< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

1401/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ اصالة الاحتیاط/ موافقت قطعیه

مقدمه

بحث در نزاع آخوند و محقق نائینی بود، استدلال نائینی نقض علیت تامه به قاعده فراغ بود، در علم تفصیلی که تنجیزش بالاتر از علم اجمالی است ما ترخیص داریم و اکتفا به موافقت احتمالی شده است. مثلا در موردی که وقت نماز ظهر داخل شده و ذمه ما مشغول شده است و الاشتغال الیقینی یستدعی البرائۀ الیقینیه، اما می بینید مولی در شک در صحت، اکتفا به موافقت احتمالی کرده است.

جواب آخوند به نقض به قاعده فراغ

ایشان می فرماید مواردی مانند قاعده فراغ نقض بر علیّت تامه نیست بلکه در این موارد مولی جعل بدل کرده است، یعنی مأتی به ناقص را در شرایط جریان قاعده فراغ به عنوان بدل ازکامل و صحیح پذیرفته است، وقتی جعل بدل باشد مشکل رفع می شود زیرا مولی امر به نماز ظهر کرده و از ما امتثال نماز ظهر را می خواهد چه این امتثال به خود نماز ظهر باشد چه به بدل نماز ظهر، هر کدام را که عبد بیاورد امتثال حاصل شده و فراغ یقینی حاصل شده است.

این مسئله ای است که ما از خود ادله قاعده فراغ می فهمیم، چون مولی از ما امتثال خواسته است و امتثال صدق نمی کند مگر با اتیان به مأمور به یا بدل آن. پس تخصیصی در حکم عقل به وجود نمی آید. موارد قاعده فراغ و تجاوز و حتی برخی موارد اصاله الصحه همه از موارد جعل بدل هستند.

ایرادی به جعل بدلیت و جواب آن

سوالی که به آخوند و اتباع ایشان متوجه می شود این است که حالا که جعل بدل را در قاعده فراغ درست کردید در بقیه موارد هم مثلا در اصاله الحل و اصاله الطهاره و اصاله الإباحه همین حرف را بزنید، بحث ما در جریان اصول ترخیصیه در اطراف علم اجمالی است و نمی خواهیم در هر دو طرف اصل عملی جاری بکنیم بلکه در یک طرف جاری می کنیم، در همان طرفی که مثلا حکم به حلیت کرده ایم بگوییم امتثال حاصل شده است. (یا به خود حلیت واقعی و یا به بدل آن.)

جواب می دهند که اینها قابل قیاس نیستند و جعل بدل در قاعده فراغ درست است اما در این موارد درست نیست، زیرا این جعل بدل را ما از کجا می فهمیم؟ کاشف جعل بدل، دلالۀ الإقتضاء است. دلالۀ الإقتضاء این است که صدق یا صحّت قضیه متوقف بر چیزی باشد که در کلام نیامده است و ما از این جهت که می دانیم مولی (متکلم) صادق است به آن مدلول اقتضائی پی می بریم ، مثلا وقتی می فرماید «واسئل القریۀ» چون ما می دانیم مولی حکیم و صادق است می فهمیم مراد از «قریۀ» «اهل القریۀ» است.

در ما نحن فیه هم جعل بدل از دلالت اقتضاء فهمیده می شود، چون صحّت این نماز خلاف عقل است زیرا عقل می گوید «الاشتغال الیقینی یستدعی البرائۀ الیقینیه» پس چطور مولی اکتفاء به این نماز کرده در حالی که مشکوک است؟ صحّت قضیه در قاعده فراغ منوط به این است که این مأتی به یا صحیح باشد یا بدل از صحیح باشد.

اما در اصالۀ الحل و امثال آن دلالت اقتضائی نداریم، زیرا کلامی که دلالت اقتضاء را از آن می فهمیم باید نص و صریح باشد، در قاعده فراغ می فرماید همین نماز تو صحیح است این کلام مولی نص است و در آن احتمال خلاف نمی دهیم، چنین کلامی می تواند دلالت اقتضاء داشته باشد؛ اما در اصاله الحل -و امثال آن حتی استصحاب- هیچ کدام نص نیستند بلکه دلالت، بالاطلاق است، این ادله وارد در مورد شبهات بدویه هستند اما اطلاقی دارند که ما می خواهیم اطراف علم اجمالی را منطبق بر آن اطلاق بکنیم، و اطلاق دلالت اقتضاء پیدا نمی کند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo