< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

1400/09/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ اصاله البرائه/ استدلال به روایات/ حدیث سعه

حدیث سعۀ

در مورد حدیث «الناس فی سعۀ ما لا یعلمون» گفتیم که به دو صورت خوانده شده است. «فی سعۀٍ ما لا یعلمون» (به تنوین کسر سعۀ) که در این صورت «ما» مصدریه ظرفیه است و «فی سعۀِ ما لا یعلمون» (به کسر سعۀ) در این صورت ما موصول است.

بررسی دلالی حدیث سعه

عمده بحث در این حدیث [با بیان نظر شیخ انصاری و آخوند را داشتیم و امروز مروری دوباره داریم همراه بیان نظر مرحوم نائینی و آقای خوئی (رحمة الله علیهم) و سپس این طلبه‌ی حقیر نیز تتمه‌ای عرض خواهیم نمود.] لسان این حدیث اگر همان لسان برائت عقلیه شد خوب آن‌جایی که علم به احکام حاصل شود اعم از حکم واقعی یا وظیفه ظاهری، دیگر جاری نیست؛ زیرا ادله احتیاط حاکم بر آن است چون وظیفه ظاهریه را معلوم می کند و موضوع آن را از بین می‌برد.

پس شاهرگ بحث این است که «سعه و علم» در حدیث را چطور معنی بکنیم. اگر مراد مطلق العلم باشد یعنی اعم از وظیفه ظاهریه خوب محکوم به ادله احتیاط می شود. اما اگر مراد فقط علم به حکم واقعی باشد در این صورت با ادله احتیاط در عرض هم قرار می گیرند و تنافی دارند و تعارض می‌کنند؛ زیرا یکی می گوید وقتی علم به حکم نداری در سعه هستی و دیگری می گوید وقتی علم به حکم نداری احتیاط بکن. لکن مطابق قواعد اصولی [این تعارض بدوی است] و تقدم با ادله برائت [و از جمله این حدیث] است؛ زیرا اخص از ادله احتیاط هستند جون ادله احتیاط عمومیت دارند و همه شبهات را اعم از بدوی، مقرون به علم اجمالی، قبل الفحص یا بعد الفحص همه را می گیرند، اما ادله برائت اختصاص به شبهات بدویه و شبهات بعد الفحص دارند و شبهات مقرون به علم اجمالی و شبهات قبل الفحص را شامل نمی‌شوند.(البته این تخصیص با قرائن عقلیه بدست می‌آید و گرنه لسان ادله برائت هم عام است.)

از احادیث احتیاط این است که می فرماید «إنّما الأمور ثلاثة : أمر بيّن رشده فيتّبع ، وأمر بيّن غيّه فيجتنب ، وأمر مشكل يردّ علمه إلى الله (وإلى رسوله) قال رسول الله (صلّى الله عليه وآله) : حلال بيّن ، وحرام بيّن ، وشبهات بين ذلك ، فمن ترك الشبهات نجا من المحرّمات ، ومن أخذ بالشبهات ارتكب المحرّمات ، وهلك من حيث لا يعلم» احتیاط را واجب کرده در چه چیزی؟ « ومن أخذ بالشبهات» هر شبهه ای، تضییقی ندارد؛ به خلاف ادله برائت که اخص مطلق هستند؛ زیرا نمی توانند شبهات قبل الفحص و شبهات مقرو.ن به علم اجمالی را بگیرند.

پس در مرحله تنافی اگر مساوی باشند تعارض و تساقط می کنند اما در ما نحن فیه نسبتشان تساوی نیست زیرا ادله برادت اخص هستند و نمی توانند شامل شبهات مقرون به علم اجمالی و شبهات قبل الفحص بشوند، به خلاف ادله احتیاط که اعم هستند، حالا که ادله برائت اخص هستند ادله احتیاط را تخصیص می زنند.

عرض شد که شیخ[1] (ره) اینگونه استظهار کرده که لسان حدیث سعه و «لا یعلمون» در آن اعم از حکم واقعی و حکم ظاهری است و طبعاً ادله احتیاط بر آن حکومت می کنند و اما آخوند[2] غیر مستقیم به ایشان جواب داده‌ که هر طور حدیث سعه را نگاه کنید ظهور دارد در علم به حکم واقعی؛ لذا اخص مطلق است و مقدم بر ادله احتیاط می شود.

تفصیل محقق نائینی و اجمال حدیث

مرحوم نائینی ره گفته اند که این‌که حدیث را فی نفسه می‌توان دو جور قرائت کرد در نتیجه تاثیر دارد. اگر خواندیم «الناس فی سعۀٍ ما لا یعلمون» با تنوین جر که ما را مصدریه ظرفیه گرفتیم این ظهور در اعم دارد، مردم در سعه هستند تا علمی برایشان حاصل بشود هر علمی چه واقعی چه ظاهری، اما اگر خواندیم «الناس فی سعۀِ ما لا یعلمون» که سعه مضاف باشد و ما را موصول بدانیم در این صورت «ما لا یعلمون» اختصاص به علم به حکم واقعی دارد، زیرا موصول نیاز به عائد دارد و عائدش ضمیری در تقدیر است، یعنی «فی سعۀِ ما لا یعلمونه» بوده و این ضمیر مقدَّر عائد به مای موصول است، در این صورت ما لا یعلمونه یعنی علم به خودش، علم به خود حکم، نمی تواند شامل حکم ظاهری بشود. پس اگر خواندیم «الناس فی سعۀٍ ما لا یعلمون» حدیث سعه محکوم ادله احتیاط می شود اما اگر خواندیم «الناس فی سعۀِ ما لا یعلمون» دیگر محکوم نیست و تعارض با ادله احتیاط می کند و چون حدیث سعه اخص است تقدم با اوست.

در نهایت کدام قرائت را بگیریم؟ حدیث اجمال دارد چون قابلیت هر دو را دارد و ما می دانیم چگونه وارد شده است و قابلیت استدلال از دست می رود.

راه حل محقق خوئی برای رفع اجمال حدیث

محقق خوئی می فرماید[3] ما تفحص کردیم دیدیم مای مصدریه ظرفیه بر فعل مضارعی که معنای مستقبل دارد وارد نمی شود و در ما نحن فیه «یعلمون» مضارع است و معنایش هم مستقبل است، لذا اگر آمده بود «ما لم یعلموا» درست بود و می شد گفت مای مصدریه ظرفیه است، اما چون آمده «ما لا یعلمون» دیگر ما نمی تواند مصدریه ظرفیه باشد.

پس احتمال اول منتفی شده احتمال دوم تقویت می شود «الناس فی سعۀِ ما لا یعلمون» در این صورت هم گفتیم که تنافی با ادله احتیاط پیدا می کند و به دلیل اخص بودن تقدم با حدیث سعه است.

ایراد سندی و مرسله بودن این نقل

اگر همه اینها را هم قبول بکنیم و حرف محقق خوئی را هم بپذیریم مشکل اصلی ضعف سند است، چون مرسله ای است در عوالی اللئالی و سند ندارد؛ لذا اعتبار رجالی ندارد.

نقل دیگری از حدیث سعه

لکن همین حدیث جور دیگری نقل شده که سند قابل تاملی دارد که می فرماید «الناس فی سعۀ حتی یعلموا» که انشاالله در جلسه بعد بررسی خواهد شد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo