< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

1401/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ شک در مکلّفٌ به/ دوران بین المتباینین/ مبنای شهید صدر در علم اجمالی

مقدمه

شهید صدر قائل به مسلک «حق الطاعه» است یعنی در شک در اصل تکلیف هم به خاطر «حق الطاعه» احتیاط را جاری می داند و قائل به جریان «قبح عقاب بلا بیان» نیست، به همین جهت در علم اجمالی هم مطابق «حق الطاعه» می گوید از هر دو کاسه باید احتیاط کرد، پس مسئله وجوب موافقت قطعیه از نظر ایشان تمام است.

بعد آمده سراغ «قبح عقاب بلا بیان» و می فرماید اگر قائل به «حق الطاعه» نباشید «قبح عقاب بلا بیان» نمی تواند وجوب موافقت قطعیه را ثابت بکند، و همه استدلالهای آقایان را هم جواب می دهد و قبول ندارد.

جواب شهید صدر به مسلک محقق اصفهانی و محقق نائینی

محقق اصفهانی و محقق نائینی گفته بودند که علم اجمالی علمٌ بالجامع دون الخصوصیات است، به خلاف علم تفصیلی که علمٌ بالجامع مع العلم بالخصوصیات است.

شهید صدر با همین مبنا جواب می دهد و می فرماید منجِّز تکلیف علم است و به قدری که علم داریم تکلیف منجَّز می شود و بیش از آن تنجیزی وجود ندارد چون منجِّزی نیست، در علم اجمالی ما علم به خصوصیات نداریم فقط علم به جامع داریم پس منجِّز ما در حد جامع است، جامع هم همیشه در یک فرد صدق می کند، پس با امتثال یک طرف جامع صدق کرده همانطور که وقتی مولی می فرماید «اعتق رقبۀ» یک بنده که آزاد بشود کافی است چون تکلیف به جامع خورده و جامع با یک فرد تحقق پیدا می کند.

پس در ما نحن فیه تکلیف منجّز ما جامع است که با اجتناب از یک کاسه امتثال می شود و نسبت به کاسه دوم «قبح عقاب بلا بیان» جاری است، پس طبق مبنای خودتان وجوب موافقت قطعیه وجهی ندارد.

جواب شهید صدر به مسلک آقا ضیاء

اما مبنای آقا ضیاء با مبنای دیگران تفاوت داشت زیرا سایرین می گویند علم اجمالی و علم تفصیلی از بابت علمیّت مثل هم هستند اما تفاوت در خصوصیات است، به خلاف آقا ضیاء که گفته بود تفاوت علم تفصیلی و علم اجمالی در خود علم است، علم تفصیلی علم شفافی است اما علم اجمالی غبار آلود و کِدر است، بر همین اساس آقا ضیاء در بحث وجوب موافقت قطعیه می گوید که درست است که علم اجمالی کِدر است اما چون تعلق به یک فردی گرفته لازم و منجِّز است و ما چون آن شخص را نمی شناسیم باید در اطراف علم اجمالی موافقت قطعیه بکنیم.

محقق صدر جواب می دهند که علم به اندازه ای که شفاف است منجِّز است، آن مقداری که کِدر است تنجیزی هم ندارد، علم تفصیلی چون خصوصیات را هم به ما می دهد در خصوصیات هم منجِّز است اما علم اجمالی چون کِدر است و غبارآلود است خصوصیات را به ما نمی دهد و به قدر خودش تنجیز می کند، قدر خودش شیئ بدون خصوصیات است مانند کاسه بدون خصوصیات، لذا آخرش آن چیزی که تَه کاسه ماند یک چیزی شبیه همان جامع است که در مبنای قبل گفتیم، یعنی منجِّزیت علم اجمالی در حد یک فرد مبهمی-که نه خصوصیات کاسه اول را دارد نه خصوصیات کاسه دوم را دارد- محدود می شود.

نتیجه اشکالات شهید صدر

در نهایت محقق صدر می فرماید شما از راه «قبح عقاب بلا بیان» به مقصد نخواهید رسید و دلیلی بر وجوب موافقت قطعیه هم ندارید مگر اینکه از «قبح عقاب بلا بیان» دست بردارید و ملتزم به مسلک «حق الطاعه» بشوید.

جواب به شهید صدر با کلماتی از آقا ضیاء

ایشان بر مسلک محقق نائینی و محقق اصفهانی صحبت می کند چون شهید صدر متأخر از ایشان بوده، اما مطلب ایشان جواب مناسبی برای شهید صدر است.

می فرماید[1] مراد از «جامع» دو چیز است، جامع قبل الوجود و جامع بعد الوجود، جامع قبل الوجود مانند «أعتق رقبه» وقتی مولی امر به جامع کرده هنوز «رقبه»ای در خارج موجود نیست و امر متعلق به طبیعۀ الرقبه ی کلّی شده و تحقّق این کلی در خارج با یک فرد هم حاصل می شود، اما «جامع» در بحث علم اجمالی جامع بعد الوجود است زیرا فرض این است که آن نجاست در یک فرد خاصی وجود پیدا کرده اما علم ما به فرد نیست بلکه می گوییم به «جامع» است، فرد را نشناختیم و نمی توانیم تشخیص بدهیم اما موجود در خارج است و متعلق اصلی علم ما وجود خارجی است، وقتی گردن ما آمد علی کل تقدیر باید امتثالش بکنیم چون «الاشتغال الیقینی یستدعی البرائه الیقینیه» چطور امتثالش بکنیم؟ باید هر دو را ترک بکنیم تا علم به امتثال حاصل شود.


[1] نهایه الافکار، الشیخ ضیاء الدین العراقی، ج3، ص298.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo