< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

1401/07/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ تنبیهات برائت/ تنبیه اول

مقدمه

بحث ما به اینجا رسید که موضوع نجاست عنوان میته است و ما اصلی که داریم اصاله عدم التذکیه است که اصل عدمی است و نمی تواند یک عنوان وجودی [یعنی میته] را ثابت کند مگر با اصل مثبت.

بعد خود شیخ جواب دادند[1] که این به لحاظ لغت است اما نزد عرف متشرعه موضوع نجاست همان ما لم یذکّ است نه عنوان میته. پس اصاله عدم التذکیه موضوع نجاست را هم درست می کند.

مروری دوباره بر تفصیل محقق خوئی

محقق خوئی[2] می گوید اصاله عدم التذکیه قطعا جاری می شود و تکلیف حلیت و حرمت را معلوم می کند، اگر مذکی بود حلال است و اگر مذکی نبود حرام است، اما موضوع نجاست عنوان وجودی میته است و ظاهرا استشهاد به مجمع البحرین هم می کند، اصل عدم التذکیه میته بودن را ثابت نمی کند، در نتیجه در میته بودن مشکوک می ماند چون محرِزی ندارد، لذا نوبت به اصل بعدی می رسد که اصاله الطهاره است، لذا در جلود مستورده ایشان قائل به طهارت است اما لحوم مستورده از خارج را حرام الاکل می داند.

جواب به ایشان

فرمایش شیخ مبنی بر این است که ما به یقین برسیم که میته در مصطلح عوام الناس و متشرعه به معنای «کل ما لم یذکّ» است، لذا مراجعه به مشهور می کنیم می بینیم همه همین فتوای شیخ را داده اند و محقق خوئی در این نظرشان متفرد است.

نقد محقق خوئی در بیان محقق همدانی

محقق همدانی استاد محقق خوئی بوده اما در اینجا مطلبی دارد که می تواند جواب محقق خوئی باشد، می فرماید ما روایتی داریم که نشان می دهد موضوع نجاست عنوان ما لم یذکّ است، روایت این است:

«محمّد بن يعقوب ، عن الحسين بن محمّد ، عن معلّى بن محمّد ، عن محمّد بن عبدالله الواسطيّ ، عن قاسم الصيقل قال كتبت إلى الرضا ( عليه السلام ) : إنّي أعمل أغماد السيوف من جلود الحمر الميتة (من از پوست میته غلاف شمشیر درست می کنم) فتصيب ثيابي ، فأُصلّي فيها ؟ (آیا با این لباسها می توانم نماز بخوانم؟ لابد رطوبت داشته و به لباسش منتقل می شده است) فكتب (علیه السلام ) إليّ : اتخذ ثوباً لصلاتك (با آن لباس نماز نخوان و لباسی برای نمازت بگذار، یعنی این لباسها نجس هستند و احتیاط دارند) فكتبت إلى أبي جعفر الثاني ) عليه السلام ) : إنّي كتبت إلى أبيك ( عليه السلام ) بكذا وكذا (بعد از شهادت امام رضا نامه ای به امام جواد علیهما السلام نوشت و جریان را عرض کرد) فصعب عليّ ذلك ، فصرت أعملها من جلود الحمر الوحشيّة الذكيّة (کار برای من سخت شد که لباسی برای نماز بگذارم کنار، لذا به جای جلود المیته آمدم از جلود حیوانات وحشی تذکیه شده استفاده کردم) فكتب ( عليه السلام ) إليّ : كلّ أعمال البر بالصبر يرحمك الله (خدا رحمتت کند، هر کار خوب و خیری صبر و زحمت دارد ) فإن كان ما تعمل وحشياً ذكياً فلا بأس (اگر این حیوانات وحشی که از پوستشان استفاده می کنی تذکیه شده باشند اشکالی ندارد)»

استدلال محقق همدانی به ذیل روایت است که حضرت موضوع طهارت و نجاست را ذکی بودن قرار داده است نه عنوان میته.

ایراد محقق خوئی و جواب آن

ایشان اشکال می کند که این معنایی که شما می گویید با صدر همین روایت تعارض دارد، در صدر آمده «إنّي أعمل أغماد السيوف من جلود الحمر الميتة» پس در صدر میته به عنوان موضوع نجاست دیده شده و حضرت میته را نجس حساب کرده، در ذیل آمده «فإن كان ما تعمل وحشياً ذكياً فلا بأس» یعنی تذکیه به عنوان موضوع طهارت دیده شده است. حالا صدر مقدم است یا ذیل؟ اگر صدر مقدم باشد موضوع طهارت و نجاست میته و عدم المیته است اما اگر ذیل مقدم باشد تذکیه و عدم تذکیه است. در صورت اول اصالۀ عدم التذکیه نمی تواند عنوان وجودی میته را محرز بکند اما در صورت دوم اصاله عدم التذکیه جاری و محقِّق موضوع است.

محقق خوئی ظهور صدر را ترجیح داده اما به نظر ما این صحیح نیست و ظهور ذیل مقدم است، زیرا همیشه ذیل قرینه برای صدر می آید و اگر در کلام قرینه ای باشد در ذیل آورده می شود و متعارف هم همین است، پس به نظر ما فرمایش محقق همدانی متین است در نتیجه اگر ما شک کردیم اصاله عدم التذکیه جاری می شود و حیوان هم حرام و هم نجس است.

البته روایت از نظر سندی محل مناقشه و ضعف است، لکن اصحاب به آن عمل کرده اند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo