< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

1401/09/06

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه / شک در مکلّفٌ به/ دوران بین المتباینین/ موافقت قطعیه/ تفصیل حضرت امام ره

حدیث هفتم

« عليّ بن جعفر ، عن أخيه موسى بن جعفر عليه‌السلام ، قال : سألته عن الدقيق يقع فيه خرء ُ الْفَأْر، هل يصلح أكله إذا عجن مع الدقيق ؟ قال : إذا لم تعرفه فلا بأس ، وإن عرفته فلتطرحه»[1]

دقیق یعنی آرد، اگر در آرد فضله موش بریزد و مخلوط بشود و خمیر شود و پخته شود حکمش چیست؟ حضرت به برادرش علی بن جعفر (علیهم السلام) فرمودند اگر فضله موش را تشخیص ندادی اشکالی ندارد.

مشکل این است که نمی شود مطابق این حدیث فتوی داد زیرا خلاف اجماع است زیرا وقتی عجین (خمیر) شد همه اش نجس شده است، معنای روایت این است که با علم تفصیلی هم جایز است و این معنی خلاف اجماع و خلاف سنت قطعیه است زیرا سنت نبوی بر همین بوده است.

مضاف بر اینکه در سند روایت ضعفی هست به عبد الله بن الحسن، ایشان نوه علی بن جعفر بوده اما توثیق هم نشده است.

حدیث هشتم روایت مسعده بن صدقه

مسعدة بن صدقة ، عن أبي عبد الله ( عليه السلام ) قال : «سمعته يقول : كل شيء هو لك حلال حتى تعلم أنه حرام بعينه فتدعه من قبل نفسك ، وذلك مثل الثوب يكون عليك قد اشتريته وهو سرقة ، أو المملوك عندك ولعلّه حرّ قد باع نفسه ، أو خدع فبيع قهراً ، أو امرأة تحتك وهي أُختك أو رضيعتك ، والأشياء كلّها على هذا حتّى يستبين لك غير ذلك ، أو تقوم به البيّنة»[2]

یعنی اگر علم اجمالی پیدا کردی به وجود حرام بین چند چیز لازم الاجتناب نیست تا زمانی که آن حرام را به طور مشخص بشناسی، قطعا حضرت مخالفت احتمالیه را جایز دانسته است.

بحث این است که اگر گفتیم «بعینه» یعنی بشخصه در این صورت همین معنی را دارد که گفتیم زیرا با علم اجمالی ما حرام را بعینه نمی شناسیم لذا می توانیم مرتکب شویم. اما هم حضرت امام هم شیخ جواب داده اند که شباهت به هم دارند.

شیخ می گوید[3] در دزفول یک اصطلاحی هست و مردم می گویند «حرام عینی» و این علم به اصل حرمت است، «حتی تعرف الحرام بعینه» همان معنای «حرام عینی» است یعنی همه چیز بر تو حلال است تا زمانی که حرمت یقینی بیاید، ناظر به اصل حکم است نه موضوع، نمی خواهد بگوید فرد هم باید مشخص بشود خیر، این معنی را ندارد.

حضرت امام می فرماید این «بعینه» به معنای «فرد بشخصه» نیست بلکه تاکید برای حکم است نه برای موضوع، یعنی همه چیز حلال است تا آنکه حرمت را مؤکداً بشناسی. یعنی در حرمت نباید تردید باشد، اما ناظر به این نیست که فرد حرام هم نباید مردد باشد این فرمایش هم مشابه همان حرف شیخ است.

دلیل این توجیه این است که تنجز علم اجمالی هم نزد عقلا و هم در روایات یک چیز مسلمی است ، در روایت آمده که کسی ازامام پرسید دو کاسه آب داریم که علم اجمالی به نجاست یکی داریم حضرت فرمود «یحریقهما و یَتیمّم» و این همان تنجیز علم اجمالی است، لذا مجبوریم، معنای روایت را توجیه بکنیم و این توجیه شیخ و حضرت امام هم خوب است.

اما مثالهای حضرت می فرماید: «وذلك مثل الثوب يكون عليك قد اشتريته و هو سرقة» پیراهنی که از بازار می خری حال آنکه ممکن است، غصبی و مسروقه باشد. «أو المملوك عندك ولعلّه حرّ قد باع نفسه أو خدع فبيع قهراً» عبدی از بازار می خری اما ممکن است فی الواقع حرّ بوده باشد، حالا یا خودش را فروخته یا بالاجبار دزدیده شده و در واقع عبد نیست. «أو امرأة تحتك وهي أُختك أو رضيعتك» یا زنی را به همسری در می آوری، حال آنکه ممکن است خواهر یا دختر رضاعی تو باشد «والأشياء كلّها على هذا حتّى يستبين لك غير ذلك ، أو تقوم به البيّنة» حکم این موارد مشکوکه چیست؟ همه تحت همان ضابطه کلی هستند که حضرت در صدر فرموده «كل شيء هو لك حلال حتى تعلم أنه حرام بعينه فتدعه من قبل نفسك»

عدم انطباق این حدیث بر علم اجمالی

اولا این مثالها علم اجمالی نیستند و شبهه بدویه هستند. پیراهنی که خریده و مشکوک است یا مملوکه ای دارد و احتمالی در آن هست یا زنی که اخذ کرده ، همه شبهات بدویه هستند.

ثانیا «کل شیئ لک حلال» که در اول روایت آمده دلیل اصاله الحل است حال آنکه در این مثالها اماراتی وجود دارد که حاکم بر اصاله الحل است، در پیراهن و عبدی که از بازار می خرد اماره سوق المسمین را داریم، در مورد زنی که گرفته استصحاب عدم الرضاع را داریم و استصحاب مقدم بر اصاله الحل است، لذا این روایت از این جهت مغشوش است.

مضاف بر همان اشکالی که در ابتدا گفتیم که روایت ظهور در جواز مخالفت قطعیه دارد به دلالت «بعینه» که شیخ و امام از این اشکال، جواب دادند که گفتیم. اما در مجموع نمی توانیم به این روایت تمسک بکنیم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo