درس خارج فقه استاد موسوی جزایری
96/10/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مسائلی در تروک احرام/ تروک الاحرام/کیفیت احرام/احرام/اعمال عمره تمتع/کتاب الحج؛
نظر امام(ره) در قتل زنبور و نحلمرحوم امام(ره) در اواخر کلام میفرماید: و فى الصيد أحكام كثيرة تركناها لعدم الابتلاء بها.[1] یعنی هرچند در صید احکام و مباحث بسیار است؛ لکن به خاطر عدم ابتلاء، آنها را بیان نمیکنیم.
ایشان میفرماید: و الاحوط ترك قتل الزنبور و النحل إن لم يقصدا إيذاءه
این آخرین بحثی است که ایشان راجع به صید آوردهاند. فرموده: احتیاط در ترک قتل زنبوریست که عسل نداشته و بزرگ است. "الزنبور" اسم مخصوصی است و آنچه که در آیه شریفه آمده، زنبور عسل است که از آن با عنوان "النحل" تعبیر شده است. میفرماید: ﴿و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا﴾[2] ، حضرت امام میفرماید: همچون زنبور احتیاط در ترک قتل زنبور عسل است.
این حکم به استناد صحیحهی معاویه بن عمار است.
١ ـ محمد بن يعقوب ، عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن معاوية بن عمار ، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : سألته عن محرم قتل زنبورا؟ قال : إن كان خطأ فليس عليه شيء (قتل زنبور هم اگر خطایی باشد، چیزی بر او نیست.) قلت : لا بل متعمدا ، قال : يطعم شيئا من طعام قلت : إنه أرادني (زنبور قصد کرد که من را نیش بزند) قال : إن أرادك فاقتله.[3] لذا امام(ره) در تتمه کلام فرمود: إن لم يقصدا إيذاءه
بررسی دو آیه شریفه 94 و 95 سوره مائدهبه ذهن ما رسید که دو آیه شریفه سوره مائده درباره صید در حال احرام را بررسی کنیم. در آیه نود و چهارم میفرماید: ﴿یا ایها الذین آمنوا لیبلونکم الله بشیء من الصید تناله ایدیکم و رماحکم﴾[4]
ای مومنین خداوند شما را با صیدی امتحان میکند که دست شما به آن میرسد و اگر سرجای خود نشسته، دست دراز کنید، میتوانید آن را بگیرید و همچنین با حیواناتی که کمی از شما دورترند و برای شکار لازم است که نیزه را به طرف آنها پرت کنید.
این داستان، در حدیبیه نزدیک مکه معظمه واقع شد. مسلمانان از آنجا محرم شدند و آهوان صحرا و انواع حیوان حلال گوشت، به چادرهای آنها هجوم آورده و حتی زیر چادرهایشان و تا نزدیک آنها آمدند؛ به طوری که اگر دست دراز میکردند میتوانستند آنها را بگیرند. این امتحانی از جانب خداوند بود تا ایشان خود را کنترل کنند و برای رضای خدا از صید دست بردارند. برای آنها بسیار سخت بود که صیدی که اینچنین با پای خود آمده را نگیرند. لذا میفرماید: ﴿لیبلونکم الله﴾ خدا شما را امتحان میکند. حواستان رابدهید تا در این امتحان ساقط نشوید.
اما در مورد گرفتن حیوان بدون قصد، باید از عرف پرسید که آیا به آن هم صید اطلاق میکند یا برای صدق صید حتما باید نیت شکار و تملک حیوان را داشته باشد تا از گوشت آن استفاده کند. اگر چنین موردی پیش آمد ما در حال احرام احتیاط میکنیم.
این شبیه چیزی است که درباره بنی اسرائیل در قضیه اصحاب سبت اتفاق افتاد. در سوره اعراف میفرماید: ﴿و اسالهم عن القرية التي كانت حاضرة البحر اذ يعدون في السبت﴾ روز تعطیلی بنی اسرائیل، شنبه بود که در آن هر نوع شکاری بر آنها حرام بود.
قریهای به نام مدین کنار ساحل دریا واقع شده بود.﴿اذ تاتیهم حیتانهم یوم سبتهم شرعا﴾ روز شنبه که میشد ماهی ها روی سطح آب ظاهر میشده و خود را نشان میدادند. ﴿و یوم لا یسبتون لا تاتیهم﴾[5] . اما شنبه که میگذشت، اصلا ظاهر نمیشدند. این امتحانی از جانب خداوند بود.
اهل مدین قدری تحمل کردند تا اینکه طاقتشان تمام شد. ایشان در کنار دریا گودالهایی کَندَند؛ به شکلی که در روز شنبه ماهیهایی که میآمدند، در گودال ها سر میخوردند و دیگر نمیتواتستند از آن گودالها به سمت دریا بروند. یکشنبه که میشد، اهل مدین با این حیله شرعی ماهیها را میگرفتند.
در مقابل اهل حیله، سایر مردم این شهر دو دسته شدند؛ یک دسته کسانی بودند که نهی از منکر میکردند و دسته دیگر میگفتند: تذکر فایدهای ندارد؛ این ها به حرف ما گوش نمیکنند.
وقتی عذاب نازل شد، هر دو دسته را گرفت؛ هم مرتکبین حرام و هم ساکتین. تنها کسانی که نهی از منکر کرده بودند، نجات یافتند.
شبیه این قضیه دقیقا در زمان پیامبر(ص) و در جریان حدیبیه واقع شد. در آنجا حیوانات حلال گوشتی وحشی هجوم آوردند. روایت دارد که حتی این حیوانات زیر چادرها آمدند. اینها محرم بودند و آیه شریفه نازل شد ﴿یا ایها الذین لیبلونک الله بشیء من الصید تناله ایدیکم و رماحکم﴾ بدانید که این امتحان الهیست. ﴿لیعلم الله من یخافه بالغیب﴾ خداوند میخواهد شما را امتحان کند تا کسانی که از عذاب خدا میترسند و کسانی که نمیترسند، معلوم شوند. ﴿فمن اعتدی بعد ذلک فله عذاب الیم﴾[6]
آیه بعد میفرماید: ﴿یا ایها الذین آمنوا لاتقتلوا الصید و انتم حرم﴾. صید را در حال احرام نَکُشید. ﴿و من قتله منکم متعمدا فجزاء مثل ما قتل من النعم یحکم به ذواعدل منکم هدیا بالغ الکعبة﴾ هر کسی صیدی را کشت، باید حیوانی مشابه و در عرض و هم ردیف حیوان صیده شده را به عنوان کفاره ذبح نماید. دو نفر عادل هم باید نظر دهند؛ مثلا اگر در حد شتر یا گاو یا گوسفند است، باید متناسب با آن به اندازه خودش کفاره دهید.
اما بحثی در ضرورت شهادتین بر کفایت کفاره مطرح شدهاست؛ زیرا همه کفارات در روایت مشخص شدهاند؛ مثلا در روایت آمده برای قتل نعامه باید یک بدنه دهد. کفاره قتل سنوره، آهو و غیر آن نیز در روایت معین شدهاند. در این حال این که تمام کفارات در روایات مشخصند، وجه شهادت دو شاهد عادل چیست؟ در جواب فرمودهاند: جایگاه شاهد در تعیین حد و اندازه است؛ مثلا فرض کنید اگر نعامهای بزرگ، چاق، لاغر، انثی و ذکر بوده، باید توسط دو شاهد معین شود که اگر شتری به عنوان کفاره داده میشود آن شتر چه اندازه - یک، دو یا پنج ساله یا اینکه بزرگ یا کوچک، چاق یا لاغر و نر یا ماده- باشد تا با حیوان صید شده تناسب داشتهباشد و الا اصل حکم معین است.
آیه شریفه میفرماید: این جزئیات را باید دو عادل که خبره نیز هستند تعیین کنند؛ مثل کسی که قیمت میزند. این از باب این است که انسان تنها نزد دیگران متهم است. با این شاهدها انسان بار خود را سبک میکند.
﴿هدیا بالغ الکعبه﴾ آن حیوانی که در آن حد و اندازه تعیین میشود، باید تا کعبه فرستاده شود و در آنجا بر حجاج و مساکین تصدق گردد.
﴿او کفارة طعام مساكين﴾ اگر قادر به کفاره مذکور نيست، باید به ۶۰ مسکین و هر مسکین یک مد طعام دهد. ﴿او عدل ذلک صیاما﴾ یا معادل آن روزه بگیرد؛ یعنی برای هر مد یک روز و مجموعا ۶۰ روز روزه بگیرد. ﴿لیذوق وبال امره﴾ تا عذاب عمل خود را بچشد. ﴿عفا الله عما سلف﴾ اگر یکبار انجام و کفاره داد، خداوند عفو میکند. ﴿و من عاد فینتقم الله منه﴾ اما اگر تکرار کرد، خدا انتقام میگیرد. لذا در روایات و همچنین کلام فقها آمده: هیچ یک از تروک احرام اگر جهلا، خطئا یا نسیانا واقع شوند، کفاره ندارند؛ مگر صید که در آن تفاوتی بین عمد یا غیر عمد در وجوب کفاره نیست.
اما عجیبی آن است که در احرام واحد، اگر صید خطئا یا جهلا واقع شود، با تکرار سبب، کفاره هم تکرار میشود. اما در صورت عمد، کفاره تنها در مرتبه اول واجب میشود ولی در صورت تکرار مجدد عمدی، امام(ع) میفرماید: امر او به آخرت کشیده شده وبه عذاب الهی گرفتار میشود؛ زیرا کفاره برای تخفیف عذاب است؛ اما این شخص با تکرار استحقاق خود را از دست داده، خداوند متعال از او انتقام میگیرد. ﴿و من عاد فینتقم الله منه و الله عزیز دو انتقام﴾[7] .
روایات دال بر کفاره داشتن صید در حال احراماما اینکه در خصوص صید در هر صورت کفاره هست، دلیلش روایاتی است وارد شدهاند از جمله:
1- صحیحه عبدالصمد بن بشیر
(اسناد شیخ) وَ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ بَشِيرٍ(روایت، صحیحه است؛ زیرا موسی بن القاسم از اجلاء و عبدالصمد بن بشیر هم ثقه است) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ أَنَّ رَجُلًا أَعْجَمِيّاً دَخَلَ الْمَسْجِدَ (این مرد یا از ایران یا از افغانستان بود. آن روزها کل افعانستان جزء ایران و جزء استان خراسان بود) يُلَبِّيوَ عَلَيْهِ قَمِيصُهُ فَقَالَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) إِنِّي كُنْتُ رَجُلًا أَعْمَلُ بِيَدِي وَ اجْتَمَعَتْ لِي نَفَقَةٌ فَجِئْتُ أَحُجُّ لَمْ أَسْأَلْ أَحَداً عَنْ شَيْ ءٍ(میگوید: هیچ مسالهای بلد نیستم و احکام شرع را نمیدانم. لذا او بدون لباس احرام و در لباس خودش احرام بسته بود) وَ أَفْتَوْنِي هَؤُلَاءِ أَنْ أَشُقَّ قَمِيصِي وَ أَنْزِعَهُ مِنْ قِبَلِ رِجْلَيَّ وَ أَنَّ حَجِّي فَاسِدٌ وَ أَنَّ عَلَيَّ بَدَنَةً (اما بعد از آن علمای اهل سنت به او گفتند: این کارها رو بکن و حجت هم فاسد است و یک شتر هم باید قربانی کنی. او خدمت امام(ع) آمد و حضرت فرمودند: اگر قبل از احرام، این لباس را پوشیده بودی، اشکالی نیست. این لباس را درآور و لازم نیست که کفاره دهی. اما حج تو نیز فاسد نیست) فَقَالَ لَهُ مَتَى لَبِسْتَ قَمِيصَكَ أَ بَعْدَ مَا لَبَّيْتَ أَمْ قَبْلَ قَالَ قَبْلَ أَنْ أُلَبِّيَ قَالَ فَأَخْرِجْهُ مِنْ رَأْسِكَ فَإِنَّهُ لَيْسَ عَلَيْكَ بَدَنَةٌ وَ لَيْسَ عَلَيْكَ الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ أَيُّ رَجُلٍ رَكِبَ أَمْراً بِجَهَالَةٍ فَلَا شَيْ ءَ عَلَيْهِ[8] (به علت جهل کفارهای بر تو نیست و هیچ مشکلی ندارد)
2- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى جَمِيعاً عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَأْكُلْ مِنَ الصَّيْدِ وَ أَنْتَ حَرَامٌ وَ إِنْ كَانَ أَصَابَهُ مُحِلٌّ وَ لَيْسَ عَلَيْكَ فِدَاءُ مَا أَتَيْتَهُ بِجَهَالَةٍ إِلَّا الصَّيْدَ فَإِنَّ عَلَيْكَ فِيهِ الْفِدَاءَ بِجَهْلٍ كَانَ أَوْ بِعَمْدٍ.[9]
امام (ع) میفرماید: در حال احرام هر عمل حرامی را به جهالت انجام دهی، کفاره ندارد؛ مگر صید. در این حدیث میفرماید: اگر حیوان را جهلا یا عمدا مرتبه اول صید کرد، باید کفاره دهد. اما این روایت نسبت به صورت تکرار ساکت است.
3- وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا وَطِئْتَهُ أَوْ وَطِئَهُ بَعِيرُكَ وَ أَنْتَ مُحْرِمٌ فَعَلَيْكَ فِدَاؤُهُ وَ قَالَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ عَلَيْكَ فِدَاءُ شَيْ ءٍ أَتَيْتَهُ (وَ أَنْتَ مُحْرِمٌ جَاهِلًا بِهِ إِذَا كُنْتَ مُحْرِماً فِي حَجِّكَ أَوْ عُمْرَتِكَ) إِلَّا الصَّيْدَ فَإِنَّ عَلَيْكَ الْفِدَاءَ بِجَهَالَةٍ كَانَ أَوْ عَمْدٍ.[10]
میفرماید: در هیچ یک از محرمات احرام در فرض جهل یا خطا یا نسیان، کفاره ای نیست؛ مگر در باب صید.
روایات دال بر کفاره نداشتن صید در صورت تکراراما در فرض تکرار "و لو تکرر فان کان جاهلا او سهوا وجب تکرار الکفاره و اما ان کان عن عمد فمع تعدد إحرام" انجام صید در فرض تعدد احرام نیز سبب تکرار کفاره است؛ چرا که هر احرامی حکمی جداگانه دارد؛ مثلا در احرام عمره در صورت تعمد بر انجام صید برای بار اول کفاره واجب است و اگر در احرام حج نیز تعمدا صید دیگر کرد، کفارهای دیگر به گردن او میآید. اما تکرار صید در احرام واحد موجب تکرر کفاره نمیشود. "فی احرام واحد فلا کفاره مع التکرر".
۱- مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمُحْرِمُ إِذَا قَتَلَ الصَّيْدَ فَعَلَيْهِ جَزَاؤُهُ وَ يَتَصَدَّقُ بِالصَّيْدِ عَلَى مِسْكِينٍ (مسکینی که محل باشد تصدق میکند؛ چون اگر محل باشد، آن صید بر او حرام نیست) فَإِنْ عَادَ فَقَتَلَ صَيْداً آخَرَ لَمْ يَكُنْ عَلَيْهِ جَزَاءٌ وَ يَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ النَّقِمَةُ فِي الْآخِرَةِ.[11]
اگر دوباره تکرار کرد کفاره ندارد. حتی اگر توبه نماید نیز خداوند وعده انتقام داده است.
2- وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حَفْصٍ الْأَعْوَرِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا أَصَابَ الْمُحْرِمُ الصَّيْدَ فَقُولُوا لَهُ هَلْ أَصَبْتَ صَيْداً قَبْلَ هَذَا وَ أَنْتَ مُحْرِمٌ فَإِنْ قَالَ نَعَمْ (اگر گفت: بله قبلا هم انجام دادهام) فَقُولُوا لَهُ إِنَّ اللَّهَ مُنْتَقِمٌ مِنْكَ فَاحْذَرِ النَّقِمَةَ فَإِنْ قَالَ لَا(اگر گفت مرتبه اول است و تکرار نکردهام) فَاحْكُمُوا عَلَيْهِ جَزَاءَ ذَلِكَ الصَّيْدِ.[12] (حکم کنید که کفاره صید را باید بپردازد)
3- مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي مُحْرِمٍ أَصَابَ صَيْداً قَالَ عَلَيْهِ الْكَفَّارَةُ قُلْتُ فَإِنْ أَصَابَ آخَرَ قَالَ إِذَا أَصَابَ آخَرَ فَلَيْسَ عَلَيْهِ كَفَّارَةٌ وَ هُوَ مِمَّنْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ.[13] (دومین آیه شریفه که خواندیم)