< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

1401/12/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ شک در مکلّفٌ به/ تنبیهات علم اجمالی/تنبیه نُهم؛ ملاقی شبهه محصوره

مقدمه

ادله شیخ را که بر مسلک اقتضاء بود خواندیم. ایرادهای بر شیخ وارد شده که باید اینها را بخوانیم.

شبهه حیدریه

این شبهه از آسید حیدر صدر است که ساکن کاظمین بوده و ظاهرا پدر شهید آسید محمد باقر صدر باشد، یک سفری به نجف آمده و این شبهه را در جمع علمای نجف مطرح کرده و علما نتوانستند پاسخ بدهند.

شبهه این است که می فرماید ما قبول داریم اصاله الطهاره در ملاقَی و اصاله الطهاره در طرف الآخر تعارض و تساقط می کنند و نوبت به اصاله الطهاره در ملاقِی می رسد، تا اینجا را قبول داریم، اما اینکه می گویید اصاله الطهاره در ملاقِی معارضی ندارد این اول الکلام است. بلکه باید اصول مسببی دیگر را بررسی کنیم. همانطور که اصاله الطهاره در ملاقِی یک اصل مسببی است و الان دیگر حاکمی ما فوق خود ندارد شاید اصل مسببی دیگری هم در مقابل او باشد.

طهارت نسبت به حلیّت مانند موضوع است و اصاله الطهاره نسبت به اصاله الحل، اصل موضوعی حساب می شود؛ چون طهارت برای حلیّت منشأیّت و سببیّت دارد. همانطور که نجاست برای حرمت سببیت دارد، بعد از آنی که اصاله الطهاره در ملاقَی و در طرف الآخر تعارض و تساقط کردند، باید اصول مسببی را بررسی کنیم. می بینیم در رتبه بعد در ملاقَی و در طرف الآخر اصاله الحل را داریم. جریان اصاله الحل کار را مشکل می کند زیرا اصاله الحل در طرف الآخر با اصاله الطهاره در ملاقِی معارضه می کند.

چرا معارضه می کنند؟ چه اشکالی دارد که هر دو جاری بشوند؟ منشأ تعارض علم اجمالی به کذب احدهما است، میدانیم یکی از این دو اصل دروغ است، طهارت ملاقِی و حلیّت طرف الآخر با هم جمع نمی شوند زیرا اگر ملاقِی طاهر است لازمه اش این است که طرف الآخر نجس است پس حلال نیست و اصاله الحل در آن معنی ندارد، و اگر طرف الآخر طاهر و حلال است پس ملاقی که در مقابل است باید نجس باشد، در نتیجه اصاله الحل و اصاله الطهاره با هم تعارض و تساقط می کنند.

بعد از تساقط نوبت به چه اصلی می رسد؟ نوبت می رسد به یک اصل مسببی در ملاقِی به تنهایی و آن اصاله الحل در ملاقِی است، چون اولا اصاله الحل، اصل آخری است و بعد از آن اصل مسببی دیگری نداریم، ثانیا اصاله الحل در طرف الآخر ساقط شده اما در طرف ملاقِی جاری نشده است چون اصل مسببی اصاله الطهاره است، الان که اصاله الطهاره در ملاقِی ساقط شد، نوبت به اصاله الحل در ملاقِی می رسد و معارضی هم ندارد.

در نتیجه ما می مانیم و اصاله الحل در ملاقِی.

در ادامه آ سید حیدر می فرماید این اصاله الحل باقی مانده هم فایده ی زیادی ندارد چون حلیت در اکل و شرب است و جواز دیگری را برای ما درست نمی کند. لذا اگر مثلا کاسه آبی باشد این اصاله الحل نمی تواند جواز توضی به آن را درست بکند.

این شبهه ایشان است و ایشان هم یک سفری به نجف داشتند چند روز هم ماندند و این شبهه را خوب برای همه شرح کردند و کسی نتوانست به آن پاسخ بدهد.

جواب به شبهه حیدریه

مطلب بسیار قشنگ و دقیقی است، مَطلع استدلال این بود که در کنار اصاله الطهاره در ملاقِی اصاله الحل در ملاقِی و طرف الآخر جاری می شود و سپس معارضه شکل می گیرد، لکن جریان اصاله الحل مربوط به جایی است که قابل اکل و شرب باشد ولی در مانند لباس و فرش اصاله الحل جاری نمی شود تا با اصاله الطهاره معارضه بکند، در مورد زمین و بنائات هم همینطور، اصاله الحل مال ماکولات و مشروبات است و برای جواز اکل و شرب استفاده می شود.

بنابراین جواب داده اند به آسید حیدر که ایراد شما در خصوص ماکولات و مشروبات است اما در غیر آن شبهه وارد نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo