درس خارج فقه استاد موسوی جزایری
97/09/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: بیان صور زیاد کردن طواف/زیاده در طواف/طواف/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛
به صورت چهارم -یا طبق حساب ما صورت پنجم- رسیدیم. ما با تقسیم صورت چهارم به دو صورت، یک وجه اضافه نمودیم.
دلیل حکم صورت چهارمالرابعة: أن يقصد جزئية الزائد لطواف آخر و يتم الطّواف الثاني...[1]
حکم اینصورت، واضح است؛ اضافهای که طائف، قصد انجام آن را دارد، به این طواف ملحق نمیشود. چراکه او قصد اتیان طواف دیگر با هفت شوط جدید را دارد. اما در این صورت، هر دو طواف باطل میشوند. چراکه در طواف واجب -و نه مستحب- بین طواف واجب و طوافی دیگر -که لابد مستحب است- قران به وجود آمده و همین امر سبب بطلان هر دو طواف است. این صورت بحثی ندارد. البته راجع به خود قران، بحثی را محقق خویی(ره) مطرح نموده است.[2]
قِران در طواف يعنی دو طواف، پشت سرهم و بدون فاصل شدن نماز طواف، انجام شوند. لذا اگر نماز طوافِ اول خوانده شود، قرانی هم به وجود نمیآید. میزان در اینجا نماز طواف است. پس هر قدر هم فاصله طول بکشد، اگر نماز اتیان نشود، قران باقیست.
درباره قِران سه دسته روایت هست؛ یک دسته فرمودهاند: قران، مطلقا مبطل است. دسته دیگر میفرمایند: قران مطلقاً مبطل نیست. ولی دسته سوم بین طواف واجب و طواف مستحب تفصیل دادهاند. روایات مفسره و مفصله بین طواف واجب و مستحب، شاهد جمعند. لذا میگوییم: مقصود از روایات مبطله، طواف واجب و مقصود از روایات مصححه، طواف مستحب است.
دلیل حکم صورت پنجمصورت پنجم آنجاست که طواف کننده از ابتدا قصد انجام دو طواف پشت سرهم -یعنی قران- را داشت؛ اما بعدا این کار را انجام نداد. تفاوت این صورت با فرض قبلی در تحقق قران است. لکن این دو از جهت نیت تفاوتی با هم ندارند.
اشکال این صورت مربوط به نیت اولیه است. لذا اگر از ابتدا نیت قِران نداشت، طواف اول صحيح واقع میشد. اما اگر از همان اول نیت قران را نموده باشد، طواف باطل میشود؛ چون نیت او مشکل دارد و مبطل است؛ حتی اگر خود قران هم در خارج محقق نگردد.
دلیل حکم صورت آخرصورت دیگری که بازهم باید اضافه شود -و طبق حساب ما صورت هفتم میشود- این است که طواف کننده از اول به تصور استحباب اضافه، قصد اضافهکردن طواف را داشته باشد و بعد هم اشواط اضافه را بهجا آورد. این صورت چون به تخیل استحباب است، ضرری ندارد. زیرا مستحب در متن واجب داخل نشده و جزئیت پیدا نمیکند. لذا زائد بر آن است و مبطل نمیشود.
اضافی سهوی در طوافمسألة ۳۱۴: إذا زاد في طوافه سهواً، فان كان الزائد أقل من شوط قطعه و صحّ طوافه، و إن كان شوطاً واحداً أو أكثر فالأحوط أن يتم الزائد و يجعله طوافاً كاملًا بقصد القربة المطلقة[3]
همه این فروع بیان شده، مصداق زیاده عمدیه بودند. اما بنا بر روایت اگر شوط زائد، سهوا اضافه شده و بعد از توجه آن را کامل نکند، این شوط ناقص ضرری ندارد. لذا تنها لازم است که آن را قطع کند. اما اگر هنگامی متوجه زائد شود که یک شوط کامل گشته، بنا بر روایات باید طواف را به اتمام برساند؛ یعنی هفت شوط را کامل به جا آورد.
اما با توجه به اشکالاتی که در این روایات وجود دارد، محقق خویی(ره) میفرماید: این طواف نباید به قصد قربت مطلقه انجام شود؛ یعنی چون نمیدانیم که انجام این طواف واجب است یا نه، لازم است آن را به قصد احتمال انجام دهیم. بعداً روایاتی که در این باب وجود دارد را ذکر خواهیم کرد.