< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

97/12/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مفاهیم؛

مقدمه

در جلسه گذشته سه نکته نسبت به تعریف محقق خراسانی بیان شد که عبارت بودند از نکته ایضاحی، تقییدی و تعمیمی. ایضاح این بود که در بحث مفاهیم ما در صدد اجتهاد هستیم و کاری با مفردات تعریف نداریم.

همچنین گفته شد: تنها احکام الله به درد اجتهاد می‌خورند؛ چه انشائی باشند و چه اخباری؛ چه آن حکم بگوید: «ان جائک زید فاکرمه» و چه بگوید: «ان جائک زید فاکرامه واجب». لذا تقییدی وارد کرده و می‌گویند: بحث مختص به احکام بوده و مفاهیم فردیه از بحث خارجند.

در نکته تعمیمی نیز ایشان تصریح کردند که مفهوم اعم است از مفهوم موافق و مفهوم مخالف.[1]

دلالات اشاره و اقتضاء و تنبیه

بالمناسبه وارد مواردی که شبیه مفهوم هستند می‌شویم. این موارد که از مقوله مفاهیم نیستند، دلالتِ اقتضاء و تنبیه و اشاره‌اند.

متکلم گاهی مدلول تبعی را قصد می‌کند و گاهی نه. اگر این مدلول مقصود متکلم نباشد ولی مخاطب آن را بفهمد، دلالتش به نحو اشاره خواهد بود؛ مانند دلالت دو آیه آتی بر اقل حمل. آیه اول می‌فرماید: ﴿وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا[2] و آیه دوم بیان داشته که ﴿وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ﴾.[3] دو سال تمام (حولین کاملین) بیست و چهار ماه و حمل و فصال سی ماه است. حاصل تفاضل این دو مقدار، شش ماه است که اقل حمل می‌شود. چنین دلالتی از نوع اشاره است. استدلال به دو آیه مذکور کار حضرت امیر است و الاّ این دلالت‌ها را معمولاً مردم نمی‌فهمند. این دلالت از مقوله دلالت‌های قصدیه نیست.

اما اگر مدلول تبعی مقصود متکلم نیز باشد؛ دلالت آن بر دو قسم خواهد بود. اگر صدق و صحّت کلام متوقف بر آن باشد، از مقوله دلالت الاقتضاء می‌شود؛ مانند ﴿وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا﴾؛[4] زیرا ممکن نیست که مراد خداوند، سوالِ از در و دیوار قریه باشد. پس طبیعتا مراد، سوال از اهل قریه است. لذا در دلالت اقتضاء صدق کلام متوقف وجود دلالت است.

این توقف گاهی عقلی است -مانند مثال مذکور- و گاهی شرعی؛ مثلا با توجه به «لا عتق الا فی ملک»، -عتق متوقف بر ملک شرعی‌ست- اگر کسی بگوید: «اعتق عبدک عنّی» و بخواهد که از طرف او عبد خود را آزاد کنیم، کلام او بر این دلالت دارد که ابتدا عبد را به ملک من در آور و سپس آن را عتق کن. این توقف، توقفی شرعی‌ست؛ زیرا اصلا داخل در حوزه دخالت عقل نیست. این هم از مقوله دلالت اقتضاء است.

اما گاهی وجود این دلالت بدون توقف صحّت و صدق کلام بر آن، است. این نوع را دلالت تنبیه یا ایماء می‌گویند؛ مانند آن اعرابی که آمد و گفت «هلکتُ و اهلکتٌ، جامعت اهلی فی نهار رمضان» و حضرت در جواب فرمودند: «کفِّر».[5] در این‌جا کلام اعرابی دلالت خبریه خود را دارد و کلام پیغمبرصلی‌الله‌علیه‌وآله هم دلالت خود را دارد. اما معنای دیگری که در این میان فهمیده می‌شود، سببیّت جماع برای کفاره است. این سببیت نه در کلام پیغمبر آمده و نه در کلام اعرابی، اما به دلالت تنبیه فهمیده می‌شود. این‌که جمله رسول الله عقیب کلام اعرابی وارد شده، ظهور در سببیت پیدا می‌کند؛ بدون این‌که توقفی در کار باشد.

این سه نوع دلالت که شبیه به مفهومند، از جنس مفاهیم نیستند.


[4] سوره یوسف آیه 82.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo