< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/03/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ شک در مکلّفٌ به/ دوران بین الاقل و الاکثر- بررسی جریان برائت شرعیه

خلاصه فرمایش حضرت امام(ره)

پس اصل مطلب حضرت امام را گفتیم، که رابطه صلاه و اجزاء صلاتی رابطه اجمال و تفصیل است و الا عین هم هستند، وقتی امر به صلاه شد و ما نمی دانیم سوره جزء است یا نه، آیا اصاله البرائه جاری می شود؟ اگر بیان و حجت تمام باشد مجرای برائت نیست و اگر بیان تمام نباشد مجرای برائت هست، در ما نحن فیه برائت جاری است زیرا امر «اقم الصلاه» مجمل است و امر بالاجمال بیان محسوب نمی شود، آن امری بیان محسوب می شود که اجزاء و شرایط را تبیین کرده باشد و به واسطه آنها ما علم پیدا می کنیم و حجت بر ما تمام می شود و عقاب بر آن عقاب بلا بیان نیست، فرض این است که در ما نحن فیه وجوب سوره بیان ندارد، لذا عقاب بر ترک نماز به دلیل ترک سوره عقاب بلا بیان است.

به بیان دیگر حجیت امر متعلق به صلاة، احتیاج به متمم الحجه دارد که همان ادله اجزاء و شرایط باشد، اگر آن ادله آمدند خوب است و حجت داریم و برائت جاری نیست، اما اگر ادله اجزاء و شرایط نیامد و بیان جزئیت سوره بر ما تمام نشد آیا مولی می تواند عبد را عقاب بکند؟ آیا می تواند بگوید تو نماز نخواندی چون سوره را که جزء نماز بود نیاوردی و بالتبع امر «اقم الصلاه» را امتثال نکردی؟ نمی تواند چون قبح عقاب بلا بیان می آید، ادله برائت شرعیه می آید و استحقاق عقاب دلیل مثبِتی ندارد.

وقتی می فرماید «الاجزاء واجبۀٌ بعین وجوب الکل» یعنی وجوب ضمنی نداریم اجزاء وجوب ضمنی ندارند بلکه وجوبشان همان وجوب کل است.

علی ای حال می خواهیم بگوییم اصل کلام در فرمایش حضرت امام همین است و بیان مقدمات ولو اینکه خالی از فایده نباشند اما خیلی هم مؤثر در مطلب نیستند.

توقف استدلال ایشان بر مسئله تبعض در تنجیز

یک چیزی که ایشان اشاره نکرده حال آنکه بحث بر آن متوقف است، مسئله تبعیض در تنجیز است که محقق خراسانی با آن مخالف است اما دیگران قبول دارند.

تبعض در تنجیز یعنی مثلا در مورد یک وجوب واحدی مانند وجوب الصلاه که متعلق به کل (صلاه) است بگوییم که از بابت وجوب و از بابت اطاعت و عصیان متعلق به همه اجزاء صلاتی است، اما از بابت تنجیز و استحقاق عقاب تجزیه بردار است، یعنی مثلا صلاه نسبت به تکبیر و رکوع و سجود و سایر اجزاء معلومه تنجیز دارد اما نسبت به سوره که جزئیتش معلوم نیست تنجیز ندارد.

نتیجه این می شود، اگر مکلف نمازی که خواند باطل بود، اگر آن بطلان از بابت ترک رکوع و سجود باشد استحقاق عقاب دارد اما اگر بطلان از بابت ترک سوره باشد استحقاق عقاب ندارد.

پس عمل واحد است و اطاعت و عصیان آن هم واحد است اما تنجیزش تبعّض بردار است، نسبت به اجزاء معلومه تنجیز دارد اما نسبت به اجزاء مجهوله استحقاق عقاب ندارد، ممکن است سوره فی الواقع جزء باشد و نماز بدون آن هم باطل باشد اما مکلف مستحق عقاب نیست چون جزئیّت سوره مجهول بوده و عقاب بر آن عقاب بلا بیان است.

محقق خراسانی این را رد کرده و می فرماید اگر «اقم الصلاه» منجز باشد همه اش منجز است و اگر منجز نباشد همه اش منجز نیست، تبعٌّض در تنجیز نداریم. به تبع همین بحث، در انحلال اقل و اکثر هم، ایشان گفته که انحلال مستلزم خُلف است، زیرا شما برای انحلال می گویید اقل یا خودش منجز است یا در ضمن اکثر منجز است بعد اگر می گویید چون اقل منجز است اکثر منجز نیست این همان خُلف است.

ما جواب دادیم که ممکن اکثر واجب باشد اما از بابت آن جزء زائد تنجز نداشته باشد، آخوند تبعض در تنجیز را قبول ندارد لذا این چنین فرضی ندارد که اکثر واجب باشد اما از بابت جزء مشکوک تنجز نداشته باشد.

مطلب حضرت امام هم دقیقا مبتنی بر همین بحث تبعض در تنجیز و رد محقق خراسانی است، مطلب حضرت امام هم همین است که تنجز نماز در حد اجزاء معلومه است و نسبت به جزء مجهوله مانند سوره تنجز ندارد، این همان تبعض در تنجیز است و خوب بود اگر ایشان اشاره می کردند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo