< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ شک در مکلّفٌ به/ دوران بین الاقل و الاکثر/ اقل و اکثر در شرایط

مقدمه

بحث ما در دوران بین الاقل و الاکثر بود که قسم اصلی آن در اجزاء بود و الان بحث رسیده به دوران بین اقل و اکثر از بابت شرایط. گفتیم که این سه قسم دارد.

قسم اول (مثال نماز و وضو)

عبارت است از اینکه شرط و مشروط دو وجود جداگانه داشته باشند مانند نماز و وضو، [فرضا] می دانیم نماز واجب است اما شک داریم در وجوب وضو، خوب تکلیف چیست؟ گفتیم که برائت جاری است، هم شرعیه و هم عقلیه. البته محقق خراسانی با برائت عقلیه مخالفت کرده، لکن به نظر ما هر دو جاری هستند.

به طور خلاصه جریان و عدم جریان قبح عقاب بلا بیان در اینجا از بابت این است که ما علم اجمالی داریم و محقق خراسانی می گوید این علم اجمالی منحل نمی شود و منجز است لذا بالتبع قبح عقاب بلا بیان جاری نمی شود، ولی ما پاسخ دادیم و گفتیم که در انحلال حقیقی حق با ایشان است اما مراد از انحلال در اینجا انحلال حکمی است، انحلال حکمی جاری است و مانعی ندارد.

مروری بر انحلال حکمی محقق خوئی

انحلال حکمی هم دو بیان دارد یکی بیان محقق خوئی است که می فرماید تنجیز علم اجمالی متوقف بر تعارض اصول است و چون اصول تعارض و تساقط می کنند علم اجمالی بر تنجیز خود باقی می ماند، اما اگر اصل در یک طرف معارضی در طرف مقابل نداشته باشد علم اجمالی منحل می شود، در ما نحن فیه ما علم به وجوب نماز داریم علی سبیل الاطلاق (یعنی لا بشرط) چون دو طرف احتمال ما یکی اطلاق است و دیگری تقیید، یکی لا بشرطیت است و دیگری بشرط شیئیّت، اگر مشروط به وضو است بشرط شیئ است و اگر مشروط نباشد لا بشرط است، در چنین جایی دو طرف، اقتضای تعارض اصول ندارد زیرا تقیید کلفت و ضیق است اما اطلاق به معنای آزادی است و ضیقی در آن وجود ندارد تا برائت جاری بشود، لذا مواجه با تعارض اصول نمی شویم، پس برائت در طرف تقیید بلا معارض جاری شده و علم اجمالی از تنجیز می افتد.

تعارض و تساقط اصول مانند آنجا که دو کاسه داریم یکی حرام است، جریان برائت در هر دو با هم تعارض و تساقط می کند لذا برائت در هیچ کدام از اطراف پا نمی گیرد، می ماند علم اجمالی بر تنجز خودش و باید از هر دو طرف اجتناب کرد. در ما نحن فیه این تعارض اصول را نداریم لذا علم اجمالی از تنجیز ساقط می شود، این انحلال حکمی طبق بیان محقق خوئی است.

قسم دوم (مثال رقبه مطلقه یا مؤمنه)

قسم دوم این است که شک ما در یک صفتی باشد، مانند اعتق رقبه و اعتق رقبه مومنه، نمی دانیم وجوب عتق آیا مقید به ایمان هست یا نه،، باز هم برائت عقلیه و شرعیه جاری است و هیچ اشکالی ندارد.

انحلال حکمی محقق خوئی در اینجا هم جاری است زیرا نمی دانیم واجب عتق رقبه است علی سبیل الاطلاق یا علی سبیل التقیید؟ برائت در طرف تقیید جاری می شود زیرا ضیق و کلفت است اما در طرف اطلاق جاری نمی شود؛ لذا نوبت به تعارض و تساقط نمی رسد و علم اجمالی منحل می شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo