شرط متاخر را قبول ندارند در این فرض می فرمایند غسل و وضوی تدریجی باطل می باشد و این فرد واجد الماء نیست و فاقد الماء می باشد.

جواب ایشان هم این است که ما وجود قدرت را در زمان خودش شرط می دانیم و شرط متاخر هم مورد قبول ما است لذا فرمایش ایشان هم قابل قبول نیست.

نتیجه بحث این شد که هم قول جناب سید رحمة الله علیه در عروه در فرض وجود مندوحه رد شد و هم قول مرحوم نائینی رحمة الله علیه در فرض عدم مندوحه.

البته واضح است اگر چه وضو و غسل صحیح است اما نفس استعمال ظرف غصبی حرام می باشد.

الوضوء و الغسل فی الارض المغصوبه او فی فضاء الغصبی

اما وضو و غسل در زمین غصبی

1- وجود مندوحه

اگر زمین دیگری وجود دارد که بتوان در آنجا وضو یا غسل انجام شود امر اصلی او را شامل می شود و اگر خواست در زمین غصبی وضو بگیرد مانعی ندارد زیرا وضو و غسل فعلی هستند که بر بدن صورت می گیرند و با تصرف در زمین اتحاد ندارند لذا «لایسری حکم احد المتلازمین الی الآخر» یعنی حرامی که انجام دادید حکم آن سرایت نمی کند به فعلی است که مقابل با آن باشد.

2- عدم وجود مندوحه

اما اگر مندوحه نباشد به این معنا که زمین دیگری برای غسل و وضو نباشد و زمین منحصر در هیمن زمین باشد اینجا تکلیف اولی تییم می باشد زیرا وضو متوقف می شود بر تصرف زمین غصبی حال اگر عصیان شد و وارد در این زمین شد و خواست وضو بگیرید می گوییم که وضو و غسل صحیح است زیرا داخل در باب اجتماع امر و نهی خواهد شد به این معنا که عمل شما که عبارت است از وضو و غسل مقرون می شود با فعل حرام البته قرانا جبریاً لا قراناً اختیاریاً بنابر این فعل حرام و واجب کنار هم قرار می گیرند تصرف در غصب در کنار غسل وجه و غسل بدن قرار می گیرد و بناءً علی القول بجواز الاجتماع بلا اشکال عبادت انجام شده صحیح است.

خلاصه اینکه وضو در زمین غصبی چه در صورت وجود مندوحه و چه در صورت عدم وجود آن صحیح می باشد.

وضو و غسل در فضای غصبی

1- غسل در فضای غصبی

می گویند غسل در فضای غصبی بلا اشکال درست است زیرا فضا ارتباطی به عملی که من در بدنم قرار می دهم ندارد شستن بدن تصرف در فضا نیست تصرف در خودم می باشد.

2- وضو و تیمم در فضای غصبی

اما در وضو تصرف در فضا می باشد بخاط مسح سر و پا و هم چنین در تیمم زیرا تیمم قوامش به مسح می باشد

مرحوم سید در اینجا می فرمایند این فرد حکم فاقد طهورین را دارد زیرا نه می تواند وضو بگیرد و نه می تواند تیمم کند.

استاد می فرمایند که احوط این است که این فرد احتیاط کند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo