< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

1401/12/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ شک در مکلّفٌ به/ تنبیهات علم اجمالی/تنبیه نُهم؛ ملاقی شبهه محصوره

مرور و تاییدی بر استدلال محقق عراقی

محقق عراقی گفتند که قاعده المنجز لا ینجز درست نیست، چرا؟ [چون تنجیز در مرحله بقاء هم محتاج علت است بله] اگر گفتیم یک چیزی وقتی حادث شد برای بقائش نیاز به علت ندارد و فقط همان حدوثش برای بقاء کافی است در این صورت اگر تنجیز هم از این مقوله باشد در مرحله بقاء احتیاج به علت ندارد، اما تنجیز اینگونه نیست و در مرحله بقاء هم نیاز به علت دارد تا باقی بماند، لذا می توان گفت المنجّز حدوثاً ینجّز بقائا ولو بمنجِّزٍ آخر.

و این مطلب درست است چون همه موجودات امکانی، در مرحله بقاء هم نیاز به علت دارند؛ زیرا ملاک احتیاج به علت امکان است نه حدوث، هماطور که در مرحله حدوث ممکن بود و علت محدثه می خواست در مرحله بقاء هم همان امکان باقی است پس احتیاج به علت کماکان باقی است.

تنجیز استحقاق عقاب است و استحقاق عقاب ولو اینکه اعتباری است اما نیاز به علت دارد. هم در مرحله حدوث هم در مرحله بقاء، حالا اگر در مرحله بقاء دو علت برای استحقاق عقاب پیدا بشود چه اشکالی دارد؟ اشکالی ندارد. [در ما نحن فیه] دو علم اجمالی داریم هر دو هم تاثیر در بقاء تنجیز دارند، لذا قاعده «المنجز لا ینجز» زیر سوال می رود. مثل اینکه یک چیزی را هم روی آتش گذاشتیم و هم زیر آفتاب قرار دادیم، آیا امکان دارد هر دو او را گرم کنند؟ بله، ولو اینکه یکی هم کافی است اما اجتماع هر دو در حدوث و بقای گرما ممکن است، مثالهایی از این قبیل هم زیاد هستند که دو علت بر معلول واحد اثر می گذارند.

پس ایرادی ندارد که در مرحله بقاء تنجز علم اجمالی دومی ضمیمه بشود و در بقاء تنجز دو علت جمع بشوند.

بررسی اشکال بر آقا ضیاء و پاسخ آن

اشکالی که اینجا پیش می آید این است که اجتماع العلل در جایی صحیح است که معلول اشتدادی باشد، مانند گرما و حرارت ، گرما یک چیز است وقتی آتش آمد گرما حادث می شود وقتی آفتاب آمد این گرما اشتداد پیدا می کند، این معلول تشکیکی به خاطر اشتدادی که دارد مانند معلول متعدد است. حال آنکه در ما نحن فیه تنجیز یک چیز اشتدادی نیست؛ تنجز به معنای استحقاق عقاب است و استحقاق عقاب اشتداد بر نمی دارد، لذا اشکال می کنند که در ما نحن فیه اجتماع العلل بر معلول واحد غلط است.

در جواب می گوییم که کاملا درست است و در استحقاق عقاب اشتدادی ندارد، پس اجتماع العلل چه خاصیتی دارد؟ جواب می دهیم علل متعدده وقتی جمع میشوند خودشان می شوند جزء العله، مانند جایی که دو اماره بر یک حکمی قائم شود آیا آن حکم منجز می شود یا نه؟ بله می شود، ایا تنجز مربوط به یکی از آن دو است؟ چون ترجیح بلا مرجح قبیح است، پس تنجیز مستند به هر دو اماره است لذا خود بخود جزء العله می شوند.

یعنی راه دیگری نداریم، چون اولا نمی توانیم بگوییم تنجیزی وجود ندارد چرا که منجز است، اما از طرفی اشتدادی نداریم، اینهم که بگوییم تنجز مستند به یکی است و بقیه بی اعتبارند، ترجیح بلا مرجح است، خود بخود به اینجا می رسیم که جزء العله هستند.

اگر یکی از این علل به تنهایی آمد علت تامه است، اما اگر با دیگری اجتماع کرد چطور؟ هر دو با هم علت تامه می شوند و چاره ای هم نداریم زیرا در مرحله بقاء محتاج به علت است و مستند به هر دو می شود.

در امارات هم همینطوراست، اگر یک اماره آمد حکم منجز است، اگر دوتا آمد باز منجز است و مستند به هر دو است در حالی که یکی هم کافی بود، اگر سه تا اماره آمد باز حکم منجز می شود و مستند به هر سه هم می شود در عین حالی که یکی هم برای علیت تامه کافی بود، در تنجیز هم قصه همین است و مثال اماره واقعا مؤید قوی و خوبی است.

سوال: این مطلب در اعتباریات قابل فهم است اما در تکوینیات توارد العلل علی معلول واحد که محال است؟

جواب:

این قضیه تنجیز که محل بحث ما است در اعتباریات و مجعولات شرعی است و اگر محقق عراقی از تکوینیات به بحث وارد شده ما فعلا کاری به آن نداریم هرچند جای تامل دارد. اما در اعتباریات قضیه اینطوری است چاره ای هم از قبول آن نداریم. بعدا دوباره بررسی می کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo