< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد جزایری

1400/08/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/ اصاله البرائه/ مرور و فهرستی از مباحث جلسات سابق

تکرار فهرستوار ادله برائت

آیات داله بر برائت

آیه شریفه «ما کنا معذبین»

سه آیه بر اصاله البرائۀ دلالت دارند، اول آیه معروف «وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا»[1] وجه استدلال هم این است که بعث رسل کنایه از بیان و إتمام حجّت است، می فرماید تا بیان صورت نگرفته عذابی در کار نیست، این همان اصاله البرائه است، قبح عقاب بلا بیان یعنی تا زمانی که بیان صورت نگرفته عذابی ندارد.

دو اشکال به این آیه گرفته شده که در واقع یکی هستند:

اول اینکه «ما کنا» فعل ماضی است لذا مربوط به زمان سابق و امتهای گذشته است و قابل استدلال برای زمان حاضر نیست.

دوم اینکه دلالت آیه بر مدعا ناقص است؛ زیرا می فرماید خدا عذاب نمی کند و عدم عذاب ممکن است از روی ترحم یا تفضل باشد. حال آنکه مدعای ما در اصاله البرائه نفی استحقاق عذاب است نه نفی فعلیت از روی عفو و بخشش. پس آیه دلالتی بر این مطلب ندارد.

جواب: هم ما جواب دادیم هم شیخ جواب داده اند البته جواب شیخ مورد اعتراض آخوند واقع شده است. جواب ما این است که صیغه «ما کنّا کذلک» در جاهای زیادی در قرآن آمده و دلالت بر یک سیره مستمره می کند و می‌خواهد بفرماید که [چنان برخوردی] از شأن ما نیست. نه اینکه فقط در گذشته اینگونه نبودیم. اینها برخی موارد است: «وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ»[2] «وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا»[3] این سیاق دلالت بر دأب و سیره مستمره دارد بدین معنا که شأن خداوند نیست.

این جواب به هر دو اشکال است؛ زیرا اولا مربوط به زمان ماضی نیست، ثانیا در چه صورت عقاب خلاف شأن خداوند نیست؟ در صورتی که ظلمی در کار باشد، اگر مستحق عذاب باشند؛ چرا خلاف شأن خداوند باشد؟ پس بالملازمۀ کشف از عدم استحقاق می کند، لذا نفی استحقاق هم ثابت می شود.

اما شیخ در اینجا کمی تنازل کرده و فرموده ظاهر آیه نفی فعلیت است اما چون طرف ما اخباریین هستند و خود اخباریین قائل به ملازمه بین نفی فعلیت و نفی استحقاق هستند، اخباریین احتیاط را در شبهات تحریمیه واجب می دانند و همچنین قبول دارند که اگر فعلیت عذاب نباشد استحقاق هم نیست، بنابراین نفی فعلیت هم برای جواب به اخباریین کافی است. [4]

آخوند جواب می دهد[5] که اولا این پاسخ شما، جدلی است و فقط خصم را قانع می کند. اما حقیقت را به اثبات نمی رساند، ثانیا اینکه می گویید اخباریین قائل به ملازمه بین نفی فعلیت و نفی استحقاق هستند این را از کجا می گویید؟ زیرا کسی نمی تواند قائل به این ملازمه بشود، کما اینکه در معاصی قطعیه که عبد مستحق عقاب است؛ خداوند ممکن است فعلیت عذاب را بردارد. در حالی که استحقاق کما کان باقی است و هیچ ملازمه ای هم وجود ندارد، بنابراین نسبت این ملازمه به اخباریین واقعیت ندارد.

انصافا هر دو ایراد وارد است و ما هم دفاعی از شیخ(ره) نداریم، لکن جواب خودمان برای استدلال به آیه کافی است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo