< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

1401/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ تنبیهات برائت/ تنبیه دوم

تنبیه دوم؛ بررسی حُسن احتیاط

تنبیه دوم در مورد حُسن احتیاط است، «الاحتیاط حسنٌ علی کل حال» و ابهامی تا اینجا نیست، اما مسئله این است که آیا احتیاط هر جایی محقق می شود؟ یا گاهی محقق نمی شود؟

واجبات دو قِسم هستند، توصلیات و تعبدیات؛ در توصلیات مقصود ذات عمل است و هدف از آن ها تحقق عمل در خارج است، مانند جواب سلام؛ زیرا منوط به قصد قربت نیست. حالا اگر شک کردیم که آیا این عمل واجب توصلی هست یا نه؟ [یعنی فلان عمل به نحو واجب توصلی وجوب دارد یا اصلا وجوب ندارد؟] احتیاط در آن ممکن است یعنی می توان احتیاطاً آن را انجام داد که اگر واقعا واجب بوده امتثال شده و اگر فی الواقع واجب نبود، ضرری نکرده ایم. پس در توصلیات تردیدی در امکان جریان احتیاط نیست.

اما تعبدیات اعمالی هستند که واجب شده اند به خاطر امتثال امر خدا تقرّباً الی الله و امتثالشان منوط به قصد قربت است. همه بحث در واجبات تعبدی است، ثانیا بحث در حُسن احتیاط نیست بلکه در امکان احتیاط است؛ یعنی آیا می شود احتیاطا یک عمل مشکوک عبادی را انجام داد یا خیر؟

دوران بین الاستحباب و الوجوب

اگر دوران بین الوجوب و الاستحباب باشد یعنی نمی دانیم فلان عمل آیا واجب است یا مستحب است، در اینجا احتیاط فی حد ذاته اشکالی ندارد زیرا مکلف قصد می کند آن عمل را تقرّباٌ الی الله انجام دهد، اگر واجب باشد مقرِّب است و اگر مستحب هم باشد، باز هم مقرِّب است، پس در هر دو حالت قصد قربت تصویر می شود.

اشکال کرده اند که امتثال این عمل امکان ندارد زیرا در عبادات قصد وجه واجب است، قصد وجه یعنی در نیت معیّن بکند که حکم این عمل وجوب یا استحباب است. در ما نحن فیه فرض این است که ما مردّد بین الوجوب و الاستحباب هستیم پس قصد وجه از ما صادر نمی شود، وقتی قصد وجه ممکن نباشد احتیاط هم بالتبع محقق نمی شود.

جواب این اشکال این است که در عبادیت عبادت قصد امتثال امر هست اما قصد وجه اعتبار ندارد، همین که قصد امتثال امر خدا بکند یعنی بداند که محبوب و مطلوب خداست کافی است. نظر همه اعلام همین است.

دوران بین الاباحه و الوجوب (او الاستحباب)

یعنی یک احتمال این است که عملی مباح باشد احتمال دوم این است که آن عمل واجب یا مستحب باشد. در هر دو صورت یک طرف شک ما عبادی و طرف دیگر غیر عبادی است. وقتی نمی دانیم «فلان عمل واجب است یا مباح» عمل مباح امر ندارد، پس از یک طرف چون احتمال وجوب یا استحباب می دهیم باید عمل را به قصد امتثال امر بیاوریم در حالی که طرف دوم شک ما اباحه است یعنی ممکن است عمل اصلا امری نداشته باشد، وقتی امر ندارد قصد امری هم وجود ندارد، پس چطور به عنوان عبادت انجام بدهیم و اتیان بداعی امتثال الامر بکنیم در حالی که وجود امر محرز نیست؟ در نتیجه جریان احتیاط در اینجا مشکل می شود؛ زیرا امتثال بداعی الامر در آن تصور نمی شود.

در جواب می گوییم _همانطور که اعلام هم گفته اند_ انبعاث بداعی احتمال الآمر آکد فی العبودیه من الجزم بالامر، اینکه از احتمال امر تحت تاثیر قرار بگیرید، عبودتش بیشتر است از جایی که از امر یقینی منبعث می شوید. مثلا کسی را می بینیم تا یقین به وجود امر نکند کاری نمی کند اما یک نفر دیگر همین که احتمال می دهد فلان چیز مطلوب مولی است، آن را انجام می دهد تا از دستش نرود. دومی که با احتمال امر هم منبعث می شود، در عبودیت اقوی است.

لذا در ما نحن فیه که دوران بین الوجوب و الاباحه است، احتمال الوجوب به معنای احتمال الامر است و امتثال بداعی احتمال الامر در تقوی و نزدیکی به خداوند مؤثرتر است. یعنی همین که به احتمال الامر اهمیت داده، بالاترین تقرّب است و قصد قربت در احتمال الامر هیچ اشکالی ندارد. اما قصد قربت رجائی، که آقایان می گویند فلان عمل را رجائاً انجام بدهد، در آنجا هم قصدشان همین است.

در نتیجه احتیاط در ما نحن فیه هم ممکن و هم حسن است، زیرا احتیاط برای این است که حکم خدا از دستش نرود الان هم که به خاطر احتمال الامر امتثال می کند برای این است که اگر حکمی باشد از او فوت نشود، یقینا این احتیاط حسن است و عقل هم به حسن آن حکم می کند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo