< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

1401/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ شک در مکلّفٌ به/ تنبیهات علم اجمالی/ تنبیه اول: اضطرار بعض اطراف

مقدمه

بحث ما در تنبیه اول از تنبیهات علم اجمالی بود، اگردو کاسه داریم و علم اجمالی به نجاست احدهما، اگر اضطرار به شرب یکی پیدا کردیم یقینا شُرب آن مجاز است به دلیل اضطرار، اما بحث در کاسه دوم است و اینکه آیا اجتناب از او باز هم واجب است یا نه؟

گفتیم اضطرار دو گونه است، اضطرار به احدهمای معیّن و اضطرار به احدهمای لا بعینه. در صورتی که مضطرُّ الیه معیّن باشد باز دو قِسم دارد؛ زیرا علم اجمالی یا قبل از اضطرار است و یا بعد از اضطرار.

صورت اول؛ اضطرار به غیر معیّن

در اضطرار به احدهمای لابعینه یقینا اجتناب از دومی واجب است، زیرا علم اجمالی ما به تکلیف داریم و متعلق آن تکلیف در حقیقت یک کاسه است نه هر دو، اما اجمالِ علم باعث شده آن یک فرد بر ما مشتبه بشود و الا متعلق تکلیف فرد است نه جامع، حال آنکه اضطرار به فرد تعلق نگرفته بلکه به جامع تعلق گرفته است، پس اضطرار تعلق نگرفت بعین ما تعلّق به التکلیف، متعلق اضطرار غیر معیّن است حال آنکه تکلیف تعلق به فرد معیّن گرفته است، لذا آن تکلیف سر جای خودش هست و علم اجمالی هم به آن پیدا کردیم و رعایت تکلیف واجب است برای همین از آن فرد باقی مانده باید اجتناب بکنیم.

صورت دوم؛ اضطرار الی المعیّن

اما اگر متعلق اضطرار فرد معیّن باشد مثلا اضطرار به نوشیدن آب پیدا کردیم در حالی که یک کاسه آب و کاسه دیگر روغن است، در اینجا متعلق اضطرار ما کاسه آب است و کاری با کاسه روغن نداریم، در اینجا اضطرار هم متعلق به فرد است و احتمال دارد که این فرد همان فرد متعلَّق تکلیف باشد، این قِسم هم دو صورت دارد زیرا یا اضطرار مقدم بر علم اجمالی است و یا علم اجمالی مقدم بر اضطرار است. اگر اضطرار مقدم باشد علم اجمالی دیگر اعتبار ندارد اما اگر اول علم اجمالی بود و منجِّز شد و بعد اضطرار حادث شد در این صورت تنجیز به قوت خودش باقی است و اجتناب واجب است.

قِسم اول؛ تقدم اضطرار

اگر اضطرار مقدم باشد اضطرار تکلیف را از بین می برد، بعد که علم اجمالی حادث می شود متعلق علم ما فعلی علی کل تقدیر نیست زیرا اگر متعلق تکلیف در واقع همان مضطرٌّ الیه باشد فعلیتی ندارد، لذا چنین علمی منجزیت ندارد.

قِسم دوم؛ تقدم علم اجمالی

اما اگر اول علم اجمالی باشد در حالی که هنوز اضطرار نیامده متعلق علم اجمالی ما فعلی علی کل تقدیر است و علم اجمالی ما منجِّز است، بعد که اضطرار آمد تکلیف از کاسه آب رفع می شود اما در کاسه روغن باقی می ماند.

چرا تکلیف از کاسه روغن هم ساقط نمی شود؟ زیرا خروج احد الاطراف بعد از تنجیز علم اجمالی مضر به تنجیز علم اجمالی در باقی افراد نیست.

بر مبنای علیت تامه می گویند چون زمانی که علم پیدا کردیم معلوم بالاجمال ما دو فرد داشت که یکی طویل العمر بود و دیگری قصیر العمر، عمر کاسه روغن زیاد است اما عمر کاسه آب با اضطرار تمام می شود، وقتی علم اجمالی منجز می شود همان طور که در طرف قصیر العمر با عمر کوتاهش منجِّز است در طرف طویل العمر هم با عمر طویلش منجِّز است و تنجیز همه عمر اطراف خود را می گیرد چه کم باشد چه زیاد. در نتیجه آن فرد طویل العمر برای همیشه منجَّز است و برای همیشه منجِّز دارد و اینکه عمر طرف اول کوتاه است ضرری به طرف دوم نمی رساند. طرف قصیر العمر تقابل می کند با طرف طویل العمر با همان عمرطولانی اش.

اما بر مبنای اقتضاء می گوییم وقتی علم اجمالی پیدا کردیم اصل ترخیصی در دو طرف جاری می شود و با هم تعارض و تساقط می کنند، اصاله الطهاره در هر دو کاسه جاری می شود و تعارض می کنند، وقتی کاسه آب از گردونه خارج شد آیا اصاله الطهاره در کاسه روغن دوباره بر می گردد؟ خیر، زیرا «الساقطُ لا یعود» روز اول که تعارض و تساقط کردند اصل عملی مانند اصاله الطهاره عموم ازمانی ندارند و فقط یک بار اقتضای شمول دارند و آن یک بار هم با تعارض ساقط شد و بعد از سقوط دیگر اقتضای جریان ندارد، لذا می گویند «الساقطُ لا یعود» چون فقط یک بار اقتضای جریان و اقتضای شمول دارد و عموم ازمانی ندارد که بگوییم در زمان دوم دوباره جاری می شود.

لذا اگر کسی بگوید بعد از تعلق اضطرار کاسه آب از گردونه خارج می شود و اصاله الطهاره در طرف کاسه روغن دوباره جاری می شود و دیگر معارضی ندارد، جواب می دهیم اصاله الطهاره دیگر اقتضای جریان و شمول ندارد چون عموم ازمانی ندارد، یک بار جاری شده و تعارض کرده و ساقط شده و «الساقط لا یعود»

سوال: بعد از اضطرار دیگر علم اجمالی یی نداریم تا در طرف کاسه روغن مانع ما بشود.

جواب: علم اجمالی خودش نیست اما تنجیزش باقی است، تصرف در کاسه روغن احتیاج به اصاله الطهاره دارد و اگر اصاله الطهاره نباشد همان شک در طهارت هم نمی گذارد ما در آن تصرف بکنیم، لذا ولو اینکه علم اجمالی نباشد اما اصاله الطهاره ای هم نداریم چون یک بار جاری شده و ساقط شده و عموم ازمانی ندارد تا دوباره جاری بشود، اصل این اشکال از محقق خراسانی است که انشا الله در جلسات بعد مفصل متعرض خواهیم شد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo