< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

1401/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ تنبیهات برائت/ تنبیه دوم، حُسن احتیاط

مروری دوباره بر فرمایش محقق نائینی

بحث ما در کلام محقق نائینی بود و گفتیم ایشان می فرماید اگر حکم عقلی یی داشتیم که به دنبال آن یک حکم شرعی آمده، آن حکم شارع ارشادی است. یعنی شارع حکم عقل را تایید کرده و فی الواقع می خواهد بگوید به عقلت عمل کن نه اینکه یک حکم شرعی را جعل بکند.

ایشان فرمودند اگر حکم عقل نسبت به احکام در سلسله علل باشد _یعنی ناظر به مناطات و ملاکات احکام باشد_ در این صورت حکم شارع که بعد از آن می آید مولوی است، مانند اینکه عقل حکم می کند به حُسن عدل و قبح ظلم، حسن و قبح در سلسله علل حکم است زیرا در ملاکات احکام است برای همین حکم شارع به وجوب عدالت مولوی است.

ایشان استدلال هم نکردند برای این قضیه اما دلیلش را ما گفتیم و آن این است که احکام شرع همیشه منبعث از ملاکات هستند و حکم مولوی احتیاج به ملاکات دارد، پس وجود مناطات و ملاکات در سلسله علل منافاتی با حکم مولوی ندارد بلکه کمال توافق را هم دارند زیرا اجماع شیعه بر این است که احکام الله گُتره ای و بی حساب و بی منشأ نیستند بلکه همیشه تبعیت از ملاکات احکام می کند. در ما نحن فیه عقل ملاک حکم را بیان کرده و حکم شارع منافاتی با بیان عقل ندارد.

اما اگر حکم عقل نسبت به احکام در سلسله معلولات باشد و بعد از آن امر شارع بیاید، آن امر شارع ارشادی است، مانند اینکه شارع بفرماید «اقیموا الصلاه» و «کتب علیکم الصیام» و عقل حکم می کند به وجوب اطاعت از مولی، سپس خود شارع بفرماید «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول» این حکم شارع به وجوب اطاعت ارشادی محسوب می شود.

ایراد محقق خوئی به ایشان

محقق خوئی می فرماید این مطلب را در اطاعت مولی و «اطیعوا الله» به عنوان یک مورد خاص قبول داریم که ارشادی است، اما کلیّت مطلب را و اینکه همه جا و هر کجا که حکم عقل در سلسله معلولات بود حکم شارع ارشادی است را قبول نداریم.

در امر به اطاعت یک نکته خاص هست که موجب ارشادی بودن می شود و آن ااین است که مولوی بودنش لغو است، زیرا انسان همیشه برای اتیان عمل باید منبعث بشود و انبعاث به عقل است، عقل دستور می دهد که این کار باید انجام بشود که او به سمت اتیان آن می رود، حالا وقتی مولی اوامری را مانند «اقیموا الصلاه» فرمود یا این اوامر خودشان موجب باعثیت می شوند یا نمی شوند، اگر موجب باعثیت نشوند «اطیعوا الله» هم موجب باعثیت نمی شود چون هر دو امر از خداوند هستند وقتی از اولی منبعث نشد از دومی هم نمی شود، و اگر امر اول موجب انبعاث شد دیگر نیازی به امر دوم نیست، بنابراین امر به اطاعت اگر ارشاد و اخبار به حکم عقل باشد اشکالی ندارد اما به عنوان امر مولوی بی مورد است.

بلکه از مولویت «اطیعوا الله» تسلسل به وجود می آید زیرا اگر اوامر مولی محتاج «اطیعوا الله» هستند خود «اطیعوا الله» هم یک امر به اطاعتی می خواهد و هکذا تسلسل پیش می آید. پس مولوی بودن «اطیعوا الله» لغو است.

به بیان دیگر امر مولوی یک خاصیتی دارد و آن این است که موجب انبعاث می شود، در طاعت الله این مشکل وجود دارد که موجب انبعاث جدیدی نمی شود لذا نمی تواند مولوی باشد.

اما در اوامر دیگر که در سلسله معلولات هم هستند می بینیم که محذور لغویت وجود ندارد و این محذور اختصاص به «اطیعوا الله» دارد، مثلا امر به احتیاط با اینکه در سلسله معلولات است اما آیا نمی تواند مولوی باشد؟ بله می تواند چون فوایدی دارد و علاوه بر حکم عقل موجب انبعاث عبد می شود، فرض کنید عبد امری از مولی را امتثال کرد اما احتمال بقاء آن را می دهد، عقل حکم به احتیاط می کند اما متعلق حکم عقل یک امر احتمالی است، اما وقتی شارع امر به احتیاط کرد قطعی می شود و امر قطعی تاثیرش در نفس مکلف بیشتر است.

پس می بینیم گاهی حکم عقل در سلسله معلولات است اما حکم شرع هم ارشادی نیست، لذا کلیّت ندارد، در مورد خصوص «اطیعوا الله» درست است اما در موارد دیگر مانند احتیاط که در سلسله معالیل هستند دلیلی ندارد که حتما ارشادی باشد زیرا تاثیرش در نفس مکلف بیشتر است و موجب انبعاث می شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo