< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد موسوی جزایری

98/07/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: رمی جمرات /وقوف در منا/اعمال حج تمتع/کتاب الحج؛

گفتیم: اولین عمل واجب در منا و روز عید، رمی جمره و پس از آن قربانی و سومین عمل حلق است. پس از حلق، بجز دو یا سه مورد همه تروکی که تا قبل از آن بر حاجی حرام بودند، حلال می‌شوند. بنابراین او پس از حلق می‌تواند لباس‌های دوخته خودش را بپوشد.

وجوب رمی جمره عقبه در روز عید

روزی که حضرت ابراهیم(ع) مامور به ذبح اسماعیل(ع) شد و او را به همراه خودش برد، اسماعیل(ع) از باب رعایت ادب پشت سر می‌رفت و حضرت ابراهیم(ع) صدای پایش را می‌شنید. گاهی متوجه می‌شد که صدای پا نمی‌آید و به پشت سر رو می‌کرد و می‌گفت: چرا نمی‌آیی فرزندم؟ گفت: پیرمردی کلماتی به من می‌گوید و مرا وسوسه می‌کند. حضرت ابراهیم(ع) فرمود: فرزندم هر وقت ظاهر شد او را با سنگ بزن. ظاهراً این کار هفت بار تکرار شد. در مرتبه آخر آن چنان محکم به او زد که آن پیرمرد رفت و پیدایش نشد. آن پیرمرد شیطان بود. رمی جمره از آن‌جا شروع شد. پس این جمرات سنبل‌ شیطانند.

در روز عید فقط رمی جمره عقبه -که اهل مکه آن را شیطان کبیر می‌گویند- واجب است. وجوب رمی جمره عقبه به قدری مسلم است که در مورد آن فرموده‌اند: "لا خلاف فیه بین المسلمین کافة". البته ابن حمزه(ره) استحباب این امر به کتاب "الجمل و العقود" شیخ طوسی(ره) نسبت داده است.[1] و[2] اصل این نسبت، به عبارت شیخ(ره) در کتاب الجمل باز می‌گردد که فرمود: "الرمی مسنون".

اما ابن ادریس(ره) این نظر را به شدت رد کرده و می‌فرماید: "لا اظن احدا من المسلمين یخالف فیه و قد یشتبه علی بعض اصحابنا و یعتقد انه مسنون غیر واجب. لما یجد من کلام بعض المصنفین عبارتا موهمة اوردها فی کتابه فان الشیخ فی الجمل و الرمی مسنون".[3] مطلب بر بعضی از اصحاب مشتبه گشته. ایشان خیال کرده‌اند رمی امری مستحب است.ابن ادریس در تفسیر این عبارت می‌گوید: "مسنون" معنای استحباب ندارد؛ این کلمه به معنای چیزی‌ست که "عُلم وجوبُه من السنة".[4]

گاهی وجوب چیزی از قرآن معلوم می‌شود. به چنین امری سنت نمی‌گویند. اما به چیزی که وجوبش از سنت معلوم شده و کتاب بر آن دلالتی ندارد، مسنون می‌گویند. لذا در این‌جا مسنون به معنای واجبی‌ست که وجوبش از سنت معلوم شده است. چنین تعبیری در حدیث لاتعاد نیز وجود دارد. می‌فرماید:"القرائة سنة، التشهد سنة و الرکوع فریضة و السجود فریضة".

محقق خویی(ره) می‌گوید:"و کیف کان یدل علی وجوبه مضافا الی التسالم و قطع الاصحاب، صحیح معاویة بن عمار".[5]

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ (تمام رجال روایت معتبر و روایت صحیحه است.) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: خُذْ حَصَى الْجِمَارِ ثُمَّ ائْتِ الْجَمْرَةَ الْقُصْوَى الَّتِي عِنْدَ الْعَقَبَةِ فَارْمِهَا مِنْ قِبَلِ وَجْهِهَا وَ لَا تَرْمِهَا مِنْ أَعْلَاهَا وَ تَقُولُ وَ الْحَصَى فِي يَدِكَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ حَصَيَاتِي فَأَحْصِهِنَّ لِي (دعایی هست که آن دعا را هم بخوان) وَ ارْفَعْهُنَّ فِي عَمَلِي ثُمَّ تَرْمِي فَتَقُولُ مَعَ كُلِّ حَصَاةٍ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُمَّ ادْحَرْ عَنِّي الشَّيْطَانَ اللَّهُمَّ تَصْدِيقاً بِكِتَابِكَ وَ عَلَى سُنَّةِ نَبِيِّكَ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَجّاً مَبْرُوراً وَ عَمَلًا مَقْبُولًا وَ سَعْياً مَشْكُوراً وَ ذَنْباً مَغْفُوراً وَ لْيَكُنْ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الْجَمْرَةِ قَدْرُ عَشَرَةِ أَذْرُعٍ أَوْ خَمْسَةَ عَشَرَ ذِرَاعاً فَإِذَا أَتَيْتَ رَحْلَكَ وَ رَجَعْتَ مِنَ الرَّمْيِ فَقُلِ اللَّهُمَّ بِكَ وَثِقْتُ وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ فَنِعْمَ الرَّبُّ وَ نِعْمَ الْمَوْلَى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ قَالَ وَ يُسْتَحَبُّ أَنْ تَرْمِيَ الْجِمَارَ عَلَى طُهْرٍ.[6]

این روایت در دو امر پیاپی فرموده: "خذ حصی الجمار" و "ثم ائت الجمرة القصوی التی عند العقبة". لذا شک و شبهه‌ای در وجوب رمی باقی نمی‌ماند.

همچنین موضوع رمی در روایات و ادله دیگری نیز مطرح شده است؛ مثلا در روایاتی حرکت زنان از مشعر به منا و رمی توسط ایشان را به شب احاله کرده. در این روایات علاوه بر بیان اصل وجوب رمی، می‌گوید: زنان به جای روز در شب رمی کنند.

صحیحه عمر بن اذنیه نیز می‌فرماید: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ فَقَالَ الْحَجُّ الْأَكْبَرُ الْمَوْقِفُ بِعَرَفَةَ وَ رَمْيُ الْجِمَارِ الْحَدِيثَ.[7] تعبیر رمی الجمار در این روایت، همه جمرات را شامل می‌شود و از این باب رمی جمره عقبه را هم دربر می‌گیرد.

بالاتر این‌ها روایات بیانیه‌ای هستند که در ابتدای کتاب الحج وسائل الشیعه در ابواب اقسام الحج آمده‌اند. این روایات کیفیت انجام حج را در سیره رسول الله(ص) بیان می‌کنند. مسلم است که حج پیامبر اکرم(ص) همان حجة الوداع ایشان است؛ زیرا پیامبر(ص) بعد از هجرت به مدینه فقط یکبار حج نمود. ظاهراً ایشان در این سفر حج واجب خود را انجام داده‌اند. البته ممکن است که ایشان حج واجب را قبل از آن و در زمان استقرار در مکه انجام داده باشد.

حضرت در آن حج، در صدد تعلیم کیفیت حج بود و همه از ایشان تبعیت می‌کردند. روایات بیانیه‌ای راجع به کیفیت وضوی ایشان نقل شده و البته در این روایات به مستحبات نیز اشاره می‌شود. مقتضای ظاهر اوامر، وجوب است ولی گاهی به خاطر قرائن خارجیه، این امور بر استحباب حمل می‌شوند.

امور معتبر در رمی جمره

اولین امر از امور معتبر در رمی، قصد قربت است. همه عمل حج، عبادت ا‌ست و لهذا اجزایش هم اعمال عبادی محسوب می‌شوند و به قصد قربت انجام می‌شوند. این مطلب واضح است.

دوم این‌که "ان یکون الرمی بسبع حصیات و لا یجز الاقل من ذلک کما لا یجزی رمی غیرها من الأجسام".[8]

چند مطلب در این‌جا ذکر شده است؛ اولاً مرمی باید از حصیات باشد. حصیات جمع حصی و به معنای سنگ‌ریزه یا ریگ است. البته تعبیر ریگ صحیح‌تر است.

نکته مذکور از روایات متعدده‌ای استفاده می‌شود که یکی از آن‌ها چنین است؛ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: ... وَ قَالَ لَا تَرْمِ الْجِمَارَ إِلَّا بِالْحَصَى.[9] این روایت صریح است؛ و در آن حضرت(ع) فرموده: هیچ جمره‌ای را رمی نکن مگر با ریگ.

البته رمی با سنگ ریزه‌هایی که در حد ریگ باشند نیز اشکال ندارد. هرچند سنگ و ریگ متفاوتند ولی در این‌جا ملحق به هم شده‌اند.

در روایات دیگری به عدم کفایت رمی با چیزهای دیگر اشاره شده که نشان می‌دهد، استفاده از سنگ بزرگ یا اشیاء دیگر مثل دمپایی برای رمی جایز نیست.

دومین امر معتبر در رمی، تعداد سنگ‌هاست. برای رمی باید از هفت عدد ریگ استفاده شود.

محقق خویی(ره) می فرماید: "التحدید بهذا العدد هو المتسالم عليه بین جمیع فقهاء المسلمين و یستدل علیه بصحيح معاوية بن عمار".[10]

ظاهراً موضوع روایات باب ششم ضرورت استفاده از هفت سنگ‌ریزه در رمی است. بنابر این روایات کسی که هفت عدد را کامل نزند، باید برگردد و جبران نماید. البته این جبران تفصیلی دارد؛ کسی که کم‌تر از چهار سنگ زده، باید تمام رمی را از اول اعاده کند و کسی که چهار سنگ یا بیش‌تر زده، تتمه را تکمیل می‌کند و لازم نیست عمل را از ابتدا اعاده کند. درهر صورت اکمال عدد هفت مسلم است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ وَ قَالَ: فِي رَجُلٍ رَمَى الْجِمَارَ فَرَمَى الْأُولَى بِأَرْبَعٍ وَ الْأَخِيرَتَيْنِ بِسَبْعٍ سَبْعٍ قَالَ يَعُودُ (کسی که چهار سنگ زده، باید برگردد) فَيَرْمِي الْأُولَى بِثَلَاثٍ (و سه سنگ دیگر بزند تا رمی کامل شود.) وَ قَدْ فَرَغَ وَ إِنْ كَانَ رَمَى الْأُولَى بِثَلَاثٍ وَ رَمَى الْأَخِيرَتَيْنِ بِسَبْعٍ سَبْعٍ فَلْيُعِدْ وَ لْيَرْمِهِنَّ جَمِيعاً بِسَبْعٍ سَبْعٍ (اما اگر سه عدد زده و باقی را فراموش کرده، چون رمی او کم‌تر از نصف است، باید هفت عدد را اعاده کند. ولی اگر چهار سنگ یا بیش‌تر زده بود، اتمام تتمه ،کافی می‌بود.) وَ إِنْ كَانَ رَمَى الْوُسْطَى بِثَلَاثٍ ثُمَّ رَمَى الْأُخْرَى فَلْيَرْمِ الْوُسْطَى بِسَبْعٍ وَ إِنْ كَانَ رَمَى الْوُسْطَى بِأَرْبَعٍ رَجَعَ فَرَمَى بِثَلَاثٍ.[11]

این صحیحه دلالت واضحی بر اعتبار عدد هفت دارد. حکم همه جمره‌ها همین است.

سومین امر معتبر در رمی تتابع است. می‌فرماید: "ان یکون رمی الحصیات واحدة بعد واحدة"؛[12] یعنی باید پرتاب سنگ‌ها یکی یکی انجام شود. پس اگر بخواهد همه را باهم بزند یا آن‌ها را در دوبار پرتاب نماید کافی نخواهد بود.

دلیل صریح و منصوصی بر این مطلب دلالت ندارد و این نکته از سیره قطعیه مسلمین و فتوای اصحاب استفاده می‌شود. البته در روایاتی که به بیان مستحبات رمی پرداخت‌اند، اشاراتی به این مورد شده است؛ مثلاً می‌گویند: اولین سنگ را که زدید، این دعا را بخوانید؛ دومی را که زدید، این دعا را بخوانید. این امر نشان می‌دهد که پرتاب هفت سنگ به صورت یک‌جا و با هم نیست. مفروض است که این کار در هفت بار انجام می‌شود و لذا هر بار دعا و آدابی دارد.

نکته بعدی که در رمی معتبر شده صدق رمی و رسیدن سنگ به جمره است. "ان تصل الحصیات الی الجمرة".[13] لکن اهل سنت فقط پرت کردن سنگ ریزه به طرف جمره را کافی می‌دانند.

پنجمین نکته در رمی این است که رسیدن سنگ ها به جمره باید به سبب پرتاب باشد. "ان یکون وصولها الی الجمره بسبب الرمی فلا یجزی وضعها عليه".[14] رمی به معنی پرتاب کردن است. لذا اگر سنگ‌ریزه را روی جمره بگذارد، عمل صحیح نخواهد بود؛ چرا که جمرات سنبل شیاطینند.

در صحیحه زراره در باب چهارم نیز آمده "لَا تَرْمِ الْجِمَارَ إِلَّا بِالْحَصَى".[15] معلوم می‌شود که موضوع حکم، عنوان رمی است؛ پس با قرارد دادن سنگ‌ریزه روی جمره، به واجب عمل نمی‌شود. رمی یعنی پرتاب کردن و با سنگ زدن. این هم واضح است.

در این‌جا محقق خویی(ره) می‌فرماید: اگر در بین راه سنگ‌ریزه به چیزی برسد و از آن رها شود و روی جمره بیفتد، اشکال ندارد؛ چون این امر مانع از صدق رمی نیست. اما اگر آن چیزی که سنگ‌ریزه به آن برخورد می‌کند، فشاری در آن ایجاد کند که دوباره سرعت گرفته و روی جمره بیفتد، رمی صحیح نخواهد بود. به عبارت دیگر قوه دافعه سنگ باید از همان پرتابی باشد که شخص در ابتدا ایجاد کرده؛ نه در اثر برخورد با چیزی دیگر.[16] پس باید این تفصیل -که نکته صحیحی هست- را نیز در نظر داشته باشیم.

ششمین امر معتبر در رمی زمان آن است. می‌فرماید:"ان یکون الرمی بین طلوع الشمس و غروبها".[17] زمانی که برای اعمال روز عید مقرر شده بین طلوع تا غروب آفتاب است.

در باب سیزدهم از ابواب رمی جمره عقبه، چند روایت معتبر داریم که یکی از آن‌ها صحیحه جمیل بن دراج است. مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قُلْتُ لَهُ إِلَى مَتَى يَكُونُ رَمْيُ الْجِمَارِ فَقَالَ مِنِ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ إِلَى غُرُوبِ الشَّمْسِ.[18]

در روایات بعد به خود طلوع شمس اشاره شده است.

صحیحه صفوان بن مهران می فرماید: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ ارْمِ الْجِمَارَ مَا بَيْنَ طُلُوعِ الشَّمْسِ إِلَى غُرُوبِهَا.[19]

همچنین در صحیحه منصور بن حازم چنین آمده که، وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ سَيْفٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ رَمْيُ الْجِمَارِ مَا بَيْنَ طُلُوعِ الشَّمْسِ إِلَى غُرُوبِهَا.[20]

البته روایت دیگری در باب دوازدهم می‌فرماید: "ارْمِ فِي كُلِّ يَوْمٍ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ"[21] باید رمی جمره عقبه نزدیک ظهر باشد.

اما با توجه به صراحت دیگر روایات در توسعه وقت، این روایت بر استحباب حمل شده است.

این وقتی که معین شد، برای غیر معذورین است. اما معذورین -مثل زن ها و پیرمردها چنان‌که قبلاً گفتیم- باید اعمالشان را شب انجام دهند. بنابراین تکلیف بین طلوع تا غروب شمس، فقط برای غير معذورین است.

شک در اصابت و عدم اصابت سنگ ها به جمره

مسألة ۳۷۷: إذا شك في الإصابة و عدمها بنى على العدم، إلّا أن يدخل في واجب آخر مترتب عليه، أو كان الشك بعد دخول الليل.[22]

اگر حاجی هنگامی که سنگ‌ها را به سمت جمره پرتاب می‌کند، در اصابت سنگ با هدف شک کند -مثلا هنگام زدن سنگ دوم در اصابت سنگ اول شک نماید- شک او در محل عمل بوده و باید به شک خود اعتنا نماید. به عبارت دیگر رمی جمره همچون نماز متشکل از چند عمل واجب نسیت و هر سنگ‌ واجب جدایی محسوب نمی‌شود. در رمی جمره باید هفت عدد سنگ پرتاب شود و تا زمانی که حاجی مشغول رمی این هفت سنگ است، مشغول واجب بوده و از آن تجاوز ننموده؛ یعنی همه رمی عملی واحد است. پس اگر هنگام هنگام پرتاب شکی عارض شود، قاعده اشتغال جاری شده و "الاشتغال الیقینی یستدعی البرائة الیقینیة". همچنین استصحاب نیز حکم به لزوم انجام عمل می‌کند.

عمل مترتب و بعد از رمی، ذبح است پس اگر این شک بعد از انجام عمل حاصل شود، قاعده تجاوز و فراغ جاری شده و دیگر مجرای استصحاب نخواهد شد. همچنین با ورود در عمل واجب بعدی، این دو قاعده بر اشتغال حکومت کرده و کسب برائت یقینی لازم نمی‌شود. اما اگر قبل از ذبح به چادر آمد و در چادر شک کرد، باید رمی را اعاده نماید.

همچنین در صورت گذشت وقت، قاعده حیلوله جاری می‌شود و بنا بر این قاعده شک بی‌محلی خواهد بود. پس اگر حاجی بعد از غروب آفتاب در اصابت سنگ به جمره شک کند، نباید به شک خود اعتنا نماید. در این موارد تفاوتی میان نماز یا غیر آن نبوده و در هر عمل واجبی که وقت خاصی دارد، صادق است.

دو امر معتبر در حصیات

مسألة ۳۷۸: يعتبر في الحصيات أمران: أحدهما: أن تكون من الحرم و الأفضل أخذها من المشعر. ثانيهما: أن تكون أبكاراً على الأحوط، بمعنى أنها لم تكن مستعملة في الرمي قبل ذلك.[23]

یکی از مواردی که در سنگ‌ریزه‌ها معتبر است، این است که مأخوذ از حرم باشند. این مطلب در باب نوزدهم از ابواب وقوف در مشعر آمده‌است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: حَصَى الْجِمَارِ إِنْ أَخَذْتَهُ مِنَ الْحَرَمِ أَجْزَأَكَ وَ إِنْ أَخَذْتَهُ مِنْ غَيْرِ الْحَرَمِ لَمْ يُجْزِئْكَ قَالَ وَ قَالَ لَا تَرْمِ الْجِمَارَ إِلَّا بِالْحَصَى.[24] مستحب است که در شبی که در مشعر هستند، از همان جا ریگ جمع کنند.

ولی در بعضی از روایات باب، مثل روایت زیر استثنائاتی داریم.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يُجْزِيكَ أَنْ تَأْخُذَ حَصَى الْجِمَارِ مِنَ الْحَرَمِ كُلِّهِ إِلَّا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ مَسْجِدِ الْخَيْفِ.[25] در این روایت مسجدالحرام و مسجد خیف که در مناست، استثنا شده‌اند.

لذا نباید سنگ‌ها از این محل برداشته شوند. اصحاب هم به این مطلب فتوا داده‌اند.

"ثانيهما: أن تكون أبكاراً على الأحوط، بمعنى أنها لم تكن مستعملة في الرمي قبل ذلك."[26] محقق خویی(ره) در شرح این مطلب می فرماید: "استدل لاعتبار ذلك بالإجماع المدعى في المقام"[27]

این اجماع موجب اطمینان به قول اصحاب نسبت به مطلب است.

در این مورد روایاتی در باب پنجم از ابواب رمی جمره عقبه وارد شده است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يَاسِينَ الضَّرِيرِ عَنْ حَرِيزٍ عَمَّنْ أَخْبَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَصَى الْجِمَارِ قَالَ لَا تَأْخُذْهُ مِنْ مَوْضِعَيْنِ مِنْ خَارِجِ الْحَرَمِ وَ مِنْ حَصَى الْجِمَارِ الْحَدِيثَ.[28]

"حصی الجمار" یعنی سنگ‌ریزه‌هایی که در کنار جمره افتاده و قبلاً به سمت جمره پرتاب شده‌اند. حصیات رمی نباید از سنگ‌های مستعمل باشند. اما اگر ندانیم سنگ‌ریزها قبلاً برای رمی استفاده شده‌اند یا خیر، چیزی گردن‌مان نبوده و می‌توان از آن‌ها نیز استفاده کرد.

وَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: لَا تَأْخُذْ مِنْ حَصَى الْجِمَارِ.[29]

لازم است سنگ‌ها بکر باشند و لذا جایز نیست پس از پرتاب به سمت جمره، مجدداً از آن‌ها استفاده شود.

اشکال محقق خویی(ره) به روایات و بررسی انجبار ضعف آن‌ها

اما محقق خویی به ضعف سند این روایات اشکال کرده و البته اشکال ایشان وارد است.[30]

در روایت اول معلوم نیست که منظور از "من اخبره" کیست و لذا روایت مرسله است. در سند روایت دوم، عبدالاعلی توثیقی ندارد و سهل بن زیاد هم تضعیف شده است‌؛ پس این روایت نیز به درد نمی‌خورد. روایت دیگر مرسله صدوق است. می‌بینیم که همه این این سه چهار روایت این باب، ضعیف السند هستند.

لکن ما و دیگرانی که قائل به کبرای انجباریم، اشکالی در عمل به این روایات نمی‌بینیم. انجبار یعنی جبران ضعف روایت به وسلیه عمل و فتوای اصحاب به استناد آن روایت. به نظر ما تمسک به روایتی که منجبر به عمل مشهور است، اشکال ندارد.

محقق خویی(ره) ضمن رد انجبار فرموده: این حکم مبنی بر احتیاط است؛ یعنی احتیاط در این است که با قول مشهور مخالفت نشود. لذا ایشان نیز بنا بر احتیاطِ واجب، قائل به مطلب شده، ولی به آن فتوا نداده است.

ایشان می‌فرماید: و لكن الروايات كلها ضعيفة السند بالإرسال أو بضعف الاسناد و لا يتم الاستدلال بها، فالحكم باعتبار كون الحصاة أبكاراً غير مستعملة في الرمي قبل ذلك مبني على الاحتياط.[31]

لذا با توجه به ادعای اجماع اصحاب و عدم وجود مخالف در مسئله، هرچند فتوا ممکن نیست، لکن موضوع محل احتیاط واجب است.

مستحبات رمی

"و يستحب فيها أن تكون ملوّنة و منقّطة و رخوة، و أن يكون حجمها بمقدار أنملة و أن يكون الرامي راجلًا و على طهارة."[32]

مستحبات رمی نیز چند موردند. یکی این‌که سنگ‌ریزه ها یک‌نواخت نباشند؛ یعنی نقطه نقطه، خال‌دار و زیبا باشند. حتی از یک رنگ بودن سنگ نهی تنزیهی شده است. پیدا کردن چنین سنگ‌هایی مستحب است. همچنین نباید خیلی سفت باشند. البته رخوة را در روایات ندیده‌ایم. در روایات آمده که ملونه و منقطه و زیبا باشد. همچنین مستحب است که حجم سنگ‌ها به اندازه سرانگشت باشد.

روایاتش در ابواب الوقوف بالمشعر باب بیستم است؛ در عنوان باب چنین آمده؛ بَابُ كَرَاهَةِ كَوْنِ حَصَى الْجِمَارِ صَمَّاءَ أَوْ سَوْدَاءَ أَوْ بَيْضَاءَ أَوْ حَمْرَاءَ وَ اسْتِحْبَابِ كَوْنِهَا بُرْشاً كُحْلِيَّةً بِقَدْرِ الْأَنْمُلَةِ مُنَقَّطَةً مُلْتَقَطَةً غَيْرَ مُكَسَّرَةٍ.[33]

مجمع البحرین در شرح معنای "بُرْش" می‌فرماید: "البُرش جمع برشاء و هي الحصاة المشتملة على ألوان مختلفة."[34] بُرش یعنی سنگ دارای رنگ‌های مختلف باشد.

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَصَى الْجِمَارِ قَالَ كُرِهَ الصُّمُّ مِنْهَا وَ قَالَ خُذِ الْبُرْشَ.[35]

مستحب است که اندازه سنگ بیش‌تر از انمله (گره انگشت) نباشد؛ به اندازه‌ای باشد که حاجی بتواند آن را با انمله پرتاب کند. البته از استحباب این نکته نیز در روایت چیزی ذکر نشده است.

در هر حال با توجه به جمعیت و فاصله‌ای که هست، اطمینان از رسیدن سنگ به جمره بسیار سخت است. احتمالاً در آن زمان جمعیت حجاج کم‌تر بوده و این تشریفات با توجه به جمعیت حجاج ذکر شده است و الاّ الآن رعایت این امور با ازدحام شدیدی که راه را برای نزدیک هم شدن می‌بندد، امکان ندارد. از سوی دیگر همه هنگام پرتاب به هوا می‌پرند و لذا سخت است که انسان متوجه شود از بین صدها نفری که سنگ می‌اندازند سنگی که باید با دست و نه چیز دیگری پرت شود به هدف رسیده. لذا الآن دیگر کسی دنبال این تشریفات نمی‌گردد. این‌ها در ازمنه گذشته ممکن بوده‌اند.

از طرف دیگر مستحب است که پرت کننده راجل باشد. راجل در برابر راکب است. یعنی مستحب است که انسان در حالت پیاده رمی کند. هرچند رمی به صورت سواره نیز جایز و صحیح است، ولی کراهت دارد.

صحیحه علی بن جعفر می‌فرماید: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَرْمِي الْجِمَارَ مَاشِياً.[36]

نکته دیگر این‌که مستحب است که انسان با طهارت رمی نماید.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo