< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

1401/11/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ شک در مکلّفٌ به/ تنبیهات علم اجمالی/ تنبیه سوم شبهه غیر محصوره

تعریف چهارم

شیخ انصاری فرموده[1] که غیر محصوره شبهه ای است که اطراف آن بقدری زیاد باشد که احتمال انطباق معلوم بالاجمال بر کل واحد واحد موهوم باشد، مقصود از موهوم چیست؟ ما یک قطع داریم یک ظن، یک شک و یک وهم، وهم اضعف مراتب احتمال است و معتدٌّ به و معتنی به نیست، این بنا به طور کلی نزد عقلا وجود دارد که به این نوع از احتمالات اعتنا نمی کنند عقلا وقتی کاری می خواهند انجام بدهند یا تجارتی بکنند با وچود اینکه همیشه احتمال خسارت هست اما این احتمالات را اعتنا نمی کنند زیرا بنای عقلا اعتنای به احتمالات موهوم نیست بلکه فقط به احتمالات معتدٌّ به اعتنا می کنند، و الا اگر بنا باشد به همه احتمالات اعتنا بکنند اصلا اساس کاسبی ها از بین می رود. میخواهد مثلا کسی که می خواهد برای تحصیل به تهران برود نمی گوید شاید هواپیما سقوط بکند یا شاید قطار چپ بشود

در ما نحن فیه و قضیه امور شرعیه هم همینطور است، اگر یک موردی مشتبه بین ده تا باشد عقلا اعتنا می کنند اما اگر بین صد تا یا هزار تا باشد همینطور احتمال انطباق کمتر می شود و هر چه احتمال انطباق معلوم بالاجمال کمتر بشود در بین عقلا هم بی اهمیت تر می شود و از یک جایی به بعد این احتمالات مورد توجه عقلا نیست، غیر محصوره همین است یعنی شبهه ای که احتمال انطباق آن نزد عقلا موهوم و موهون است و به آن التفات نمی کنند.

پس در قضیه تنجیز علم اجمالی میزان بنای عقلا است و بسیار فرمایش متین و صحیحی است.

جواب محقق خوئی و رد آن

محقق خوئی[2] در صدد جواب بر آمده و می فرماید وقتی علم اجمالی چون به حکم فعلی علی کل تقدیر تعلق گرفته پس منجِّز است، وقتی تنجیز آمد که مساوق با استحقاق عقاب است، و استحقاق عقاب که آمد به هر میزان که محتمل باشد باید اعتنا و رعایت بشود حتی اگر موهوم باشد.

لکن به نظر ما این جواب درست نیست زیرا مطلب شیخ مستند و مبتنی بر بنای عقلا است و واقعا هم بنای عقلا بر همین است و الا اگر چنین بنایی نمی بود هیچ کس نباید سوار هواپیما می شد و هیچ کاسبی یی شکل نمی گرفت، هیچ عاقلی چنین احتیاطی نمی کند لذا فرمایش شیخ مستند به بنای قطعی عقلا است و جواب محقق خوئی را نمی توانیم بپذیریم.

تعریف پنجم؛ تعریف محقق نائینی

ایشان می فرماید[3] غیر محصوره شبهه ای است که مخالفت قطعیه اش غیر مقدور باشد تعریف ایشان اختصاص به شبهات تحریمیه دارد مثلا جایی که شک در حرمت یک کاسه بین هزار کاسه داشته باشیم، یا حرمت یک گوسفند بین گوسفندان شهر، آیا می توان مخالفت قطعیه با چنین موردی کرد؟ نمی شود چون لازمه اش این است که تمام گوسفندان شهر را بخوریم و این غیر مقدور است از بس که اطراف زیاد هستند مخالفت قطعیه اش مقدور نیست. وقتی چیزی غیر مقدور باشد دیگر حرام نیست زیرا امکان ندارد لذا در اینجا هم چون مخالفت قطعیه غیر مقدور است از حرمت می افتد.

حالا که مخالفت قطعیه حرام نیست آیا موافقت قطعیه هم واجب نیست؟ مخالفت قطعیه غیر مقدور است اما موافقت قطعیه مقدور است چون موافقت قطعیه به ترک است و انسان می تواند همه را با هم ترک بکند، لکن محقق نائینی یک قاعده ای درست کرده و می فرماید وقتی مخالفت قطعیه حرام نباشد موافقت قطعیه هم واجب نیست چون اینها مترتب هستند و پلّه ی اول حرمت مخالفت قطعیه است، اگر حرمت مخالفت قطعیه را داشتیم نوبت به پلّه ی دوم می رسد که وجوب موافقت قطعیه است اما اگر پلّه ی اول را نداشتیم موافقت قطعیه واجب نمی شود و ساقط می شود، چیزی که مخالفت قطعیه اش حرام نبوده نمی توانیم بگوییم موافقت قطعیه اش واجب است.

در نهایت نتیجه این می شود که در شبهه غیر محصوره یعنی جایی که مخالفت قطعیه غیر مقدور باشد تنجیز علم اجمالی از بین می رود، چرا؟ چون مخالفت قطعیه اش غیر ممکن است پس حرام نیست، موافقت قطعیه ممکن است اما چون مخالفت قطعیه اش از حرمت افتاده، نوبت به وجوب موافقت قطعیه نمی رسد.

جواب به تعریف محقق نایینی

جواب ما این است که اینکه شبهه غیر محصوره را تعریف بکنیم به شبهه ای که مخالفت قطعیه اش امکان نداشته باشد مانند علم اجمالی به حرمت یک گوسفند در بین همه گوسفندان شهر، در چنین جایی قبول داریم که مخالفت قطعیه حرام نیست، اما اینکه می گویید موافقت قطعیه هم واجب نیست چون وجوب موافقت قطعیه مترتب بر حرمت مخالفت قطعیه است، این کبرای کلی چه دلیلی دارد؟

گاهی مخالفت قطعیه از حرمت می افتد چون تمکُّن از آن نداریم حالا به هر دلیلی اما تمکُّن از موافقت قطعیه داریم، متعلق علم اجمالی هم حکم فعلی علی کل تقدیر است و حکم فعلی علی کل تقدیر منشأ تنجیز و استحقاق عقاب است، استحقاق عقاب که آمد به ما می گوید تو هر چه قدر که می توانی باید رعایت بکنی چه از باب مخالفت قطعیه چه از بابت موافقت قطعیه، این ترتبی که ایشان فرموده دلیلی ندارد.

مثلا اگر مخالفت قطعیه ممکن نبود اما نه به دلیل زیادی اطراف بلکه دو طرف دارد اما مخالفت قطعیه اش امکان ندارد چون دو طرف ضدین هستند، مثل جایی که علم اجمالی پیدا کردیم به حرمت جلوس در ساعت واحد (مثلا 8 صبح) یا در اتاق اول و یا در اتاق دوم، مخالفت قطعیه اش به این است که در هر دو اتاق بنشیند و این امکان ندارد چون در آنِ واحد در یک اتاق بیشتر نمی تواند باشد، اما موافقت قطعیه می تواند بکند و در اتاق ثالثی بنشیند، حالا از محقق نائینی سوال می کنند در چنین موردی که علم اجمالی داریم مخالفت قطعیه هم امکان ندارد آیا شما می گویید موافقت قطعیه هم واجب نیست؟ قطعا واجب است در حالی که مخالفت قطعیه هم امکان ندارد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo