< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری

1402/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ شک در مکلّفٌ به/ دوران بین الاقل و الاکثر/انحلال حکمی

مقدمه

ایراد محقق خراسانی این بود که اگر گفتیم اقل منجز علی کل تقدیر است منجزیّت علی کل تقدیر یعنی فرض کردیم که اکثر منجّز است، بعد اگر بخواهید از تنجز اقل جریان اصاله البرائه از اکثر را نتیجه بگیرید خُلف است.

جواب به اشکال محقق خراسانی

به ایشان جواب داده شده که حرف شما در صورتی درست است که قائل به تبعُّض در تنجیز نباشیم، اما اگر قائل به تبعُّض در تنجیز باشیم، این ایراد وارد نیست.

توضیح مسئله ی تبعُّض در تنجیز

تبعُّض در تنجیز یعنی اقل منجّز است مطلقا چه از بابت خودش و چه در ضمن اکثر، اما اگر در ضمن اکثر باشد اکثر منجَّز است از بابت اجزائی که قد تمَّ علیه البیان، و آن اجزائی که تمَّ علیه البیان به مقدار اقل است، اما نسبت به آن جزء زائد که مشکوک است لم یتمّ علیه البیان.

پس اقل واجب علی کل تقدیر هست چه از بابت خودش چه از بابت اکثر و اکثر مقدار تنجُّزش به اندازه اقل است در عین حالی که فی الواقع همه اش واجب است.

بحث تعلق وجوب با بحث تنجیز واجب فرق می کند، معنای تعلق وجوب اکثر این است که وجوب جعل شده برای اکثر یعنی یازده جزء در نتیجه اگر همه یازده جزء را انجام ندادید و ده جزء را انجام دادید عمل باطل است؛ فرض کنید جزء یازدهم سوره باشد (که واقعا هم وجوبش در فقه محل بحث است) اگر کسی سوره را نیاورد نمازش باطل است.

اما بحث تبعُّض در تنجیز این است که اگر وجوب سوره مشکوک باشد و لم یتم علیه البیان باشد در این صورت اگر نماز بدون سوره به جا آورده شود همچنان نمازش باطل است اما عذاب نمی شود، چرا؟ چون قائل به تبعُّض در تنجیز هستیم، استحقاق عقاب به اندازه اجزاء معلومه است و جزئی که لم یتم علیه البیان ولو فی الواقع جزء واجب باشد و نماز هم بدون آن باطل باشد اما مکلف از بابت ترک آن عقاب نمی شود. پس بطلان نماز، اگر از بابت ترک اجزاء معلومه باشد مانند رکوع و سجود؛ مکلف عقاب می شود. اما اگر از بابت ترک اجزائی باطل باشد که لم یتم علیه البیان مکلف عقاب نمی شود.

پس صحّت و بطلان نماز یک مسئله است، تبعُّض در تنجیز و استحقاق عقاب مسئله ای دیگر، شیخ قائل به تبعُّض در تنجیز است.

در ما نحن فیه می گوییم اقل واجب است چه از بابت خودش و چه از بابت اکثر، تنجز هم دارد چه از بابت خودش و چه در ضمن اکثر، اما در ضمن اکثر که تنجز دارد به چه مقدار تنجز دارد؟ به اندازه اجزاء معلومه.

لازم به ذکر است که استحقاق عقاب یکی بیشتر نیست و آن یکی از بابت تمام نماز است که واجب نفسی است، اما چرا مکلف عقاب می شود؟ چون نماز نخوانده است، اینکه بگوییم مکلف نماز نخوانده حالاتی دارد یک بار تارک الصلاۀ است که از بحث خارج است، یک صورت اینکه نماز خوانده اما اجزاء معلومه را انجام نداده مثلا رکوع و سجده را ترک کرده پس نماز را نخوانده چون این نماز باطل است و مکلف مستحق عقاب است، یک صورت دیگر این است که نماز خوانده چون نمازش باطل است چون جزء مشکوکه را که لم یتم علیه البیان به جا نیاورده، این نماز هم باطل است اما آیا استحقاق عقاب دارد؟ خیر.

به عبارت دیگر بر واجب منجز، عقاب است. نه بر مطلق الواجب، لذا اگر واجبی فعلیت ندارد استحقاق عقاب ندارد، اگر فعلیت دارد ولی تنجز ندارد، باز هم استحقاق عقاب نمی آورد. نماز به مقدار اجزاء معلومه منجز است لذا اگر سوره را ترک کردیم نماز باطل است اما استحقاق عقاب ندارد چون این جزء برای ما منجز نبوده است.

پس اگر یک جزئی لم یتم علیه البیان باشد ترک آن موجب بطلان عمل هست اما موجب استحقاق عقاب نیست. ما مسئول این هستیم که عقاب نشویم و الا اینکه واجب حقیقی چی هست شاید به آن نرسیم، امام حسین علیه السلام در دعای عرفه می فرمایند «الهم انی اسئلک حاجۀً ان اعطیتنیها لم یضرنی ما منعتنی و ان منعتنی لم ینفعنی ما اعطیتنی اسئلک فکاک رقبتی من النار»

آن چیزی که برای ما مهم است همین «فکاک رقبتی من النار» است، اصاله البرائه از قنوت جاری می کنیم در حالی که ممکن است واجب باشد و ترک آن موجب بطلان نماز باشد، اصاله البرائه جان ما را از عقاب خلاص می کند و ما همین را می خواهیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo