< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

1401/07/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ تنبیهات برائت/ تنبیه سوم، اخبار من بلغ

مقدمه

بحث ما در اخبار من بلغ بود و گفتیم که اساس مطلب روایات وارده در این باب و دلالت آنهاست. در روایت [معروف این باب چنین] آمده است: «من بلغه شيء من الثواب على شيء من الخير فعمله كان له أجر ذلك ( وإن كان رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله لم يقله)»[1]

بررسی احتمالات دلالی

احتمال اول: حجیّت اصولی

در مورد دلالت حدیث سه احتمال وجود دارد:

یک احتمال این که منظور حکم اصولی باشد. یعنی اگر یک خبر ضعیفی که اعتبار ندارد دلالت بر یک ثوابی کرد شما به آن عمل بکن. از اینجا این‌گونه استفاده کرده اند که پس این روایت حجت است و مدلول اخبار من بلغ حجیت است.

اشکال این قول آن است که [چون] معنای حجیت طریقیت است، یعنی إلغاء احتمال خلاف کن و بنا بگذار که این مطلب ثابت و مطابق واقع است. [لذا] این معنی با لسان روایت سازگار نیست؛ زیرا در حدیث آمده است: «وإن كان رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله لم يقله» و اینکه بگوییم «ولو پیامبر نفرموده باشد» احتمال حجیت را خراب می کند؛ زیرا اگر مراد روایت، حجیت باشد، باید می فرمود: پیامبر این را گفته یعنی باید احتمال خلاف را منتفی می‌کرد، لذا احتمال حجیت با لسان روایت سازگار نیست.

احتمال دوم: استحباب فقهی

احتمال دوم حکم فقهی است، یعنی وقتی راوی از استحباب عملی خبر داد؛ آن عمل خودبخود مستحب می شود؛ حتی اگر آن خبر از پیامبر(ص) صادر نشده باشد. پس کاری با حجیت اصولیِ خبر آن نداریم بلکه فقط ناظر به استحباب عمل هستیم. مستحبات هم دو گونه اند: گاهی به عنوان اولی مستحب هستند. مانند غسل جمعه، و گاهی به عنوان ثانوی یعنی ولو اینکه خودش ذاتاً مستحب نبوده است؛ اما چون خبری بر استحباب آن اقامه شده؛ به عنوان ثانوی و به عنوان مدلول خبر بودن مستحب شده است.

کلام آخوند( ره) در تایید احتمال دوم

این قول دوم نظر صاحب کفایه[2] است. مبنای مسئله این است که هر وقت وعده ثوابی بر عملی داده شد، این بر استحباب آن عمل و بر وجود امر استحبابی دلالت دارد. مثلا اگر در خبر بگوید «من قرأ الدعاء عند رؤیه الهلال فله کذا» در اینجا با اینکه امری نیامده و فقط وعده ثواب داده شده اما این وعده ثواب به جای امر حساب می شود و دلالت بر استحباب می کند. «من سرَّح لحیته فله کذا» در اینجا هم امری نداریم که بگوییم مستحب است اما خود وعده ثواب کنایه از استحباب است؛ زیرا منشأ ثواب استحباب و وجود امر استحبابی است.

در ما نحن فیه صاحب کفایه می فرماید: روایات دو دسته اند، دسته اول مانند صحیحه هشام بن سالم است که در آن وعده ثواب بر عمل داده شده است: «من سمع شيئا من الثواب على شيء فصنعه كان له ، وإن لم يكن على ما بلغه»[3] این مانند «من سرَّح لحیته فله کذا» است. هرگاه وعده ثواب بر عمل داده بشود دلالت براستحباب آن عمل می کند؛ زیرا اگر عمل امر استحبابی نمی داشت این ثواب بی مورد بود، لذا تلازم هست بین وعده ثواب و استحباب، در صحیحه هشام بن سالم هم همین وعده ثواب را می بینیم و تلازم با استحباب عمل ثابت است.

بعد یک اشکالی می کند و آن این است که ثواب ابتدائاً بر روی عمل نرفته بلکه بر روی بلوغ رفته است. اما جواب می دهد که حیثیت بلوغ تعلیلیه است؛ چون ثواب مال عمل است و بلوغ اثری ندارد.

اما دسته دوم از روایات انشا الله جلسه بعد.

 

اما من بلغ که گاهی از آن تعبیر می شود به «قاعده تسامح در ادله ی سُنن» اعمال شرعی گاهی واجبات هستند که در آنها باید شرایط حجیت دلیل در آنها از جمله وثاقت راوی بررسی شود، اما در ادله سُنن _یعنی روایات دال بر مستحبات_ تسامح می کنیم یعنی آن شرایط را دیگر لازم نیست در نظر بگیریم، به این قاعده «اخبار من بلغ» هم می گویند چون اخبار من بلغ دلیل این قاعده است، می فراید «من بلغه شيء من الثواب على ( شيء من الخير فعمله كان له أجر ذلك ( وإن كان رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله لم يقله)» البته چند روایت هستند که در وسایل آمده است.

یعنی هر کسی که از قول پیامبر به او خبر رسید که فلان عمل ثواب دارد، اگر به امید رسیدن به آن ثواب و اطاعت از کلام رسول الله آن عمل را انجام بدهد به آن اجر و ثواب می رسد حتی اگر پیامبر آن حرف را نزده باشد. لذا اگر در یک دلیلی در مستحبات علم به کذب بودن آن نداریم اما مثلا راوی ثقه نیست می تواند آن عمل را انجام بدهد و به آن ثواب می رسد حتی اگر رسول الله آن حرف را نزده باشد.

هشام بن سالم ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال : «من سمع شيئا من الثواب على شيء فصنعه كان له ، وإن لم يكن على ما بلغه»[4]

محمد بن علي بن بابويه في كتاب ( ثواب الأعمال ) عن أبيه ، عن علي بن موسى ، عن أحمد بن محمد ، عن علي بن الحكم ، عن هشام ، عن صفوان ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال «من بلغه شيء من الثواب على ( شيء من الخير فعمله كان له أجر ذلك ( وإن كان رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله لم يقله)» [5]

أحمد بن أبي عبدالله البرقي في ( المحاسن ) : عن علي بن الحكم ، عن هشام بن سالم ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال : «من بلغه عن النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله شيء من الثواب فعمله كان أجر ذلك له ، وإن كان رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله لم يقله»[6]

اقوال وارده در دلالت اخبار من بلغ

در مورد دلالت اخبار من بلغ سه قول آمده است:

قول اول این است که مراد حکم اصولی باشد، قول دوم این است که مراد حکم فقهی باشد، قول سوم این است که مراد ثوابانقیادی باشد.

حکم اصولی اجمالا یعنی حجیت، یعنی خبری که در واجبات ما آن را ضعیف می دانیم و آن را حجت نمی دانیم در مستحبات آن را حجت می دانیم و باید بنا بر حجیتش بگذاریم و حجیت از احکام اصولیه است.

حکم فقهی یعنی استحباب عمل، یعنی وقتی یک خبر ضعیفی دلالت بر ماستحباب عملی کرد آن عمل مستحب می شود و امر استحبابی دارد، چطور مستحب است حال آنکه امر آن ثابت نیست؟ می گوییم مستحب است به عنوان ثانوی، یعنی به این عنوان که بلغنا خبرٌ عن رسول الله علی الثواب فی ذلک العمل، ما کاری نداریم خبر درست است با علط، همین بلوغ خبر یک عنو.ان ثانوی است که عمل را مستحب می کند.

اما احتمال سوم که ثواب انقیائی باشد به حکم عقل است، یعنی عقل حکم می کند بر اینکه مطیع امر خدا مستحق ثواب است، همان عقل حکم می کند که کسی که انقیاد بکند هم مستحق ثواب است، فرق اطاعت و انقیاد در این است که اطاعت در مورد امر قطعی ست اما انقیاد در مورد امر احتمالی، پس در مستحباتی که احتمالی هستند به حکم عقل یک ثواب انقیادی وجود دارد، البته علاو.ه بر ثواب انقیادی پیامبر تفضّل کرده و فرموده بیش از حد انقیاد من همان ثواب موعود که در خبر آمده را به شما می دهم، البته این خیلی بیشتر از انقیاد است و تفضّل از جانب خداوند متعال است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo