< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

1401/11/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ شک در مکلّفٌ به/ تنبیهات علم اجمالی/ تنبیه سوم شبهه غیر محصوره

تنبیه سوم؛ شبهه غیر محصوره

اگر اطراف علم اجمالی غیر محصوره بودند دیگر منجّز نیست و شرط تنجیز علم اجمالی این است که محصوره باشند، غیر محصوره اجمالا یعنی خیلی زیاد در مقابل محصوره که تعداد مشخصی هستند، اکنون وارد تعاریف غیر محصوره بشویم.

تعاریف غیر محصوره

تعریف اول

تعریف اول که از قدما نقل شده این است که غیر محصوره شبهه ای است که «ما یعسُر عدُّه» از شمارش آن خسته می شوی و شمارش آن مشکل است، در مقابل محصوره شبهه ای است که اطراف آن بدون مشقت، قابل شمارش است.

این تعریف ایرادی دارد اولا به حسب اشخاص مختلف است، بعضیها از شمارش تعداد کمی خسته می شوند و بعض دیگر از شمارش تعداد زیاد هم خسته نمی شوند.

ثانیا موارد شبهه هم مختلف هستند، مثلا یک دانه برنج در یک دیس که بین هزار برنج یا بیشتر است در عین حالی که شمارش آن مشکل است اما عرفا غیر محصوره نیست چون ارتکاب برنج سهل است ، به خلاف یک گاومیش بین پانصد گاومیش که غیر محصوره حساب می شود در عین حالی که قابل شمارش هم هست، پس موارد مختلف هستند و در صدق غیر محصوره بودن دخیل هستند.

در نتیجه این قابل شمارش بودن و نبودن نمی تواند کافی باشد چون ذهن ما مساعدت نمی کند بر اینکه هر غیر قابل شمارشی غیر منجز هم باشد، این میزان غلط است.

تعریف دوم

«ما یعسُر موافقته القطعیّۀ» شبهه ای که موافقت قطعیه اش مشکل است، مثلا متعلق علم اجمالی یک گوسفند بین گوسفندان شهر باشد، چنین موردی قطعا موافقت قطعیه اش مشکل است لذا طبق این تعریف غیر محصوره است.

این تعریف ایرادی دارد که ملاک در غیر محصوره بودن «عُسر و حرج» است و هر کجا ملاک رفع حکم عسر و حرج باشد به اندازه رفع عُسر و حرج حکم برداشته می شود حال آنکه در شبهه غیر محصوره ما می خواهیم بگوییم علم از تنجیز می افتد و حکم بالکل ساقط می شود نه به اندازه رفع عسر و حرج، مثلا اگر در پانصد تا عُسر بود اما در چهارصد تا نبود باید در چهارصد تا احتیاط کرد حال آنکه قائلین به شرطیّت محصوره بودن شبهه می خواهند بگویند به دلیل غیر محصوره بودن احتیاط در هیچ کدام از اطراف واجب نیست.

تعریف سوم

گفته شده که شبهه محصوره و غیر محصوره یک امر عرفی است، هر کجا عرف گفت قابل إحصاء و قابل شمارش است شبهه محصوره است و هر کجا عرف بگوید قابل إحصاء و قابل شمارش نیست غیر محصوره است.

محقق خوئی[1] جواب داده اند که زمانی می توانیم این مطلب را موکول به عرف بکنیم که یک دلیل لفظی داشته باشیم، اگر دلیل لفظی باشد باید ببینیم نظر عرف چیست چون الفاظ حجت در ظواهر عرفی هستند، اما در ما نحن فیه بحث محصوره و غیر محصوره بوده که یک بحث عقلی است و دلیل لفظی ندارد تا ما آن را موکول به عرف نماییم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo