< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

99/11/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجج و امارات/ ظن/ خبر واحد

الخبر الواحد

هم می توان گفت: «الخبر الواحد» و هم می توان گفت: «خبر الوحد»؛ هر دو صحیح است. اگر گفتیم «الخبر الواحد»، یعنی خبری که واحد است. اما اگر گفتیم «خبر الواحد»، یعنی خبری که از یک نفر رسیده است. خبر واحد یک اصطلاح در مقابل خبر متواتر و مستفیض است. مادامی که خبر به حد تواتر یا مستفیض نرسیده باشد، خبرِ واحد است. مشهور بین اصحاب این است که خبر واحد، فی الجمله، حجت است.

ابتدا باید ببینیم آیا این مسئله، اصولی است یا نه؟ در نظر ما ملاک اصولی بودن، این است که نتیجه مسئله، در قیاسی که منتِج به حکم شرعی است، کبری قرار گیرد. یعنی یقعُ فی طریق الاستنباط. خبر واحد یقینا اینگونه است؛ پس خبر واحد از مسائل علم اصول است. مثلا بگوییم که غسل جمعه مستحب است؛ به خاطر اینکه خبر واحدی بر آن قائم شده است و خبر واحد، حجت است؛ پس استحباب غسل جمعه در شریعت، ثابت است.

بررسی تطبیق موضوع علم اصول بر خبر واحد

پس به نظر ما تعریف علم اصول بر بحث حجیت خبر واحد، صدق می کند و مسئله، اصولی است. لکن برخی راه دیگری رفته اند و گفته اند که باید ببینیم آیا موضوع علم اصول، برآن صدق می کند یا نه؟ موضوع علم اصول، ادله اربعه یعنی کتاب، سنت، عقل و اجماعند. مقصود از سنت، سنت واقعی یعنی قول، فعل و تقریر معصوم است. موضوع علم اصول، بر مواردی قابل صدق است که از عوارض ادله اربعه باشد؛ حال آنکه وقتی از حجیت خبر واحد، بحث می کنیم، هیچ ارتباطی به سنت ندارد؛ پس موضوع علم اصول، بر خبر واحد صدق نمی کند؛ چون که از عوارض ادله اربعه و عوارض سنت نیست.

بعد توجیهی کرده اند و گفته اند که بحث از دلیلیّتِ دلیل، بحث از ذات دلیل نیست؛ بلکه بحث از عوارض دلیل است. یعنی اینها برای توجیه مطلب، دو مرحله کار کرده اند؛ در ابتدا مراد از ادله را اعم گرفته اند تا اینکه هم شامل سنت واقعیه و هم شامل سنت حاکیه شوند و خبر واحد هم به عنوان سنت حاکیه، داخل در بحث شود. بعد به سراغ این اشکال آمده اند که آیا ادله ای که موضوع علم اصول است، ذات ادله است یا ادله بما هی ادله؟ تصور کرده اند که منشأ اشکال این است؛ لذا پاسخ داده اند که موضوع علم اصول، ذات ادله است؛ وقتی ذات ادله، موضوع شد، بحث از دلیلیّت دلیل، جزء ذات دلیل نیست؛ بلکه بحث از عوارض حساب می شود. در ما نحن فیه که بحث از حجیت خبر واحد می کنیم، بحث ازدلیلیّت دلیل، بحث از ذات دلیل نیست؛ بلکه بحث از عوارض دلیل است. لذا موضوع علم اصول، بر آن قابل صدق است. یعنی فی الواقع اینها اشکال را عوض کردند و گویی اشکال دیگری را جواب داده اند.

آخوند می فرماید: این حرفها چه فایده ای دارد؟ شما موضوع علم اصول را عوض کردید تا بتوانید مشکل را حل کنید؛ حال آنکه موضوع، خود سنت واقعیه است‌؛ نه اعم از سنت حاکیه. در بحث حجیت خبر واحد، به هیچ وجه کاری با سنت واقعیه نداریم. اگر سنت را اعم از واقعیه و حاکیه کردیم، این حرفها می آید؛ چون خبر واحد، سنت حاکیه است.

بعد آخوند راه حل شیخ را پیش می کشد. شیخ به صورتی خواسته که حجیت خبر واحد را به سنت واقعیه ربط دهد؛ لذا می فرماید که وقتی از حجیت خبر واحد بحث می کنیم، در واقع داریم می گوییم که «هل تثبت السنّه بالخبر الواحد ام لا»؛ یعنی آیا سنت واقعیه با خبر واحد ثابت می شود یا نه؟ بدین صورت شیخ خواسته که پای خبر واحد را وسط بکشد و بگوید بحث از حجیت خبر واحد، بحث از عوارض سنت است. «أن مرجع هذه المسألة إلى أن السنّة ـ وهي قول الحجة أو فعله أو تقريره ـ هل تثبت بخبر الواحد ، أو لا».

آخوند جواب می دهد که اولا این باز می گردد به سنت مشکوکه بما هی مشکوکه اذا قام الخبر الواحد علیه، آیا ثابت می شود یا نه؟ پس موضوع، سنت مشکوکه بما هی مشکوکه است؛ نه سنت بما هی. «فإن التعبد بثبوتها مع الشك فيها لدى الأخبار بها ليس من عوارضها، بل من عوارض مشكوكها».

دوما این در حقیقت، تاویلی است؛ زیرا وقتی که ما از حجیت خبر واحد بحث می کنیم، بحث ما از مثبِتیّت خبر واحد است و مثبِتیّت، از عوارض خبر واحد است نه عوارض سنت. اینکه بگوییم آیا سنت با آن ثابت می شود یا نه، تاویلی در بحث است. به بیان دیگر در علم اصول ما نمی گوییم: «آیا سنت با خبر واحد ثابت می شود یا نه؟» بلکه می گوییم: «آیا خبر واحد حجت است یا نه؟». حجیت هم به معنای مثبِتیّت خبر واحد و از عوارض خود خبر واحد است. لذا اینکه شما می خواهید بحث را از عوارض سنت کنید، تاویلی است. به بیان سوم، بحث از مثبِتیّت، بحث از عوارض سنت حاکیه است که خود خبر است؛ نه سنت محکیه.

«مع إنّه لازم لما يبحث عنه في المسألة من حجية الخبر ، والمبحوث عنه في المسائل إنّما هو الملاك في إنّها من المباحث أو من غيره ، لا ما هو لازمه». ما با دلالت مطابقی از مثبتیّت خبر واحد بحث می کنیم؛ لذا بحث ما از عوارض خبر واحد است. این مطلب که سنت با خبر واحد، ثابت می شود، مدلول التزامی بحث ماست؛ نه مدلول مطابقی. وقتی می خواهیم ببینیم یک مسئله، در علمی داخل است یا نه، باید موضوع و محمول را ببینیم؛ نه لوازم را. موضوع، خبر واحد و محمول هم حجیت است؛ مگر اینکه تاویل کنید و این راه حل، بدون تاویل، کاربرد ندارد.[1]

حجیت خبر واحد

ادله مخالفین حجیت خبر واحد

محقق خراسانی ابتدا ادله نافیه حجیت خبر واحد و سپس ادله مثبِته را بحث می‌کند. ایشان می فرمایند: «وكيف كان ، فالمحكي عن السيد (سید مرتضی) والقاضي (ابن براج) وابن زهرة والطبرسي وابن إدريس عدم حجية الخبر (استدلال ایشان برای رد حجیت خبر واحد، چه بوده است؟) واستدل لهم بالآيات الناهية عن اتباع غير العلم (از این بابت که خبر واحد، علمی نیست، آیات ناهیه از عمل به غیر علم شامل خبر واحد هم می شود) والروايات الدالة على ردّ ما لم يعلم إنّه قولهم (عليهمالسلام)». بله روایاتی داریم که بر این مطلب دلالت دارند که وقتی می توانیم به یک خبر، عمل کنیم که یقین کنیم این خبر از ائمه معصومین علیهم السلام است و وقتی یقین نداریم، نمی توانیم به آن عمل کنیم. در روایتی در بصائر الدرجات[2] آمده است که: «محمد بن عيسى قال اقرأني داود بن فرقد الفارسى كتابة إلى ابى الحسن الثالث عليه السلام وجوابه بخطه فقال نسألك عن العلم المنقول الينا عن ابائك واجدادك قد اختلفوا علينا فيه كيف العمل على اختلافه إذا نرد اليك فقد اختلف فيه فكتب وقرأته ما علمتم انه قولنا فالزموه وما لم تعلموا فردوه الينا»؛ یعنی اگر علم داشتید، عمل کنید و اگر علم نداشتید، «فردوه الينا»؛ یعنی عمل نکنید و حجیت ندارد؛ چه صادر نشده باشد و چه معنای آن را نفهمیم. اما این روایت در مورد خبری است که صدورش مشکوک است.

در ادامه، محقق خراسانی می فرماید: «أو لم يكن عليه شاهد من كتاب الله أو شاهدان (بر این مطلب روایت داریم که هر روایتی که یک یا دو شاهد از کتاب الله بر آن نباشد، حجیت ندارد) أو لم يكن موافقاً للقرآن إليهم (روایت داریم «فما وافق كتاب الله عزَّ وجلَّ فخذوه ، وما خالف كتاب الله فردّوه») أو على بطلان ما لا يصدقه كتاب الله ، أو على أن ما لا يوافق كتاب الله زخرف ، أو على النهي عن قبول حديث إلّا ما وافق الكتاب أو السنة إلى غير ذلك.»

این روایت به تنهایی ممکن است که خبر واحد باشد؛ اما وقتی چند روایت، در کنار هم قرار بگیرند و آیات ناهیه هم ضمیمه شوند، اطمینان آور می شود. بلکه مضمونشان متواتر است و تواتر اجمالی دارند؛ یعنی علم اجمالی داریم که برخی از اینها صادر شده اند. لذا ما از عمل به خبر واحدی که این ویژگیها را ندارد ممنوع هستیم. پس تک تک روایت ها، شاید خبر واحد باشند؛ اما احتمال نمی رود که همه دروغ باشند. لذا باید به قدر متیقن عمل کنیم و قدر متیقتن این است که اگر خبر واحدی باشد که اولا مطابق روایت بصائر، علم به صدور آن نداریم و همچنین موافق کتاب و سنت نیست و شاهدی از کتاب الله بر آن نداریم، این روایت به درد نمی خورد.

بعد می فرماید: «والإجماع المحكي عن السيد في مواضع من كلامه (سید مرتضی در چند جای کلامش، بر رد حجیت خبر واحد، ادعای اجماع کرده است) بل حكي عنه إنّه جعله بمنزلة القياس، في كون تركه معروفاً من مذهب الشيعة» (بلکه حال خبر واحد را حال قیاس می داند).

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo